Jبنده خدا زنگ ميزنه پيتزا سفارش ميده، مسئول سفارش ميگه: به نام؟ بنده خدا ميگه: خدا!

J مرد: براي تو يك ميليون سال چقدر است؟ خدا: در حدود يك دقيقه! مرد: و يك ميليون دلار؟ خدا: كمتر از يك پني! مرد: ميشه به من يك پني بدي؟ خدا: يك دقيقه صبر كن!

 Jدست و دلباز دم مرگ: احمد كوجاست؟ اينجام بابا! مريم كوجاست؟ من هم اينجام بابا! مادرتون كجاست؟ همين‌جام عزيزم! پس همه تون كه اينجايين، چرا چراغ اون اتاق روشنس؟

J غضنفر ميخواسته خودكشي كنه يه تير به مغز خودش شليك ميكنه، نيم ساعت طول مي کشه تا بميره! از همه دنيا دانشمندها جمع مي‌شن كه ببينيد قضيه چي بوده، ‌بعد از دوسال تحقيق مي‌فهمند كه گلوله تو اون نيم ساعت داشته دنبال مغز غضنفر ميگشته!!!

 Jهويجه با بچش تو خيابون مي رفتن يهو بچه هويج مي زنه زير گريه مامانش مي گه چيه؟بچه مي گه مامان مامان آب هويج دارم....

J يه روز غضنفر ميره خواستگاري يه دختره .وقتي كه با دختره حرف ميزنه ميبينه ازش خوشش نمي ياد .اون وقت به باباي دختره مي گه ببخشيد ما بريم يه دوري بزنيم برميگرديم.

 Jدعاي پاس كردن ترم= الهي ادركني پاسن ترمي به نمرتن دهي و گاهن دوازدهي و حفضن من مشروطي و فلجن استادي و لغون امتحاني الهي امين

 Jيه روز يه مرده پشت موتور گازي نشسته بوده و هي از يه بنز جلو مي‌زده... . راننده بنز عصباني مي‌شه و ميزنه كنار و به موتوري مي‌گه: آقا تو چطور از من جلو ميزدي؟ مرده ميگه: ببخشيد... كش شلوارم به آينه بغل شما گير كرده بود!

 Jمعلم به گل مراد:پنج ضربدر پنج؟

گل مراد:ها.

معلم دوباره ميگه:ها ضربدر ها؟

گل مراد:بيست و پنج تا.

Jاز غضنفر سوال می کنن : اگه تو دریا یه کوسه دنبالت کنه چی کار می کنی ؟

غضنفر : میرم بالای درخت

- تو آب که درخت نیست

غضنفر: نمی فهمی خب مجبورم.

J يه عرب با يه سرهنگ تو قطار بودن عربه ميبرسه شما ستواني ميگه نه چند بار ميبرسه سرهنگ ميگه نه اخر سرهنگ خسته ميشه ميگه اره.  عربه:بس غلط ميكني لباس سرهنگ ها رو ميپوشي.

Jيك روزي غضنفر يك تكيه زمين داشته در زمين گندم ميگذارد ويك دفعه گندم هايش اتش ميگيرد ميگويد خرمن خرمن خرمن خرمن خرمن خرمن خرمن خرمن

 Jيه روز چند تا بچه تهرون غضنفر رو دست انداخته بودن يكي ميگه بگو هفت، غضنفر ميگه هفت ، ميگن بهت رفت و همه ميزنن زير خنده ،به غضنفر بر ميخوره و ميره بعد يه هفته ميآد به بچه تهرون ميگه بگو چهار ميگه چهار، غضنفر ميگه بهت رفت بچه تهرون ميگه اين كه قافيه نداشت منكه نگفتم هفت، غضنفر ميگه حالا بهت رفت !

 Jروزي غضنفر پسرش را به ميهماني مي بره ، پسره بين غذا مرتب آب مي خوره پدره عصباني ميشه سيلي در گوش پسرش مي زنه كه به جاي غذا چرا داري آب مي خوري ؟بعد از تمام شدن غذا پدر و پسر از مجلس خارج مي شند. پدر از پسرش مي پرسه آخه چرا همه اش آب مي خوردي پسر ميگه چون مي خواستم غذاي بيشتري در شكمم جا بدم ناگهان باباهه سيلي مجددي ميزنه تو گوش پسرش پسره مي پرسه اين ديگه براي چي بود؟ پدر ميگه اين براي اين بود كه اين ترفندت را بايد سر غذا به من ميگفتي

J كارگري در طبقه 12 ساختمان نيمه سازي كار مي كرده. شخصي از پايين صدا زد: غضنفر زنت از طبقه پنجم منزلتان افتاد پايين و مرد. كارگر بيچاره خيلي ناراحت شد و بسرعت پايين آمد و به سمت خانه عازم شد. در راه كم كم آرامتر شد,سر چهار راه اول بياد آورد ! ما كه خونمون 2 طبقه بيشتر نيست. دو تا خيابون اونطرفتر بخودش گفت : من كه اصلا زن ندارم ! و كمي بعد بياد آورد !! من كه اصلا غضنفر نيستم !

J دوست دختر غضنفر ميره از غضنفر ميپرسه ميدوني؟ من هر روز ميرم جلوي اينه بعد به خودم ميگم واي من چه خوشگلم!!؟؟ يعني من گناه ميكنم؟ غضنفر ميگه نه تو اشتباه ميكني!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!

J يه روز غضنفر با يه جاهل توي يه اتوبوس سوار بودن وسط راه پيرزنه مي گوزه بعد جاهله بلند داد مي زنه خانم ها اقايون من بودم كه گوزيدم ، غضنفر كه از مرامه جاهله خوشش ميادوميبينه كه به خاطر ابروي پيرزن گفت من بودم موقع پياده شدن ميگه خانم ها اقايون از اينجا تا اخر خط هر كي گوزيد من بودم.

J به يه نفر يه اره برقي ميدن ميگن بورو 1000 تا درختو قطع كن بيا ميره 996 تا قطع ميكنه ميشينه همه ميان ميگن چرا نشستي فقط 4 مونده بلند شو روشنش كن يارو ميگه: مگه روشنم ميشه؟

J معلم به پدر بچه كرده گفت بچه شما كلاس پنجم است ولي صابون را با سين نوشته- پدر گفت ببينم اگه با سين بنويسه كف نميكنه؟

J غضنفر ورفیقش ميروند حج درحال سنگ زدن به شيطان بودن كه غضنفر به رفیقش ميگه من سنگام تموم شده چيكار كنم رفیقه ميگه كوتاه نيافحش بده.

J نميدونم خواب ديدم واستون جوک نوشتم .....!!!!!

نميدونم تو خواب واستون جوک نوشتم .....!!!!!

نميدونم خواب ديدم که تو خواب واستون جوک نوشتم.....!!!!!

نميدونم شما خواب بودين من واستون جوک نوشتم .....!!!!!

نميدونم شما خواب ديدين من واستون جوک نوشتم .....!!!!!

نميدونم مرض داشتم واستون جوک نوشتم .....!!!!!

نميدونم خواب ديدم که مرض داشتم  واستون جوک نوشتم .....!!!!!

نميدونم مرض داشتم که خواب دیدم براتون جوک نوشتم.....!!!!!

نمی دونم....؟؟؟!!!!!!

J پليس جلو يه ماشين رو مي گيره و ميگه:

چون از صبح اولين كسي هستي كه كمربند ايمني بستي برنده 58هزار تومن پول شدي.

حالا مي خواي باهاش چيكار كني؟

مرد مي گه: مي رم گواهينامه مي گيرم .

زنش سريع مي گه: جناب سروان اين وقتي اكس مي زنه پرت و پلا مي گه .

بچشون از اون پشت مي گه: بابا نگفتم با ماشين دزدي قاچاق نكنيم؟

يه صدا از صندوق عقب مي ياد : از مرز رد شديم يا نه؟

J سه نفر توي هواپيما برای هم كلاس ميذاشتند .

اولين نفر با موبايل

دومين نفر با لب تاپ

سومين نفر ميبينه داره كم مياره

ميره يك دستمال كاغذي رو لوله مي كنه ميگذاره توي جيبش

البته يك گوشه از دستمال كاغذي را از جيبش بيرون ميگذاره

بعد مي ايد پيش دوستاش

يكي از دوستاش ازش مي پرسه اين چيه از جيبت بيرونه ؟

ميگه واي خداي من كي براي من فكس فرستاده   !!!؟؟؟

J يه روز يه ديوونه ميره پيشه دكترش

ميگه من يه كتاب نوشتم به اسمه صداي پاي اسب شما بخونيد.

دكتره ميگه اگه خوب بود مرخصت ميكنم

 شب ميره خونه ميبينه 500 صفحه نوشته پيتكو..پيتكو

J معلم به دانش آموزان میگه :

الف = ب

ب = ج

پس  : الف = ج

دانش آموز میگه:

من شما را دوست دارم.

شما دخترتان را دوست دارید.

پس من دخترتان را دوست دارم.

J معلمي از دانش آموزانش پرسيد : اگر طول اتاقي پنج متر باشد و عرض آن سه متر باشد من چند سالم هست؟!!!! يكي از دانش آموزان گفت : 48 سالتونه. معلم گفت : از كجا فهميدي؟ دانش آموز گفت : از اونجايي كه يك پسرخاله دارم نيمچه خل هست و 24 سال داره. با اين حساب شما 48 سال داريد!!!

J حاج آقاي اولي : من دو ماشين دارم : يك وانت و يك ماكسيما! با وانتم مي رم خريد و با ماكسيما به گردش و مهماني مي رم.

حاج آقاي دومي : چه جالب. اتفاقاً من هم دوتا زن دارم كه با يكي به مكه و سوريه مي روم و با دومي به دبي و پاريس!!!!

J برره ای ها یک نفر رو برای مجازات به اتاق گاز محکوم میکنن.

وقتی میبرنش توی اتاق میبینه که اتاق سقف نداره. میزنه زیر خنده..

برره ای ها میگن : می خندی؟؟؟ حالا وقتی اولین کپسول گاز خورد توی سرت، میفهمی....

J یه روز 3 تا دراکولا که یکیشون برره ای بوده، دور هم بودن..

یکیشون میگه : گشنمونه.. بریم یه آدمی پیدا کنیم بخوریم...

یکیشون پرواز میکنه میره .. بعد از 5 دقیقه بر میگرده.. میبینن دهنش خونیه..

میگن چی شد؟ میگه اون برج رو میبینین؟ رفتم اونجا یه آدم چاق چله پیدا کردم و خوردم..

دومی هم میگه خوب پس من هم میرم... بعد از 10 دقیقه برمیگرده .. میبینن صورتش کامل خونیه...

میگن خوب چی شد؟

میگه من اون برج اولیه نه ، دومیه رو میبینین؟ رفتم اونجا .. 2 تا آدم گنده رو پیدا کردم و خوردم..

دراکولا برره ایه هم میگه خوب من هم میرم نباید کم بیارم.. ..... میره.. بعد از نیم ساعت میاد..

میبینن که سر تا پاش خونیه.. میگن .. باریکلا.. تو چیکار کردی؟

میگه اون برج اولیه رو میبینین؟

میگن آره ..

میگه دومیه رو هم میبینین؟

میگن آره ..

میگه خوب اون برج سومیه رو هم میبینین؟

میگن آره ..

میگه خوب من اون رو ندیدم......

J اون دنیا همه ی مردها رو جمع می کنن و می گن :

همه ی زن زلیلها بیان این طرف بقیه همونجا وایسن...

همه میرن به جز یه نفر.....

به اون یه نفر می گن که باريکلا.... شما چرا نرفتین؟

میگه من خانومم گفته همونجا می مونی از جات هم تکون نمی خوری.....!!!

 

                                         

 

Jبه غضنفر میگن: بچتو بیشتر دوست داری یا نون بربری، غضنفر میگه: تورو خدا منو سر دو راهی قرار ندید.

Jسگ غضنفر دست و پا نداشت!!! یه شب خونه غضنفر رو دزد میزنه. غضنفر سگشو میزاره تو فرغون، میدو دنبال دزده.

Jغضنفر میره دزدی هیچی گیرش نیومد، مشقای بچه ها رو خط خطی میکنه.

Jبه یکی توپه فوتبال نشون میدن میگن: این چیه؟ طرف بعد از کلی فکر  کردن میگه: شطرنج گردالی.

J بيچاره مردا : وقتي بدنيا ميان همه حال مامانشونو ميپرسن،  وقتي ازدواج ميکنن همه ميگن: چه عروس قشنگي،  وقتي ميميرن همه ميگن: بيچاره زنش.

J دختر و پسره داشتن با هم قايم باشک  بازی ميکردند ، دختره به پسره ميگه تو چشم بگذار اونوقت من ميرم قايم ميشم ، اگه تونستی منو پيدا کنی بغلم کن و بوسم کن ، اگه هم نتونستی منو پيدا کنی من زير راه پله قايم شدم !

J کبوتر مست می کنه بجای نامه ایمیل میبره.

J یه روز غضنفر می ره بالای پل عابر پیاده داد می زنه، می گه: حالا آخر ما نفهمیدیم آخه شما که می دونید اینجا رود خانه نیست پس چرا پل زدید

J یه روز غضنفر میره عروسی تو عروسی برف شادی میزنن غضنفر سرما میخوره.

J شرکت نوکيا براي رفاه حال اس ام اس نويسان محترم ايراني يک گوشي جديد طراحي کرده که با فشردن تنها يک دکمه مي نويسه " يه روز غضنفر......

J اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندینش به تیر برق و بهش بگین کوچه اون طرفی شام میدن...

J از يکی ميپرسن گشنگي سخت تره يا عاشقي ؟ ميگه از قديم گفتن گشنگي نكشيدي كه عاشقي يادت بره، ولي شما تا حالا تو خيابون دستشوئيت نگرفته كه جفتش يادت بره؟؟؟؟

J يه روز غضنفر ميخوره به يه تير برق ميگه: چه يك بزرگي!

J غضنفر كيس كامپيوترش رو ميبره نمايندگي و ميگه: آقا اينو براي ما تعمير كنين، مسئول پذيرش ميگه: چه مشكلي داره غضنفر ميگه: والا نميدونم چرا چند روزه جا ليوانيش بيرون نمياد؟

J غضنفر ميخواد به دختره تيكه بندازه ميگه: در قلب مني هرگز...  

J غضنفر ميخواسته يك كبريت سوخته رو روشن كنه، هرچي ميزده كبريت مادرمرده روشن نميشده. رفيقش بهش ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه! غضنفر ميگه: نه بابا، ايلده همين پنج دقيقه پيش روشن شد!!!

J يارو ميره ديوونه خونه ميبينه همه تو صف وایستادن دارن يكي‌يكي تو يه سوراخه نگاه ميكنن بعد دوباره ميرن ته صف واميسن. يارو كنجكاو مي‌شه ببينه تو سوراخه چه خبره، خودش هم ميره تو صف واميسه و تو سوراخه رو نگاه ميكنه هيچي نميبينه، يه بار ديگه تو صف واميسه بازم هيچي نميبينه،‌ از يكي ميپرسه: شما چي رو نگاه ميكنين؟ من كه هر چي نگاه ميكنم هيچي نميبينم. يارو بهش ميگه: برو بابا دلت خوشه! ما دو ساله داريم اين تو رو نگاه ميكنيم هنوز هيچي نميبينيم، تو ميخواي با دو بار نگاه كردن چيزي ببيني؟!!

J میدونین غضنفر و بچه های محلش به 750 گرم چی میگن؟ میگن: نیم کیلو و نیم.  

J هواپيما داشت سقوط مي کرد همه داشتن جيغ ميزدن به جز غضنفر ! ازش مي پرسن: چرا تو ساکتي؟ ميگه : ماله بابام که نيست بذار سقوط کنه.

J غضنفر ميره مکه برعکس همه طواف ميکنه... بهش ميگن: چرا برعکس طواف ميکني؟ ميگه: شما از اون ور دنبالش کنين ؛ من از اين ور ميگيرمش.

J بچه یه اصفهانی شکم درد میگیره میبرنش بیمارستان دکتره بعد از عمل از اتاق عمل میاد بیرونو میگه: الحمد و لله عمل با موفقیت انجام شد و ما این سکه 5 ریالی رو از شکم بچه در آوردیم اصفهانیه میره جلو میگه: آقای دکتر اول 5 ریال ما رو بدین حسابمون با هم قاطی نشه .  

Jيه دفعه یه آبادانيه تو بيابون گم ميشه ، و داشته از تشنگی ميمرده .... خلاصه هی ميگفته آب آب آآآآآ آب .... يه دفعه ميرسه به يه چشمه دستاشو میزنه تو آب و ميکشه به موهاش ميگه آخيــــــــــش ، وُلک  راحت شدم تيپ موهام خراب شده بود داشتم ميمردما

J یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زنه  

J غضنفر نون بربري مي خره از جلو لواشي رد مي شه مي بينه نونها دارن تو دستگاه مي چرخن ميگه: آقا چقدر مي گيري اين بربري منم يه دور سوار بشه؟

J غضنفر داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد یکی دیگه رد میشه میگه: عجب خر باهوشی ، غضنفر میگه: زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم.

J غضنفر رو ميندازن جهنم روز بعد ميبينن هيچ كس تو جهنم نيست. ميرن تحقيق ميكنن ميبينن غضنفر همه رو قا چاقي وارد بهشت كرده.

J قسمتي از وصيت نامه علي دايي: بعد از مردنم مرا در ورزشگاه آزادي به خاک بسپاريد تا هميشه در زمين باشم.

J به ميرزاپور مي گن: چرا همش موقع سرود ملي مي خندي؟ ميگه: آخه دايي پيشمه ميگه: شر زد ز افق ..........!!!

J آبادانيه مياد تهران سوار اتوبوس ميشه، بليط اتوبوسراني آبادان رو ميده دست راننده. يارو ميگه: داداش اين بليط مال اينجا نيست. آبادانيه ميگه: ولک روشو خوب توجه نکردي، نوشته آبادان و حومه.

J توی یه عروسی یکی داشته رقص هلیکپتری میزده غضنفر جو می گیردش آرپیچی میزنه!

J غضنفر ميره رستوران، گارسون ميخواد بزارتش سر كار ميگه: غذاي امروز «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با «ليمو» است! غضنفر ميگه : «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با چي؟

J دو تا دانمارکی با هم همسایه بودن ... هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت ... تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق ميدزدیدن.

J غضنفر ميره تو صف نونوائي، شاطر نونوائی ميگه: نون تا اينجا بيشتر نمي‌رسه، بقيه برن. غضنفر ميگه: ببخشيد اگه ميشه جمع‌تر وايستين نون به ما هم برسه.

J يك گاو نر دنبال يك گاو ماده مي افته گاو ماده هي فرار مي كرده، دست آخر به يك كوچه مي رسه كه بن بست بوده برمي گرده و با حالت درماندگي مي گويد: آخه چي از جون من مي خواهي؟ گاو نر مي گه: مااااااااااااااااااااااچ

Jيه پري افسانه اي به يه مرد ميگه: يه آرزوت رو بگو تا برآورده كنم. مرده ميگه: يه كاري كن كه زنم حسابي احمق بشه تا بتونم با خيال راحت بهش دروغ بگم و هي مچم رو نگيره. پريه قبول ميكنه و ميگه: برو خونتون. آرزوت رو برآورده كردم. مرده خوشحال ميره خونه, ميبينه زنش تبديل به يه مرد شده

J يه پيرمرده و يه پيرزنه و يه پسره و يه دختره تو يه كوپه قطار با هم بودن،‌ قطار ميره تو تونل و همه جا تاريك ميشه،‌ يهو يه صداي ماچ و بعد هم يه صداي كشيده مياد! قطار از تونل مياد بيرون همه نشسته بودن سر جاشون. پيرزنه با خودش ميگه: عجب دختر متين و باحياييه! با اينكه جوونه و دلش ميخواد ولي به كسي راه نميده، تا يارو بوسيدش ، گذاشت زير گوشش! دختره با خودش ميگه: عجب پيرزنه نجيبيه! با اينكه سنش بالاست و كسي تحويلش نميگيره، بازم  نميذاره كسي ازش سوء استفاده كنه. پيرمرده هم با خودش ميگه:‌ بابا عجب بدبختيه‌ها! يكي ديگه حالش رو ميكنه ما كشيده رو مي‌خوريم! پسره هم با خودش ميگه: چه حالي ميده آدم كف دستش رو ببوسه محكم بزنه تو گوش بغلي!

J غضنفر و دو تا از رفقاش رفته بودن ايستگاه راه‌آهن، تا ميرسن تو يهو قطار حركت ميكنه، اينها هم ميگذارن دنبال قطار حالا ندو كي بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختي، يكيشون ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه، دومي رو هم سوار ميكنه، ولي غضنفر بندة خدا هرچي ميدوه نميرسه. خلاصه خسته و كوفته برميگرده تو ايستگاه، يك بابايي بهش ميگه: آقاجان چرا اينقدر خودتونو خسته كرديد؟ قطار بعدي نيم ساعت ديگه حركت ميكنه، وایميستاديد با اون ميرفتيد. غضنفر نفس زنان ميگه: منم نميدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم!

Jدانشگاه صنعتی اصفهان که بودم میدیدم بچه های اصفهانی روزهایی که کلاس هم ندارند باز هم از ساعت 7 صبح تو دانشگاه هستند تا 7شب و با خودم میگفتم دانشجو یعنی اینها ولی بعد فهمیدم ژتون صبحانه و نهار و شام عامل این اعتکاف در دانشگاه بوده.  

Jیه اصفهونی سوار تاکسی میشه به مقصد که میرسه میگه: قربان چقدر شد؟ راننده تاکسی میگه: 25تومن . اصفهونی میگه: بفرمایید این 20 تومن - به اندازه 5 تومن دنده عقب برید.  

Jیه روز یکی از یک محله تو اصفهان میگذشته، می بینه یه دختر بچه اصفهانی گوشواره های طلا داره، می خواسته گولش بزنه و به بچه می گه: دختر جون این گوشواره ها رو به من می دی؟ دختره می گه: اگه صدای خر در بیاری بهت میدم یارو شروع می کنه به عرعر کردن و بعد می گه: گوشواره ها رو بده، دختره بهش می گه: تو که خری، می دونی اینها طلاست و من که آدمم نمی دونم.

Jبه اصفهانیه می گن تا حالا شیرین تر از عسل هم خوردی ! میگه : بله ، ترشی مفتی !!!

Jاصفهانیه یه پوسته موز می بینه می شینه کنار موزه . می گن چرا اینجا نشستی !!! میگه : آخه می خوام فکر کنند من این موزه را خوردم.

J به نظر شما پدر پسر شجاع قبل از اينکه پسر شجاع به دنيا بياد اسمش چي بوده؟؟؟!!!...

J فيلم هاي در حال ساخت در سينماي ايران : دوقولوهاي افسانه اي با حضور برانکو و چلنگر !  ، پت و مت با حضور رحمان رضايي و ميرزاپور !  ، تام و جري با هنرمندي حسين کعبي و فيگو ! ، زندگي پيامبران با حضور افتخاري علي دايي در نقش حضرت نوح.

J جشنواره فيلم اصفهان 1- دو نفر با يك تخم مرغ ! 2- تا حالا موز خوردي؟ ! 3- 10 نفر زير يك چتر ! 4- من هوشنگ 15 تومان دارم ! 5- ديشب باز هم پيتزا خوردم.

J غضنفر زنگ میزنه فلسطین زود قطع میکنه ازش دلیلش رو میپرسند میگه: می خواستم ببینم هنوز اشغاله یا نه!

J از غضنفر ميپرسن: امام اول كيه! يخورده فكر ميكنه، ميگه: بابا يك راهنمايي بكنيد... ميگن: شمشيرش معروفه.. ميگه: آها... ZORO!

J غضنفر ميره مكه. وقتي برميگرده رفقاش ميپرسن: تعريف كن چه جوريا بود؟ غضنفر ميگه: خيلي سنگ خوردم ولي بلاخره تونستم بوسش کنم!

J يه روز غضنفر ميره قهوه خونه ۲ تا چايی ميخوره ۵ تا ۱۰ تا ۱۵ تا. قهوه خونه چيه شاکی ميشه ميگه : بابا خسته نشدی اين همه چايی خوردی، غضنفر ميگه : راست میگی واللا قربونت يه چايی بيار بخوريم خستگيمون در بره!

J غضنفر و دوستش با لگد مي‌زدند توي صورت همديگه. يكي مياد بهشون ميگه: شماها دردتون نمياد، غضنفر ميگه: نه... پوتين پامونه!

Jغضنفر داشته از تو جزيره آدم‌خورا رد ميشده،‌ يهو ميبينه آدم خورا محاصرش كردن. بيچاره با حال زار ميگه: اي خدا بدبخت شدم! يهو يك صدايي به غضنفر میگه: نترس بندة من،هنوز بدبخت نشدي! اون سنگ رو از جلوي پات بردار بكوب به سر رئيس قبيله. غضنفر خوشحال ميشه،‌ سنگ رو ميكوبه تو كله ‌رئيس قبيله. رئيسِ قبيله جابه‌جا ميميره، باقي افراد قبيله شاكي ميشن، نيزه به دست، شروع مي‌كنن دويدن طرف غضنفر! يهو همون صدا مياد: خوب غضنفر جان! حالا ديگه بدبخت شدي

J پسر اولی: پسر بازم امسال خل نشی و يه شبه كل حقوق يه ماهت رو براش خرج كنی‌ها...! از من ياد بگير! هر سال يه هفته قبل از ولنتاين باهاش قهر ميكنم كه خرج رو دستم نيفته! دو روز بعد از ولنتاين هم دوباره بهش زنگ ميزنم و باهاش آشتی ميكنم...!

پسر دومی: آخه نميشه كه مهدی جون! حداقل يه دسته گل بايد براش بخرم و شام ببرمش بيرون! اگه امسال گردنبند براش نخرم كه تا دو سال باهام حرف نميزنه! گردنبد بدون گوشواره هم كه خوبيت نداره!

دختر اولي: اي بخشكي شانس! ولنتاين رسيد و من هنوز هيچكي رو پيدا نكردم كه خرش كنم تا برام كادو بخره...! امسال خوردم به پيسي!

دختر دومي: نگران نباش بابا! ماشالله خر زياده! از من ياد بگير! هر سال دو تا دو تا كادو ميگيرم! بهت قول ميدم يه خورده زرنگ بازي در بياري تو هم امسال مثل من دوتا كادو ميگيري

شاگرد رستوران: اوسا! اين غذاهايي كه اضافه مونده چيكار كنيم!

صاحب رستوران: بذار تو يخچال دو سه روز ديگه كه ولنتاين ميشه اينجا شلوغ ميشه استفاده ميكنيم!

شاگرد گلفروش: آقای گلزاری! اين گلها داره پلاسيده ميشه! ‌بريزمشون دور!

گلفروش: چي‌چي!بريزيشون دور! همين‌ها رو يكي دو روز ديگه مردم تو صف واميستن كه دو سه برابر قيمت بخرند!

سرباز اولي: حسيني! جناب سروان بهت مرخصي داد بالاخره!

سرباز دومي: نه! هرچي بشش التماس كردم كه بايد برم شهرستون عروسي خالومون، تو جلدش نرفت كه نرفت! گفت كه بايـد بموني اين هفته سرمون شلوغه! بايد عشاق رو بگيريم بندازيم تو ميني‌بوس!

شاگرد گلفروش: آقای گلزاری! راست ميگفتي‌ها!

شاگرد رستوران: اوسا! شما راست ميگفتين‌ها!

سرباز دومي: جناب سروان راست ميگفتی‌ها!

پسر دومی: مهدی ‌جون راست ميگفتي‌ها! عجب خريتي كردم!

دختر دومي: ديدی راست ميگفتم! خر زياده!

J بابا، تعداد آدما بيشتره يا الاغا!

- والا پسرم توي الاغا تعداد آدما بيشتره اما توي آدما تعداد الاغا بيشتره!

J نقل شده كه يكبار از مردم سراسر جهان پرسيده شده:

نظرتون راجع به راه حل كمبود غذا را در ساير کشورها ، صادقانه بيان كنيد؟

ولي هيچ كسي جواب خاصي به اين سئوال نداد چون كه:

_در آفريقا كسي نمي دونست غذا يعني چه؟!

_در آسيا كسي نمي دانست نظر يعني چه؟!

_در اوپاي شرقي كسي نمي دانست صادقانه يعني چه؟!

_ در اروپاي غربي كسي نمي دانست كمبود يعني چه؟!

_و در آمريكا كسي نمي دانست ساير كشورها يعني چه؟!

J غضنفر تلويزيون ميخره بعد کنترلشو پس مياره به صاحب مغازه ميگه بيا داداش اين ماشين حساب توش بود ما حرومي بهمون نمياد .

J غضنفر ميره حموم دوش حموم رو ميبينه ميگه :گوشت چرخ شده ديده بوديم اب چرخ شده نديده بوديم.

J غضنفر خالي ميبنده كه 10 بار رفته چين دوستاش بهش ميگن يه خيابون تو چبن اسم ببر، ميگه شهيد بروسلي.

J غضنفر  وارد يك مغازه وسايل الكترونيكي منزل شد از فروشنده پرسيد آقا ببخشين شما تلويزيون رنگي داريد! فروشنده گفت بله. ترك با خوشحالي گفت: پس لطفاً يك رنگ قرمزش را به من بدهيد.

J غضنفر داشته تو اتوبان كرج با سرعت ميرفته , يه دفعه راديو پيام ميگه : "رانندگان عزيز كه در لاين تهران به كرج در تردد هستند مواظب باشن يه اتوموبيل در لاين مخالف در حركت است" غضنفر همينجور كه داشته فرمونو اينور اونور ميكرده ميگه : لامصبا يه دونه دوتام نيستن !!!!

Jرفيق غضنفر بهش ميگه: غضنفر بيا بريم يك دست پينگ‌پنگ بزنيم... غضنفر ميگه: ول كن بابا، پينگ‌پنگ هم شد فوتبال!

Jعربه با دو تا خيار در دست ميره توي يك بقالي، ميگه:حاج آقا خيارشور داري؟
بقاله ميگه: بله. عربه ميگه: پس ولك بي زحمت اين دوتا رو هم بشور

J غضنفر با چند تا رشتيه نشسته بودن داشتن جوك مي‌گفتن، رشتيا براي غضنفر و بچه های محلش جك ميگن، نوبت غضنفر كه ميشه،‌ تا مياد بگه: يه روز رشتيه... همه بهش ميگن بشين بابا نميخواد بگي! دوباره يه دور ميزنه ميرسه به غضنفر ، باز تا مياد بگه: يه روز يه رشتيه... ميپرن وسط حرفش،  نميذارن بگه. بار بعد كه نوبت ميرسه به غضنفر ، ميگه: يه روز يه غضنفر داشته ميرفته با سر ميخوره زمين! همه رشتيا ميخندن بعد غضنفر ميگه: ‌ولي وقتي بلندش ميكنن ميبينن رشتي بوده!

                              

خنده کده

هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین با هم به جماعت نماز بخوانیم.خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت. خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!

gggggggJggggggg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قاضی دادگاه، آدم شیادی که مال مردم را بالا می کشید محکوم کرد که روی الاغ سوار کنند و در همه جای شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم کلاشی است و کسی به او پول ندهد.در پایان روز صاحب الاغ از او کرایه خواست.یارو با پوزخند گفت: مرد حسابی! خودت از صبح تا حالا داری فریاد می زنی که من پول مردم را بالا می کشم، حالا با چه امیدی از بنده کرایه الاغت را مطالبه می کنی؟!

gggggggJggggggg

به شخصی گفتند: زود باش زود باش جشن عروسی شروع شده.گفت: به من چه؟ به او گفتند: عروسی پسر خودت است.طرف به یارو گفت: پس به تو چه؟!

gggggggJggggggg

دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.

آفریقایی میگه: منو سفید کن.تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟

سومی گفت: همینجوری.

 بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟

آفریقایی گفت: منم سفید کن .

دوباره سومی میزنه زیر خنده .آفریقایی گفت برای چی میخندی؟

سومی باز گفت: همینجوری.

نوبت سومی میشه.غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .

سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن.

gggggggJggggggg

مسافر به مدیر هتل: "آقا اتاق من پر از مگس است!"

مدیر هتل:"نگران نباشید یک ساعت دیگر وقت ناهار است همه ی آنها به رستوران هتل می آیند."

gggggggJggggggg

گدا: آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم.یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم.

گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تا حالا شیش بار ناهار خوردم!

gggggggJggggggg

معلم تاریخ: آهای… تو که با اون قد بلندت ته کلاس وایسادی و بر و بر منو نگاه میکنی بگو ببینم، اسکندر مقدونی کی بود؟

طرف: نمیدونم.

معلم تاریخ: کی ناصرالدین شاه را کشت؟

طرف: نمیدونم.

معلم تاریخ: پس تو با این وضعت چطوری میخوای امتحان

تاریخ بدی؟

طرف: من که نمیخوام امتحان بدم من اومدم بخاری کلاس را تعمیر کنم.

gggggggJggggggg

یه دهاتیه پا میشه میاد تهرون میره سوار تاکسی میشه میگه در بست. راننده هم قبول میکنه.

وقتی میاد پیاده شه یه ده تومنی میزاره کف دست راننده و میره.

راننده داد میزنه: آقا…بقیه ش؟؟؟

دهاتیه میگه: بقیه ش مال خودت!!!

gggggggJggggggg

روزی ملا به در خانه ی همسایه رفت و از او درخواست یک دیگ را نمود. همسایه ظرف را داد.

بعد از چند روز بعد ملا دیگ را به همراه یک دیگچه آورد.

همسایه با تعجب پرسید که دیگچه دیگر چیست؟

ملا پاسخ داد که دیگ یک دیگچه زایید و همسایه با خوشحالی

پذیرفت.

چند روز بعد دوباره ملا دیگ را درخواست کرد همسایه به امید زاییدن دیگ، دیگ را به او داد و مدتی گذشت و ملا دیگ را نیاورد.

همسایه برای دریافت دیگ خود را به در خانه ی ملا رسانید و دیگ خود را درخواست کرد.

اما ملا با گریه پاسخ داد که دیگ مُرد.

همسایه با تعجب پرسید مگر دیگ می میرد؟

ملا گفت: این بار هم مانند بار قبل دیگ در حال زاییدن بود که سر زا مرد!!!!!!

gggggggJggggggg

شخصی به حمام رفت بدون اینکه موهایش را خیس کند به آن شامپو زد.

از او پرسیدند چرا این کار را کردی؟

جواب داد آخه رو شامپو نوشته شده بود برای موهای خشک.

gggggggJggggggg

از زرنگی می پرسن دو دوتا میگه چهارتا برای جایزه بهش چهارتا گردو می دن.

یه روز دیگه ازش می پرسن دو دو تا می گه یه گونی.

gggggggJggggggg

بابای یکی میمیره، مجلس ختمش رفیقاش همه میان بهش تسلیت میگن.

بنده خدا خیلی احساساتی میشه، میگه: به خدا خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین، ‌شرمنده کردین... ایشالله ختم پدرتون جبران می‌کنم!

gggggggJggggggg

روزی از یک چوپان می پرسند:این همه چوپانی کردی رو

اخلاقت تاثیر نگذاشته؟

می گه:نع...نع..نع!!!

gggggggJggggggg

یوسف دوان دوان به دفتر مدرسه وارد شد و گفت آقای ناظم کمک کنید الان نزدیک به نیم ساعت است که پرویز با بردارم دعوا می کند و داره اون رو میزنه .

ناظم در حال خروج از پرویز پرسید:چرا زودتر نیامدی بگویی؟

پرویز سری خاراند و گفت:اخه تا الان داداشم داشت اونو میزد.

gggggggJggggggg

یه روز به یه مرد یه اسب می دن که برای اولین بار اسب سواری کنه اون هم بدون زین ، مرد سوار اسب میشه و اسب همینطور که یورتمه می ره مرد به طرف عقب سر می خوره تا اینکه پس از مدتی به انتهای اسب (دم اسب) می رسه.

ناگهان داد می زنه: این اسب تموم شد یکی دیکه بیارین!!!

gggggggJggggggg

یکی رفت انگلیس. صبح پا شد با زنش رفت بیرون توی خیابون.

یه مرده از کنارشون رد شد و گفت: «گود مورنینگ سر». اون جواب داد: «سر مورنینگ گود»!

زنش پرسید اوا آقا جعفر چی شد؟

گفت هیچی! این یارو انگلیسیه گفت: «سلام علیکم» و منم بهش گفتم: «علیکم سلام»

gggggggJggggggg

یکی خیلی کار بد کرده بوده می برنش جهنم.

تو وسط راه میگن به تو یه آوانس میدیم ، میگه چی؟

میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها و یکی جهنم خارجی ها.

میپرسه فرقش چیه؟

میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز.

خلاصه میگه من میرم تو جهنم خارجیا.

یه چند ماه بعد میبینه اینجا خیلی ناجوره میگه خوب شد تو جهنم ایرانی ها نرفتم که کارم زار بود اما بد نیست یه سری به اونها بزنم تا به اینجا راضی باشم خلاصه میره میبینه همه نشستن دارن حرف می زنند خبری هم از قیر داغ نیست ،می پرسه: جریان چیه؟

میگن: بابا اینجا یک روز قیر نیست ، یک روز قیف نیست ، یه روز قیر و قیف هست اما مامورش نیست!

gggggggJggggggg

یکی دکتر آزمایشگاه بود و روی یه مگس داشته آزمایش میکرده یه روز بالهای مگس رو ازش جدا میکنه بعد به مگسه میگه بپر! مگسه نمیپره برای بار دوم و سوم تکرار میکنه که بپر! ولی مگسه نمی پریده ! در آخر نتیجه آزمایش رو اعلام میکنه: که اگر بالهای مگس را از تنش جدا کنید گوشهایش نیز کر میشود !

gggggggJggggggg

 

به یه مرده میگند: ماشینت چه رنگیه ؟

میگه:نوک مدادی.

میگند:دروغ نگو ماشینت قرمزه!

میگه مگه نوک مداد قرمز نداریم!!!

gggggggJggggggg

یه روز یه بنده خدایی همه چراغ قرمزا رو پشت سر هم رد میکنه و به هشدار پلیسم هیچ توجهی نمیکنه.

بالاخره پلیس تعقیبش میکنه و یه جایی نگهش میداره.

ازش میپرسه چرا پشت چراغ قرمزا واینمیستادی و همه شونو رد میکردی؟

میگه من از یه نفر آدرس پرسیدم گفت چراغ اولو رد میکنی چراغ دومو رد میکنی رسیدی چراغ سوم میپیچی دست راست!

gggggggJggggggg

یکی میمیره میره اون دنیا . ازش میپرسن میری بهشت یا جهنم ؟

نگاه می کنه به جهنم می بینه دار و درخت و آب و بلبل و همه چیز مرتبه. میگه میرم جهنم .

تا درو باز می کنن می بینه شعله های آتیش از همه جا بلند شده . شاکی میشه میگه این که این طوری نبود .

میگن یه مدت کسی نیومده بود رفته بود رو screen saver.

gggggggJggggggg

یکی سنگ مینداخته تو صندوق صدقات، ازش میپرسن: بابا این چه کاریه میکنی؟! میگه: میخوام به انتفاضه کمک کنم .

gggggggJggggggg

یکی خودشو دار می‌زنه، بعلت ضربه مغزی می‌میره! میان می‌بینند با کِش خودشو دار زده!

gggggggJggggggg

یکی میفته تو جزیره آدم خورا، آدم خورا می‌گیرنش، رئیسشون میگه: اینا رو پوستشون رو میکنیم باهاش قایق درست میکنیم. اون هم یه چاقو ور میداره می‌گذاره رو شکمش، میگه: جلو نیاید وگرنه ‌قایقتونو سوراخ میکنم!

gggggggJggggggg

یکی از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!

gggggggJggggggg

یه آبادانیه با یه فرانسویه راه میرفتن، فرانسویه می گه: ما ایفل رو ۱ ماهه ساختیم، فلان جا رو ۲ ماهه، خلاصه، هی گفت و گفت تا این که آبادانیه چشمش به برج آزادی افتاد، یهو گفت: ای بابا، این که الان اینجا نبود!!!

gggggggJggggggg

 

از یکی میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ یکی انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچه همسایمونه، ولی همیشه خونه ماست .

gggggggJggggggg

آبادانیه میخواسته بره خواستگاری، دیرش شده بوده حواسش پرت میشه شلوارش رو پشت و رو میپوشه و با عجله میدوه تو خیابون، یهو یک ماشین میاد میزنه درازش میکنه وسط خیابون. رانندهه میاد بالا سرش، میگه: طوریت که نشده؟ آبادانیه یک نگاه به سر تا پاش میکنه، چشمش میافته به شلوارش، میگه: چی چیو طوری نشده، ولک زدی حسابی پیچوندی.

gggggggJggggggg

میخواستن یکی رو شکنجه روحی بدن، میفرستنش تو یک اتاق گرد، میگن برو یک گوشه بشین.

gggggggJggggggg

آرداواس بعد بیست سال از آمریکا برمیگرده ایران و یک ساندویچ فروشی میزنه. روز اول، یکی میاد میگه: قربون دستت، یک ساندویچ سوسیس بده. آرداواس که هنوز خوب از حال و هوای دیار کفر درنیومده بوده، میپرسه: "تو گو" بدم؟ یکی شاکی میشه، میگه: نه مرتیکه، تو نون بده!

gggggggJggggggg

یکی رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. یکی یه خرده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟

gggggggJggggggg

یکی ساعت سه نصفِ شب زنگ میزنه صدا و سیما، میگه: ببخشید آقا به نظرِ شما الان آقای خامنه‌ای خوابه؟ یارو میگه: نمیدونم ولی احتمالاً باید خواب باشن. میگه: معذرت میخوام؛ ولی آقای رفسنجانی چی، ایشون هم خوابه؟ یارو میگه: نمیدونم ولی یحتمل ایشون هم خواب باشن. میگه : ببخشید ولی آقای احمدی نژاد چی؟ یارو میگه:باید خواب باشن .  میگه: پس دمت گرم حالا که همه اینا خوابن یه شو هندی بذار حال کنیم.

gggggggJggggggg

 

از یکی میپرسن چندتا بچه داری؟ انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: هفت تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا این که فقط یکیه! میگه: آخه دادم mp3ش کردن.

gggggggJggggggg

عملیه شب جمعه‌ نشسته بوده تو حیاط واسه خودش بساط میزونی جور کرده بوده و تو حال بوده، که یهو یک توپ از آسمون میاد میزنه بساط منقل و وافورش رو به گند میکشه. بدبخت صاحب وافور همینجوری هاج و واج نشسته بوده داشته به شانس گند خودش لعن و نفرین یکرده که یهو صدای زنگ در بلند میشه و حالا زنگ نزن کی زن! جناب عملی با هزار بدبختی، خودشو میرسونه دم در، میبینه پشت در یک بچه ده-یازده ساله واستاده، هی داد میزنه: توپم...توپم! یارو خیلی شاکی میشه، میگه: ای بی ظرفیت! بابا خوب منم توپم... دیگه نمیام کاسه کوزه مردم رو بهم بزنم که

gggggggJggggggg

یکی میره قنادی، میگه: ببخشید کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو میگه: نخیر نداریم. فردا دوباره یکی میاد، میپرسه: شرمنده، کیک هفتاد طبقه دارید؟ باز قناده میگه: نخیر نداریم. خلاصه یک هفته تمام هر روز کار یکی این بوده که بیاد سراغ کیک هفتاد طبقه بگیره و قناده هم هرروز جواب میداده که نداریم. آخر هفته قناده باخودش میگه این بابا که مشتری پایس... بگذار یک کیک هفتاد طبقه براش بپزیم، یک پول خوبی هم شب جمعه‌ای بزنیم به جیب. خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه-جمعه رو میگذاره یک کیک خوشگل هفتاد طبقه ردیف میکنه. شنبه اول صبح یکی میاد، میپرسه: ببخشید، کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو با لبخند بر لب میگه: بعله که داریم، خوبشم داریم! یکی میگه: قربون دستت، 500 گرم از طبقة بیست چهارش به ما بدهید.

gggggggJggggggg

پسر کوچولو رو به مادرش کرد و گفت: من نمی‌دانم چرا شب‌ها که دلم نمی‌خواهد بخوابم به زور مرا می‌فرستی بخوابم ولی صبح‌ها که دلم نمی‌خواهد از خواب بیدار شوم به زور مرا بیدار می‌کنی؟

gggggggJggggggg

صاحبخانه: هر وقت می‌گویم اجاره را بده، می‌گویی: بگذار حقوق بگیرم، پس کی حقوق می‌گیری؟ مستاجر: هر وقت که استخدام شدم

gggggggJggggggg

دیوانه اولی: ببینم، مگه تو کری که جواب سلام منو نمی‌دی؟! دیوانه دومی: نه اون احمد داداشمه که کره، من لالم

gggggggJggggggg

مرد: قسم می‌خوری که منو به خاطر پولهایم دوست نداری؟ زن: هزارتومن بده تا قسم بخورم.

gggggggJggggggg

یکی با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. یکی یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش! این فیلمه. او میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!

gggggggJggggggg

به یکی میگن: چند تا حیوون نام ببر که پرواز کنه. میگه:‌ کبوتر، کلاغ، خر! بهش میگن: بابا خر که پرواز نمیکنه! میگه: بابا خره دیگه، یهو دیدی پرواز کرد!

gggggggJggggggg

یکی سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ‌ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم.

gggggggJggggggg

یکی چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده.

gggggggJggggggg

یکی مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مرده‌ها تقسیم می‌کرد.

gggggggJggggggg

چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌ بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم.

gggggggJggggggg

غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد!

gggggggJggggggg

غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی ابهر سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم.

gggggggJggggggg

مرد: بازهم که پارچه خریدی؟ زن: می‏خوام برات دستمال بدوزم. مرد: این که چهار متر پارچه است؟ زن با بقیه‏اش هم برای خودم یه پیرهن می‏دوزم.

gggggggJggggggg

معلم: الفبای فارسی رو بگو ببینم. شاگرد: الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت... معلم: الفبای انگلیسی رو بگو ببینم. شاگرد: ا – بی – سی – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد... معلم: الفبای یونانی رو بگو ببینم. شاگرد: آلفا – بتا – ستا – چهارتا – پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا یه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت...

gggggggJggggggg

در نیویورک خانم مستر اسمیت رفت پیش وکیل دادگستری و گفت: من می‌خوام از شوهرم طلاق بگیرم. وکیل گفت: بسیار خوب، مانعی ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهید تا ترتیب کارتان را بدهیم. خانم گفت: زکی! 500 دلار می‌گیرند که او را بکشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟

gggggggJggggggg

ببینم، داداش شما چیکاره است؟ راننده است، «روی» ماشین بابام کار می‌کنه، داداش شما چطور؟ داداش من مکانیکه، «زیر» ماشین مردم کار می‌کنه!

gggggggJggggggg

یک بنده خدایی لنگ بوده و روی کشتی هم کار می کرد هروقت از سرکارش می آمده تمام بدنش خیس بوده زنش باهاش دعوا می کنه این چه وضعیه تو چرا هر وقت می آیی همه لباسهایت خیس است.

بنده خدا می گه هروقت کشتی را نگه می دارند می گویند لنگرو بندازید و منو برمی دارن می ندازن تو دریا.

gggggggJggggggg

البرادعي ميره نطنز، كارگرها جمع مي شوند، ميگن اگه سوالي دارين بپرسين ، غضنفر مي ره جلو مي گه آقا شما دكترين؟ ميگه بله. ميگه واقعا دكترين؟ ميگه بله . ميگه پس چرا تو آژانس كار مي كنين؟

gggggggJggggggg

 

 

دريای غم ساحل ندارد.ت...كا همشو آسفالت کردند.

gggggggJggggggg

به غضنفر آبنبات پولكي ميدن، ميخوره و ميگه: يه وقت نگيد ت...كا خرن چيزي نمي‌فهمند، اين چيپسي كه به من داديد شيرين بود!

gggggggJggggggg

غضنفر سر سفره داد ميزنه بربري بدين بربري، ميگن چي شده ،ميگه آب تو گلوم گير كرده.

gggggggJggggggg

غضنفر ميرسه به يه هيئت, از يكي جلو در ميپرسه, آقا اينها اين تو چي كار ميكنن؟ يارو ميگه: اينها ده روز سينه ميزنن! غضنفر ميگه: اي بابا, ايلده كنترات بده 3 روزه ميزنيم!!!

gggggggJggggggg

اص...يه و رش...یه و غضنفر با هم يكجا كار ميكردن. يك روز ساعت ناهار, اص..يه ظرف غذاشو باز ميكنه، ميبينه قورمه‌سبزيه, ميگه: اااي بازم قرمه سبزيِس! اگه فردا باز قورمه‌سبزي باشه، من خودمو از اين برج پرت ميكنم پايين! بعد رش...يه ظرف غذاشو باز ميكنه، ميبينه كله ماهي داره .. اونم شاكي ميشه، ميگه: ااووو! اگه فردام همين باشه منم خودمو پرت ميكنم پايين! آخري غضنفر ظرف غذا رو باز ميكنه، كوفته داره.. حالش به هم ميخوره، ميگه: ايلده اگه منم اين ظرفو فردا باز كنم ببينم كوفته‌س.. خودمو پرت ميكنم پايين! فردا سه نفري ميان سر كار و در غذاها رو باز ميكنند و از قضا هر سه تا تكراري بوده، اينها هم خودشون رو پرت ميكنند پايين! پليس مياد واسه تحقيقات و بازجوه، خِـرِ زناشون رو ميگيره كه نقصير شماهاست! زن اص...يه ميگه: جناب سروان من نميدونستم, تو خونه هم هروقت قورمه‌سبزي درست ميكردم ميخورد غر نميزد! زن رش...يه ميگه: اووو! تو رشت همه كله ماهي ميخورن، من روحمم خبر نداشت اين دوست نداره. زن غضنفر ميگه: جناب سروان به ولله من يه هفته بود خونة مادرم بودم, اين خودش واسه خودش غذا درست ميكرد!!!

gggggggJggggggg

غضنفر با رش...يه دعواش می شه.يه چک می خوابونه زير گوشش! رش...يه هم غيرتی می شه و می گه:(( يا پنج تن )).بعد غضنفر رو بلند می کنه و می کوبه زمين! غضنفر پا می شه و می گه: ((( اين خيلی نا مرديه! ۶ نفر به يه نفر!!! )))

gggggggJggggggg

يه روز غضنفر رفته بود غازش رو بفروشه.يکی اومد گفت : خر چند؟! غضنفر گفت : اين که خر نيست بابا غازه!!! يارو گفت : کی با تو بود؟! با اين غازه بودم!!!

gggggggJggggggg

غضنفر پليس مخفي ميشه .سه ساله که ازش خبري نيست.

gggggggJggggggg

غضنفر داشته تو اتوبان کرج با سرعت ميرفته , يه دفعه راديو پيام ميگه : "رانندگان عزيز که در لاين تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن يه اتوموبيل در لاين مخالف در حرکت است" غضنفر همينجور که داشته فرمونو اينور اونور ميکرده ميگه : لامصبا يکي دوتام نيستن ...

gggggggJggggggg

از غضنفر مي پرسن مي دوني چرا شمشير حضرت علي 2 شاخه بوده؟ مي گه:اره واسه اينکه شبها بزندتش تو شارژ ...

 

 

JJJ

 

 

خنده کده

هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین با هم به جماعت نماز بخوانیم.خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت. خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!

gggggggJggggggg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قاضی دادگاه، آدم شیادی که مال مردم را بالا می کشید محکوم کرد که روی الاغ سوار کنند و در همه جای شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم کلاشی است و کسی به او پول ندهد.در پایان روز صاحب الاغ از او کرایه خواست.یارو با پوزخند گفت: مرد حسابی! خودت از صبح تا حالا داری فریاد می زنی که من پول مردم را بالا می کشم، حالا با چه امیدی از بنده کرایه الاغت را مطالبه می کنی؟!

gggggggJggggggg

به شخصی گفتند: زود باش زود باش جشن عروسی شروع شده.گفت: به من چه؟ به او گفتند: عروسی پسر خودت است.طرف به یارو گفت: پس به تو چه؟!

gggggggJggggggg

دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.

آفریقایی میگه: منو سفید کن.تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟

سومی گفت: همینجوری.

 بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟

آفریقایی گفت: منم سفید کن .

دوباره سومی میزنه زیر خنده .آفریقایی گفت برای چی میخندی؟

سومی باز گفت: همینجوری.

نوبت سومی میشه.غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .

سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن.

gggggggJggggggg

مسافر به مدیر هتل: "آقا اتاق من پر از مگس است!"

مدیر هتل:"نگران نباشید یک ساعت دیگر وقت ناهار است همه ی آنها به رستوران هتل می آیند."

gggggggJggggggg

گدا: آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم.یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم.

گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تا حالا شیش بار ناهار خوردم!

gggggggJggggggg

معلم تاریخ: آهای… تو که با اون قد بلندت ته کلاس وایسادی و بر و بر منو نگاه میکنی بگو ببینم، اسکندر مقدونی کی بود؟

طرف: نمیدونم.

معلم تاریخ: کی ناصرالدین شاه را کشت؟

طرف: نمیدونم.

معلم تاریخ: پس تو با این وضعت چطوری میخوای امتحان

تاریخ بدی؟

طرف: من که نمیخوام امتحان بدم من اومدم بخاری کلاس را تعمیر کنم.

gggggggJggggggg

یه دهاتیه پا میشه میاد تهرون میره سوار تاکسی میشه میگه در بست. راننده هم قبول میکنه.

وقتی میاد پیاده شه یه ده تومنی میزاره کف دست راننده و میره.

راننده داد میزنه: آقا…بقیه ش؟؟؟

دهاتیه میگه: بقیه ش مال خودت!!!

gggggggJggggggg

روزی ملا به در خانه ی همسایه رفت و از او درخواست یک دیگ را نمود. همسایه ظرف را داد.

بعد از چند روز بعد ملا دیگ را به همراه یک دیگچه آورد.

همسایه با تعجب پرسید که دیگچه دیگر چیست؟ملا پاسخ داد که دیگ یک دیگچه زایید و همسایه با خوشحالی پذیرفت.

چند روز بعد دوباره ملا دیگ را درخواست کرد همسایه به امید زاییدن دیگ، دیگ را به او داد و مدتی گذشت و ملا دیگ را نیاورد.

همسایه برای دریافت دیگ خود را به در خانه ی ملا رسانید و دیگ خود را درخواست کرد.

اما ملا با گریه پاسخ داد که دیگ مُرد.

همسایه با تعجب پرسید مگر دیگ می میرد؟

ملا گفت: این بار هم مانند بار قبل دیگ در حال زاییدن بود که سر زا مرد!!!!!!

gggggggJggggggg

شخصی به حمام رفت بدون اینکه موهایش را خیس کند به آن شامپو زد.

از او پرسیدند چرا این کار را کردی؟

جواب داد آخه رو شامپو نوشته شده بود برای موهای خشک.

gggggggJggggggg

از زرنگی می پرسن دو دوتا میگه چهارتا برای جایزه بهش چهارتا گردو می دن.

یه روز دیگه ازش می پرسن دو دو تا می گه یه گونی.

gggggggJggggggg

بابای یکی میمیره، مجلس ختمش رفیقاش همه میان بهش تسلیت میگن.

بنده خدا خیلی احساساتی میشه، میگه: به خدا خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین، ‌شرمنده کردین... ایشالله ختم پدرتون جبران می‌کنم!

gggggggJggggggg

روزی از یک چوپان می پرسند:این همه چوپانی کردی رو

اخلاقت تاثیر نگذاشته؟

می گه:نع...نع..نع!!!

gggggggJggggggg

یوسف دوان دوان به دفتر مدرسه وارد شد و گفت آقای ناظم کمک کنید الان نزدیک به نیم ساعت است که پرویز با بردارم دعوا می کند و داره اون رو میزنه .

ناظم در حال خروج از پرویز پرسید:چرا زودتر نیامدی بگویی؟

پرویز سری خاراند و گفت:اخه تا الان داداشم داشت اونو میزد.

gggggggJggggggg

یه روز به یه مرد یه اسب می دن که برای اولین بار اسب سواری کنه اون هم بدون زین ، مرد سوار اسب میشه و اسب همینطور که یورتمه می ره مرد به طرف عقب سر می خوره تا اینکه پس از مدتی به انتهای اسب (دم اسب) می رسه.

ناگهان داد می زنه: این اسب تموم شد یکی دیکه بیارین!!!

gggggggJggggggg

یکی رفت انگلیس. صبح پا شد با زنش رفت بیرون توی خیابون.

یه مرده از کنارشون رد شد و گفت: «گود مورنینگ سر». اون جواب داد: «سر مورنینگ گود»!

زنش پرسید اوا آقا جعفر چی شد؟

گفت هیچی! این یارو انگلیسیه گفت: «سلام علیکم» و منم بهش گفتم: «علیکم سلام»

gggggggJggggggg

یکی خیلی کار بد کرده بوده می برنش جهنم.

تو وسط راه میگن به تو یه آوانس میدیم ، میگه چی؟

میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها و یکی جهنم خارجی ها.

میپرسه فرقش چیه؟

میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز.

خلاصه میگه من میرم تو جهنم خارجیا.

یه چند ماه بعد میبینه اینجا خیلی ناجوره میگه خوب شد تو جهنم ایرانی ها نرفتم که کارم زار بود اما بد نیست یه سری به اونها بزنم تا به اینجا راضی باشم خلاصه میره میبینه همه نشستن دارن حرف می زنند خبری هم از قیر داغ نیست ،می پرسه: جریان چیه؟

میگن: بابا اینجا یک روز قیر نیست ، یک روز قیف نیست ، یه روز قیر و قیف هست اما مامورش نیست!

gggggggJggggggg

یکی دکتر آزمایشگاه بود و روی یه مگس داشته آزمایش میکرده یه روز بالهای مگس رو ازش جدا میکنه بعد به مگسه میگه بپر! مگسه نمیپره برای بار دوم و سوم تکرار میکنه که بپر! ولی مگسه نمی پریده ! در آخر نتیجه آزمایش رو اعلام میکنه: که اگر بالهای مگس را از تنش جدا کنید گوشهایش نیز کر میشود !

gggggggJggggggg

 

به یه مرده میگند: ماشینت چه رنگیه ؟

میگه:نوک مدادی.

میگند:دروغ نگو ماشینت قرمزه!

میگه مگه نوک مداد قرمز نداریم!!!

gggggggJggggggg

یه روز یه بنده خدایی همه چراغ قرمزا رو پشت سر هم رد میکنه و به هشدار پلیسم هیچ توجهی نمیکنه.

بالاخره پلیس تعقیبش میکنه و یه جایی نگهش میداره.

ازش میپرسه چرا پشت چراغ قرمزا واینمیستادی و همه شونو رد میکردی؟

میگه من از یه نفر آدرس پرسیدم گفت چراغ اولو رد میکنی چراغ دومو رد میکنی رسیدی چراغ سوم میپیچی دست راست!

gggggggJggggggg

یکی میمیره میره اون دنیا . ازش میپرسن میری بهشت یا جهنم ؟

نگاه می کنه به جهنم می بینه دار و درخت و آب و بلبل و همه چیز مرتبه. میگه میرم جهنم .

تا درو باز می کنن می بینه شعله های آتیش از همه جا بلند شده . شاکی میشه میگه این که این طوری نبود .

میگن یه مدت کسی نیومده بود رفته بود رو screen saver.

gggggggJggggggg

یکی سنگ مینداخته تو صندوق صدقات، ازش میپرسن: بابا این چه کاریه میکنی؟! میگه: میخوام به انتفاضه کمک کنم .

gggggggJggggggg

یکی خودشو دار می‌زنه، بعلت ضربه مغزی می‌میره! میان می‌بینند با کِش خودشو دار زده!

gggggggJggggggg

یکی میفته تو جزیره آدم خورا، آدم خورا می‌گیرنش، رئیسشون میگه: اینا رو پوستشون رو میکنیم باهاش قایق درست میکنیم. اون هم یه چاقو ور میداره می‌گذاره رو شکمش، میگه: جلو نیاید وگرنه ‌قایقتونو سوراخ میکنم!

gggggggJggggggg

یکی از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!

gggggggJggggggg

یه آبادانیه با یه فرانسویه راه میرفتن، فرانسویه می گه: ما ایفل رو ۱ ماهه ساختیم، فلان جا رو ۲ ماهه، خلاصه، هی گفت و گفت تا این که آبادانیه چشمش به برج آزادی افتاد، یهو گفت: ای بابا، این که الان اینجا نبود!!!

gggggggJggggggg

 

از یکی میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ یکی انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچه همسایمونه، ولی همیشه خونه ماست .

gggggggJggggggg

آبادانیه میخواسته بره خواستگاری، دیرش شده بوده حواسش پرت میشه شلوارش رو پشت و رو میپوشه و با عجله میدوه تو خیابون، یهو یک ماشین میاد میزنه درازش میکنه وسط خیابون. رانندهه میاد بالا سرش، میگه: طوریت که نشده؟ آبادانیه یک نگاه به سر تا پاش میکنه، چشمش میافته به شلوارش، میگه: چی چیو طوری نشده، ولک زدی حسابی پیچوندی.

gggggggJggggggg

میخواستن یکی رو شکنجه روحی بدن، میفرستنش تو یک اتاق گرد، میگن برو یک گوشه بشین.

gggggggJggggggg

آرداواس بعد بیست سال از آمریکا برمیگرده ایران و یک ساندویچ فروشی میزنه. روز اول، یکی میاد میگه: قربون دستت، یک ساندویچ سوسیس بده. آرداواس که هنوز خوب از حال و هوای دیار کفر درنیومده بوده، میپرسه: "تو گو" بدم؟ یکی شاکی میشه، میگه: نه مرتیکه، تو نون بده!

gggggggJggggggg

یکی رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. یکی یه خرده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟

gggggggJggggggg

یکی ساعت سه نصفِ شب زنگ میزنه صدا و سیما، میگه: ببخشید آقا به نظرِ شما الان آقای خامنه‌ای خوابه؟ یارو میگه: نمیدونم ولی احتمالاً باید خواب باشن. میگه: معذرت میخوام؛ ولی آقای رفسنجانی چی، ایشون هم خوابه؟ یارو میگه: نمیدونم ولی یحتمل ایشون هم خواب باشن. میگه : ببخشید ولی آقای احمدی نژاد چی؟ یارو میگه:باید خواب باشن .  میگه: پس دمت گرم حالا که همه اینا خوابن یه شو هندی بذار حال کنیم.

gggggggJggggggg

 

از یکی میپرسن چندتا بچه داری؟ انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: هفت تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا این که فقط یکیه! میگه: آخه دادم mp3ش کردن.

gggggggJggggggg

عملیه شب جمعه‌ نشسته بوده تو حیاط واسه خودش بساط میزونی جور کرده بوده و تو حال بوده، که یهو یک توپ از آسمون میاد میزنه بساط منقل و وافورش رو به گند میکشه. بدبخت صاحب وافور همینجوری هاج و واج نشسته بوده داشته به شانس گند خودش لعن و نفرین یکرده که یهو صدای زنگ در بلند میشه و حالا زنگ نزن کی زن! جناب عملی با هزار بدبختی، خودشو میرسونه دم در، میبینه پشت در یک بچه ده-یازده ساله واستاده، هی داد میزنه: توپم...توپم! یارو خیلی شاکی میشه، میگه: ای بی ظرفیت! بابا خوب منم توپم... دیگه نمیام کاسه کوزه مردم رو بهم بزنم که

gggggggJggggggg

یکی میره قنادی، میگه: ببخشید کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو میگه: نخیر نداریم. فردا دوباره یکی میاد، میپرسه: شرمنده، کیک هفتاد طبقه دارید؟ باز قناده میگه: نخیر نداریم. خلاصه یک هفته تمام هر روز کار یکی این بوده که بیاد سراغ کیک هفتاد طبقه بگیره و قناده هم هرروز جواب میداده که نداریم. آخر هفته قناده باخودش میگه این بابا که مشتری پایس... بگذار یک کیک هفتاد طبقه براش بپزیم، یک پول خوبی هم شب جمعه‌ای بزنیم به جیب. خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه-جمعه رو میگذاره یک کیک خوشگل هفتاد طبقه ردیف میکنه. شنبه اول صبح یکی میاد، میپرسه: ببخشید، کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو با لبخند بر لب میگه: بعله که داریم، خوبشم داریم! یکی میگه: قربون دستت، 500 گرم از طبقة بیست چهارش به ما بدهید.

gggggggJggggggg

پسر کوچولو رو به مادرش کرد و گفت: من نمی‌دانم چرا شب‌ها که دلم نمی‌خواهد بخوابم به زور مرا می‌فرستی بخوابم ولی صبح‌ها که دلم نمی‌خواهد از خواب بیدار شوم به زور مرا بیدار می‌کنی؟

gggggggJggggggg

صاحبخانه: هر وقت می‌گویم اجاره را بده، می‌گویی: بگذار حقوق بگیرم، پس کی حقوق می‌گیری؟ مستاجر: هر وقت که استخدام شدم

gggggggJggggggg

دیوانه اولی: ببینم، مگه تو کری که جواب سلام منو نمی‌دی؟! دیوانه دومی: نه اون احمد داداشمه که کره، من لالم

gggggggJggggggg

مرد: قسم می‌خوری که منو به خاطر پولهایم دوست نداری؟ زن: هزارتومن بده تا قسم بخورم.

gggggggJggggggg

یکی با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. یکی یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش! این فیلمه. او میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!

gggggggJggggggg

به یکی میگن: چند تا حیوون نام ببر که پرواز کنه. میگه:‌ کبوتر، کلاغ، خر! بهش میگن: بابا خر که پرواز نمیکنه! میگه: بابا خره دیگه، یهو دیدی پرواز کرد!

gggggggJggggggg

یکی سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ‌ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم.

gggggggJggggggg

یکی چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده.

gggggggJggggggg

یکی مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مرده‌ها تقسیم می‌کرد.

gggggggJggggggg

چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌ بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم.

gggggggJggggggg

غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد!

gggggggJggggggg

غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی ابهر سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم.

gggggggJggggggg

مرد: بازهم که پارچه خریدی؟ زن: می‏خوام برات دستمال بدوزم. مرد: این که چهار متر پارچه است؟ زن با بقیه‏اش هم برای خودم یه پیرهن می‏دوزم.

gggggggJggggggg

معلم: الفبای فارسی رو بگو ببینم. شاگرد: الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت... معلم: الفبای انگلیسی رو بگو ببینم. شاگرد: ا – بی – سی – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد... معلم: الفبای یونانی رو بگو ببینم. شاگرد: آلفا – بتا – ستا – چهارتا – پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا یه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت...

gggggggJggggggg

در نیویورک خانم مستر اسمیت رفت پیش وکیل دادگستری و گفت: من می‌خوام از شوهرم طلاق بگیرم. وکیل گفت: بسیار خوب، مانعی ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهید تا ترتیب کارتان را بدهیم. خانم گفت: زکی! 500 دلار می‌گیرند که او را بکشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟

gggggggJggggggg

ببینم، داداش شما چیکاره است؟ راننده است، «روی» ماشین بابام کار می‌کنه، داداش شما چطور؟ داداش من مکانیکه، «زیر» ماشین مردم کار می‌کنه!

gggggggJggggggg

یک بنده خدایی لنگ بوده و روی کشتی هم کار می کرد هروقت از سرکارش می آمده تمام بدنش خیس بوده زنش باهاش دعوا می کنه این چه وضعیه تو چرا هر وقت می آیی همه لباسهایت خیس است.

بنده خدا می گه هروقت کشتی را نگه می دارند می گویند لنگرو بندازید و منو برمی دارن می ندازن تو دریا.

gggggggJggggggg

البرادعي ميره نطنز، كارگرها جمع مي شوند، ميگن اگه سوالي دارين بپرسين ، غضنفر مي ره جلو مي گه آقا شما دكترين؟ ميگه بله. ميگه واقعا دكترين؟ ميگه بله . ميگه پس چرا تو آژانس كار مي كنين؟

gggggggJggggggg

 

 

دريای غم ساحل ندارد.ت...كا همشو آسفالت کردند.

gggggggJggggggg

به غضنفر آبنبات پولكي ميدن، ميخوره و ميگه: يه وقت نگيد ت...كا خرن چيزي نمي‌فهمند، اين چيپسي كه به من داديد شيرين بود!

gggggggJggggggg

غضنفر سر سفره داد ميزنه بربري بدين بربري، ميگن چي شده ،ميگه آب تو گلوم گير كرده.

gggggggJggggggg

غضنفر ميرسه به يه هيئت, از يكي جلو در ميپرسه, آقا اينها اين تو چي كار ميكنن؟ يارو ميگه: اينها ده روز سينه ميزنن! غضنفر ميگه: اي بابا, ايلده كنترات بده 3 روزه ميزنيم!!!

gggggggJggggggg

اص...يه و رش...یه و غضنفر با هم يكجا كار ميكردن. يك روز ساعت ناهار, اص..يه ظرف غذاشو باز ميكنه، ميبينه قورمه‌سبزيه, ميگه: اااي بازم قرمه سبزيِس! اگه فردا باز قورمه‌سبزي باشه، من خودمو از اين برج پرت ميكنم پايين! بعد رش...يه ظرف غذاشو باز ميكنه، ميبينه كله ماهي داره .. اونم شاكي ميشه، ميگه: ااووو! اگه فردام همين باشه منم خودمو پرت ميكنم پايين! آخري غضنفر ظرف غذا رو باز ميكنه، كوفته داره.. حالش به هم ميخوره، ميگه: ايلده اگه منم اين ظرفو فردا باز كنم ببينم كوفته‌س.. خودمو پرت ميكنم پايين! فردا سه نفري ميان سر كار و در غذاها رو باز ميكنند و از قضا هر سه تا تكراري بوده، اينها هم خودشون رو پرت ميكنند پايين! پليس مياد واسه تحقيقات و بازجوه، خِـرِ زناشون رو ميگيره كه نقصير شماهاست! زن اص...يه ميگه: جناب سروان من نميدونستم, تو خونه هم هروقت قورمه‌سبزي درست ميكردم ميخورد غر نميزد! زن رش...يه ميگه: اووو! تو رشت همه كله ماهي ميخورن، من روحمم خبر نداشت اين دوست نداره. زن غضنفر ميگه: جناب سروان به ولله من يه هفته بود خونة مادرم بودم, اين خودش واسه خودش غذا درست ميكرد!!!

gggggggJggggggg

غضنفر با رش...يه دعواش می شه.يه چک می خوابونه زير گوشش! رش...يه هم غيرتی می شه و می گه:(( يا پنج تن )).بعد غضنفر رو بلند می کنه و می کوبه زمين! غضنفر پا می شه و می گه: ((( اين خيلی نا مرديه! ۶ نفر به يه نفر!!! )))

gggggggJggggggg

يه روز غضنفر رفته بود غازش رو بفروشه.يکی اومد گفت : خر چند؟! غضنفر گفت : اين که خر نيست بابا غازه!!! يارو گفت : کی با تو بود؟! با اين غازه بودم!!!

gggggggJggggggg

غضنفر پليس مخفي ميشه .سه ساله که ازش خبري نيست.

gggggggJggggggg

غضنفر داشته تو اتوبان کرج با سرعت ميرفته , يه دفعه راديو پيام ميگه : "رانندگان عزيز که در لاين تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن يه اتوموبيل در لاين مخالف در حرکت است" غضنفر همينجور که داشته فرمونو اينور اونور ميکرده ميگه : لامصبا يکي دوتام نيستن ...

gggggggJggggggg

از غضنفر مي پرسن مي دوني چرا شمشير حضرت علي 2 شاخه بوده؟ مي گه:اره واسه اينکه شبها بزندتش تو شارژ ...

 

 

JJJ

 

 

خنده کده

هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین با هم به جماعت نماز بخوانیم.خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت. خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!

gggggggJggggggg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قاضی دادگاه، آدم شیادی که مال مردم را بالا می کشید محکوم کرد که روی الاغ سوار کنند و در همه جای شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم کلاشی است و کسی به او پول ندهد.در پایان روز صاحب الاغ از او کرایه خواست.یارو با پوزخند گفت: مرد حسابی! خودت از صبح تا حالا داری فریاد می زنی که من پول مردم را بالا می کشم، حالا با چه امیدی از بنده کرایه الاغت را مطالبه می کنی؟!

gggggggJggggggg

به شخصی گفتند: زود باش زود باش جشن عروسی شروع شده.گفت: به من چه؟ به او گفتند: عروسی پسر خودت است.طرف به یارو گفت: پس به تو چه؟!

gggggggJggggggg

دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.

آفریقایی میگه: منو سفید کن.تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟

سومی گفت: همینجوری.

 بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟

آفریقایی گفت: منم سفید کن .

دوباره سومی میزنه زیر خنده .آفریقایی گفت برای چی میخندی؟

سومی باز گفت: همینجوری.

نوبت سومی میشه.غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .

سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن.

gggggggJggggggg

مسافر به مدیر هتل: "آقا اتاق من پر از مگس است!"

مدیر هتل:"نگران نباشید یک ساعت دیگر وقت ناهار است همه ی آنها به رستوران هتل می آیند."

gggggggJggggggg

گدا: آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم.یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم.

گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تا حالا شیش بار ناهار خوردم!

gggggggJggggggg

معلم تاریخ: آهای… تو که با اون قد بلندت ته کلاس وایسادی و بر و بر منو نگاه میکنی بگو ببینم، اسکندر مقدونی کی بود؟

طرف: نمیدونم.

معلم تاریخ: کی ناصرالدین شاه را کشت؟

طرف: نمیدونم.

معلم تاریخ: پس تو با این وضعت چطوری میخوای امتحان

تاریخ بدی؟

طرف: من که نمیخوام امتحان بدم من اومدم بخاری کلاس را تعمیر کنم.

gggggggJggggggg

یه دهاتیه پا میشه میاد تهرون میره سوار تاکسی میشه میگه در بست. راننده هم قبول میکنه.

وقتی میاد پیاده شه یه ده تومنی میزاره کف دست راننده و میره.

راننده داد میزنه: آقا…بقیه ش؟؟؟

دهاتیه میگه: بقیه ش مال خودت!!!

gggggggJggggggg

روزی ملا به در خانه ی همسایه رفت و از او درخواست یک دیگ را نمود. همسایه ظرف را داد.

بعد از چند روز بعد ملا دیگ را به همراه یک دیگچه آورد.

همسایه با تعجب پرسید که دیگچه دیگر چیست؟ملا پاسخ داد که دیگ یک دیگچه زایید و همسایه با خوشحالی پذیرفت.

چند روز بعد دوباره ملا دیگ را درخواست کرد همسایه به امید زاییدن دیگ، دیگ را به او داد و مدتی گذشت و ملا دیگ را نیاورد.

همسایه برای دریافت دیگ خود را به در خانه ی ملا رسانید و دیگ خود را درخواست کرد.

اما ملا با گریه پاسخ داد که دیگ مُرد.

همسایه با تعجب پرسید مگر دیگ می میرد؟

ملا گفت: این بار هم مانند بار قبل دیگ در حال زاییدن بود که سر زا مرد!!!!!!

gggggggJggggggg

شخصی به حمام رفت بدون اینکه موهایش را خیس کند به آن شامپو زد.

از او پرسیدند چرا این کار را کردی؟

جواب داد آخه رو شامپو نوشته شده بود برای موهای خشک.

gggggggJggggggg

از زرنگی می پرسن دو دوتا میگه چهارتا برای جایزه بهش چهارتا گردو می دن.

یه روز دیگه ازش می پرسن دو دو تا می گه یه گونی.

gggggggJggggggg

بابای یکی میمیره، مجلس ختمش رفیقاش همه میان بهش تسلیت میگن.

بنده خدا خیلی احساساتی میشه، میگه: به خدا خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین، ‌شرمنده کردین... ایشالله ختم پدرتون جبران می‌کنم!

gggggggJggggggg

روزی از یک چوپان می پرسند:این همه چوپانی کردی رو

اخلاقت تاثیر نگذاشته؟

می گه:نع...نع..نع!!!

gggggggJggggggg

یوسف دوان دوان به دفتر مدرسه وارد شد و گفت آقای ناظم کمک کنید الان نزدیک به نیم ساعت است که پرویز با بردارم دعوا می کند و داره اون رو میزنه .

ناظم در حال خروج از پرویز پرسید:چرا زودتر نیامدی بگویی؟

پرویز سری خاراند و گفت:اخه تا الان داداشم داشت اونو میزد.

gggggggJggggggg

یه روز به یه مرد یه اسب می دن که برای اولین بار اسب سواری کنه اون هم بدون زین ، مرد سوار اسب میشه و اسب همینطور که یورتمه می ره مرد به طرف عقب سر می خوره تا اینکه پس از مدتی به انتهای اسب (دم اسب) می رسه.

ناگهان داد می زنه: این اسب تموم شد یکی دیکه بیارین!!!

gggggggJggggggg

یکی رفت انگلیس. صبح پا شد با زنش رفت بیرون توی خیابون.

یه مرده از کنارشون رد شد و گفت: «گود مورنینگ سر». اون جواب داد: «سر مورنینگ گود»!

زنش پرسید اوا آقا جعفر چی شد؟

گفت هیچی! این یارو انگلیسیه گفت: «سلام علیکم» و منم بهش گفتم: «علیکم سلام»

gggggggJggggggg

یکی خیلی کار بد کرده بوده می برنش جهنم.

تو وسط راه میگن به تو یه آوانس میدیم ، میگه چی؟

میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها و یکی جهنم خارجی ها.

میپرسه فرقش چیه؟

میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز.

خلاصه میگه من میرم تو جهنم خارجیا.

یه چند ماه بعد میبینه اینجا خیلی ناجوره میگه خوب شد تو جهنم ایرانی ها نرفتم که کارم زار بود اما بد نیست یه سری به اونها بزنم تا به اینجا راضی باشم خلاصه میره میبینه همه نشستن دارن حرف می زنند خبری هم از قیر داغ نیست ،می پرسه: جریان چیه؟

میگن: بابا اینجا یک روز قیر نیست ، یک روز قیف نیست ، یه روز قیر و قیف هست اما مامورش نیست!

gggggggJggggggg

یکی دکتر آزمایشگاه بود و روی یه مگس داشته آزمایش میکرده یه روز بالهای مگس رو ازش جدا میکنه بعد به مگسه میگه بپر! مگسه نمیپره برای بار دوم و سوم تکرار میکنه که بپر! ولی مگسه نمی پریده ! در آخر نتیجه آزمایش رو اعلام میکنه: که اگر بالهای مگس را از تنش جدا کنید گوشهایش نیز کر میشود !

gggggggJggggggg

 

به یه مرده میگند: ماشینت چه رنگیه ؟

میگه:نوک مدادی.

میگند:دروغ نگو ماشینت قرمزه!

میگه مگه نوک مداد قرمز نداریم!!!

gggggggJggggggg

یه روز یه بنده خدایی همه چراغ قرمزا رو پشت سر هم رد میکنه و به هشدار پلیسم هیچ توجهی نمیکنه.

بالاخره پلیس تعقیبش میکنه و یه جایی نگهش میداره.

ازش میپرسه چرا پشت چراغ قرمزا واینمیستادی و همه شونو رد میکردی؟

میگه من از یه نفر آدرس پرسیدم گفت چراغ اولو رد میکنی چراغ دومو رد میکنی رسیدی چراغ سوم میپیچی دست راست!

gggggggJggggggg

یکی میمیره میره اون دنیا . ازش میپرسن میری بهشت یا جهنم ؟

نگاه می کنه به جهنم می بینه دار و درخت و آب و بلبل و همه چیز مرتبه. میگه میرم جهنم .

تا درو باز می کنن می بینه شعله های آتیش از همه جا بلند شده . شاکی میشه میگه این که این طوری نبود .

میگن یه مدت کسی نیومده بود رفته بود رو screen saver.

gggggggJggggggg

یکی سنگ مینداخته تو صندوق صدقات، ازش میپرسن: بابا این چه کاریه میکنی؟! میگه: میخوام به انتفاضه کمک کنم .

gggggggJggggggg

یکی خودشو دار می‌زنه، بعلت ضربه مغزی می‌میره! میان می‌بینند با کِش خودشو دار زده!

gggggggJggggggg

یکی میفته تو جزیره آدم خورا، آدم خورا می‌گیرنش، رئیسشون میگه: اینا رو پوستشون رو میکنیم باهاش قایق درست میکنیم. اون هم یه چاقو ور میداره می‌گذاره رو شکمش، میگه: جلو نیاید وگرنه ‌قایقتونو سوراخ میکنم!

gggggggJggggggg

یکی از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!

gggggggJggggggg

یه آبادانیه با یه فرانسویه راه میرفتن، فرانسویه می گه: ما ایفل رو ۱ ماهه ساختیم، فلان جا رو ۲ ماهه، خلاصه، هی گفت و گفت تا این که آبادانیه چشمش به برج آزادی افتاد، یهو گفت: ای بابا، این که الان اینجا نبود!!!

gggggggJggggggg

 

از یکی میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ یکی انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچه همسایمونه، ولی همیشه خونه ماست .

gggggggJggggggg

آبادانیه میخواسته بره خواستگاری، دیرش شده بوده حواسش پرت میشه شلوارش رو پشت و رو میپوشه و با عجله میدوه تو خیابون، یهو یک ماشین میاد میزنه درازش میکنه وسط خیابون. رانندهه میاد بالا سرش، میگه: طوریت که نشده؟ آبادانیه یک نگاه به سر تا پاش میکنه، چشمش میافته به شلوارش، میگه: چی چیو طوری نشده، ولک زدی حسابی پیچوندی.

gggggggJggggggg

میخواستن یکی رو شکنجه روحی بدن، میفرستنش تو یک اتاق گرد، میگن برو یک گوشه بشین.

gggggggJggggggg

آرداواس بعد بیست سال از آمریکا برمیگرده ایران و یک ساندویچ فروشی میزنه. روز اول، یکی میاد میگه: قربون دستت، یک ساندویچ سوسیس بده. آرداواس که هنوز خوب از حال و هوای دیار کفر درنیومده بوده، میپرسه: "تو گو" بدم؟ یکی شاکی میشه، میگه: نه مرتیکه، تو نون بده!

gggggggJggggggg

یکی رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. یکی یه خرده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟

gggggggJggggggg

یکی ساعت سه نصفِ شب زنگ میزنه صدا و سیما، میگه: ببخشید آقا به نظرِ شما الان آقای خامنه‌ای خوابه؟ یارو میگه: نمیدونم ولی احتمالاً باید خواب باشن. میگه: معذرت میخوام؛ ولی آقای رفسنجانی چی، ایشون هم خوابه؟ یارو میگه: نمیدونم ولی یحتمل ایشون هم خواب باشن. میگه : ببخشید ولی آقای احمدی نژاد چی؟ یارو میگه:باید خواب باشن .  میگه: پس دمت گرم حالا که همه اینا خوابن یه شو هندی بذار حال کنیم.

gggggggJggggggg

 

از یکی میپرسن چندتا بچه داری؟ انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: هفت تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا این که فقط یکیه! میگه: آخه دادم mp3ش کردن.

gggggggJggggggg

عملیه شب جمعه‌ نشسته بوده تو حیاط واسه خودش بساط میزونی جور کرده بوده و تو حال بوده، که یهو یک توپ از آسمون میاد میزنه بساط منقل و وافورش رو به گند میکشه. بدبخت صاحب وافور همینجوری هاج و واج نشسته بوده داشته به شانس گند خودش لعن و نفرین یکرده که یهو صدای زنگ در بلند میشه و حالا زنگ نزن کی زن! جناب عملی با هزار بدبختی، خودشو میرسونه دم در، میبینه پشت در یک بچه ده-یازده ساله واستاده، هی داد میزنه: توپم...توپم! یارو خیلی شاکی میشه، میگه: ای بی ظرفیت! بابا خوب منم توپم... دیگه نمیام کاسه کوزه مردم رو بهم بزنم که

gggggggJggggggg

یکی میره قنادی، میگه: ببخشید کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو میگه: نخیر نداریم. فردا دوباره یکی میاد، میپرسه: شرمنده، کیک هفتاد طبقه دارید؟ باز قناده میگه: نخیر نداریم. خلاصه یک هفته تمام هر روز کار یکی این بوده که بیاد سراغ کیک هفتاد طبقه بگیره و قناده هم هرروز جواب میداده که نداریم. آخر هفته قناده باخودش میگه این بابا که مشتری پایس... بگذار یک کیک هفتاد طبقه براش بپزیم، یک پول خوبی هم شب جمعه‌ای بزنیم به جیب. خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه-جمعه رو میگذاره یک کیک خوشگل هفتاد طبقه ردیف میکنه. شنبه اول صبح یکی میاد، میپرسه: ببخشید، کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو با لبخند بر لب میگه: بعله که داریم، خوبشم داریم! یکی میگه: قربون دستت، 500 گرم از طبقة بیست چهارش به ما بدهید.

gggggggJggggggg

پسر کوچولو رو به مادرش کرد و گفت: من نمی‌دانم چرا شب‌ها که دلم نمی‌خواهد بخوابم به زور مرا می‌فرستی بخوابم ولی صبح‌ها که دلم نمی‌خواهد از خواب بیدار شوم به زور مرا بیدار می‌کنی؟

gggggggJggggggg

صاحبخانه: هر وقت می‌گویم اجاره را بده، می‌گویی: بگذار حقوق بگیرم، پس کی حقوق می‌گیری؟ مستاجر: هر وقت که استخدام شدم

gggggggJggggggg

دیوانه اولی: ببینم، مگه تو کری که جواب سلام منو نمی‌دی؟! دیوانه دومی: نه اون احمد داداشمه که کره، من لالم

gggggggJggggggg

مرد: قسم می‌خوری که منو به خاطر پولهایم دوست نداری؟ زن: هزارتومن بده تا قسم بخورم.

gggggggJggggggg

یکی با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. یکی یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش! این فیلمه. او میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!

gggggggJggggggg

به یکی میگن: چند تا حیوون نام ببر که پرواز کنه. میگه:‌ کبوتر، کلاغ، خر! بهش میگن: بابا خر که پرواز نمیکنه! میگه: بابا خره دیگه، یهو دیدی پرواز کرد!

gggggggJggggggg

یکی سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ‌ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم.

gggggggJggggggg

یکی چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده.

gggggggJggggggg

یکی مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مرده‌ها تقسیم می‌کرد.

gggggggJggggggg

چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌ بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم.

gggggggJggggggg

غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد!

gggggggJggggggg

غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی ابهر سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم.

gggggggJggggggg

مرد: بازهم که پارچه خریدی؟ زن: می‏خوام برات دستمال بدوزم. مرد: این که چهار متر پارچه است؟ زن با بقیه‏اش هم برای خودم یه پیرهن می‏دوزم.

gggggggJggggggg

معلم: الفبای فارسی رو بگو ببینم. شاگرد: الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت... معلم: الفبای انگلیسی رو بگو ببینم. شاگرد: ا – بی – سی – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد... معلم: الفبای یونانی رو بگو ببینم. شاگرد: آلفا – بتا – ستا – چهارتا – پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا یه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت...

gggggggJggggggg

در نیویورک خانم مستر اسمیت رفت پیش وکیل دادگستری و گفت: من می‌خوام از شوهرم طلاق بگیرم. وکیل گفت: بسیار خوب، مانعی ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهید تا ترتیب کارتان را بدهیم. خانم گفت: زکی! 500 دلار می‌گیرند که او را بکشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟

gggggggJggggggg

ببینم، داداش شما چیکاره است؟ راننده است، «روی» ماشین بابام کار می‌کنه، داداش شما چطور؟ داداش من مکانیکه، «زیر» ماشین مردم کار می‌کنه!

gggggggJggggggg

یک بنده خدایی لنگ بوده و روی کشتی هم کار می کرد هروقت از سرکارش می آمده تمام بدنش خیس بوده زنش باهاش دعوا می کنه این چه وضعیه تو چرا هر وقت می آیی همه لباسهایت خیس است.

بنده خدا می گه هروقت کشتی را نگه می دارند می گویند لنگرو بندازید و منو برمی دارن می ندازن تو دریا.

gggggggJggggggg

البرادعي ميره نطنز، كارگرها جمع مي شوند، ميگن اگه سوالي دارين بپرسين ، غضنفر مي ره جلو مي گه آقا شما دكترين؟ ميگه بله. ميگه واقعا دكترين؟ ميگه بله . ميگه پس چرا تو آژانس كار مي كنين؟

gggggggJggggggg

 

 

دريای غم ساحل ندارد.ت...كا همشو آسفالت کردند.

gggggggJggggggg

به غضنفر آبنبات پولكي ميدن، ميخوره و ميگه: يه وقت نگيد ت...كا خرن چيزي نمي‌فهمند، اين چيپسي كه به من داديد شيرين بود!

gggggggJggggggg

غضنفر سر سفره داد ميزنه بربري بدين بربري، ميگن چي شده ،ميگه آب تو گلوم گير كرده.

gggggggJggggggg

غضنفر ميرسه به يه هيئت, از يكي جلو در ميپرسه, آقا اينها اين تو چي كار ميكنن؟ يارو ميگه: اينها ده روز سينه ميزنن! غضنفر ميگه: اي بابا, ايلده كنترات بده 3 روزه ميزنيم!!!

gggggggJggggggg

اص...يه و رش...یه و غضنفر با هم يكجا كار ميكردن. يك روز ساعت ناهار, اص..يه ظرف غذاشو باز ميكنه، ميبينه قورمه‌سبزيه, ميگه: اااي بازم قرمه سبزيِس! اگه فردا باز قورمه‌سبزي باشه، من خودمو از اين برج پرت ميكنم پايين! بعد رش...يه ظرف غذاشو باز ميكنه، ميبينه كله ماهي داره .. اونم شاكي ميشه، ميگه: ااووو! اگه فردام همين باشه منم خودمو پرت ميكنم پايين! آخري غضنفر ظرف غذا رو باز ميكنه، كوفته داره.. حالش به هم ميخوره، ميگه: ايلده اگه منم اين ظرفو فردا باز كنم ببينم كوفته‌س.. خودمو پرت ميكنم پايين! فردا سه نفري ميان سر كار و در غذاها رو باز ميكنند و از قضا هر سه تا تكراري بوده، اينها هم خودشون رو پرت ميكنند پايين! پليس مياد واسه تحقيقات و بازجوه، خِـرِ زناشون رو ميگيره كه نقصير شماهاست! زن اص...يه ميگه: جناب سروان من نميدونستم, تو خونه هم هروقت قورمه‌سبزي درست ميكردم ميخورد غر نميزد! زن رش...يه ميگه: اووو! تو رشت همه كله ماهي ميخورن، من روحمم خبر نداشت اين دوست نداره. زن غضنفر ميگه: جناب سروان به ولله من يه هفته بود خونة مادرم بودم, اين خودش واسه خودش غذا درست ميكرد!!!

gggggggJggggggg

غضنفر با رش...يه دعواش می شه.يه چک می خوابونه زير گوشش! رش...يه هم غيرتی می شه و می گه:(( يا پنج تن )).بعد غضنفر رو بلند می کنه و می کوبه زمين! غضنفر پا می شه و می گه: ((( اين خيلی نا مرديه! ۶ نفر به يه نفر!!! )))

gggggggJggggggg

يه روز غضنفر رفته بود غازش رو بفروشه.يکی اومد گفت : خر چند؟! غضنفر گفت : اين که خر نيست بابا غازه!!! يارو گفت : کی با تو بود؟! با اين غازه بودم!!!

gggggggJggggggg

غضنفر پليس مخفي ميشه .سه ساله که ازش خبري نيست.

gggggggJggggggg

غضنفر داشته تو اتوبان کرج با سرعت ميرفته , يه دفعه راديو پيام ميگه : "رانندگان عزيز که در لاين تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن يه اتوموبيل در لاين مخالف در حرکت است" غضنفر همينجور که داشته فرمونو اينور اونور ميکرده ميگه : لامصبا يکي دوتام نيستن ...

gggggggJggggggg

از غضنفر مي پرسن مي دوني چرا شمشير حضرت علي 2 شاخه بوده؟ مي گه:اره واسه اينکه شبها بزندتش تو شارژ ...

 

 

JJJ

 

 

jبخون به شرطي كه خودت رو كنترل كنيv

 

يه روز يه ..... به خدا شكايت ميكنه كه اي خدا چرا همه اينقدر به غضنفر و.... ميخندن وبه ما ....ها نميخندن از خدا ندا ميرسه كه شما هم كار خنده دار انجام بديد تا به شما هم بخندن ، .... يك تور بزرگ ماهيگيري برميداره و پهن مي كن وسط بيابون بعد از چند دقيقه مي بينه غضنفر با قايق موتوري از جلوش رد ميشه.

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

 

 

يه روزی از طرف دامپروری ميرن دامداری غضنفر. ميگن شمابه حيوونات چی ميدی ميخورن. ميگه پوست هندونه، طالبی و ... . 20000 تومن جريمش ميکنن. ميرن چند ماه ديگه ميان می پرسن . چی ميدی ميخورن غضنفر می ترسه ميگه. چلوکباب، چلومرغ، و ... باز 20000 تومن جريمش ميکنن. ميرن چند وقت ديگه ميان ميگن چی ميدی ميخورن؟ ميگه والا نميدونم پولشو ميدم خودشون ميرن ميخرن.

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

يه معتاد يه سه ساعتي خودش رو تو خونه اش پاي منقل مي ساخت، بچه هاي همسايه ها تو كوچه فوتبال بازي مي كردن كه يدفعه توپشون افتاد تو خونه معتاده ، يكي از بچه ها اومد در خونه آقا در زد ، آقا درو باز كرد پسر بهش گفت :آقا توپم ، معتاده از اينكه از پاي منقل بلندش كرده بودند حسابي اعصابش خرد بود گفت : آخه نامرد من هم توپ توپم، اومدم در خونه شما در بزنم و بگم كه توپم؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

يه روز يه مردي در اصفهان در يه خانه اي را ميزنه و مقدار آب براي رفع تشنگي درخواست ميكنه دختر بچه اي دم در ميايد و يك كاسه دوغ خنك به مرد ميده ، وقتي مرد تا آخر دوغ را سر ميكشد به دختره ميگه كوچولو شما هر كه درب خانه تان را بزنه و آب بخواهد بهش دوغ خنك ميديد دختر بچه ميگه نه بابا ديشب مهمان داشتيم دوغ درست كرديم منتها سوسك افتاد توش براي همين چون مي خواستيم دور نريزيم داديم شما خورديد ، با شنيدن اين حرف مرد عصباني ميشه و ميزنه كاسه دوغ را ميشكنه، آنوقت دختر داد ميزنه و ميگه مامان - مامان اين آقائه زد كاسه غذاي سگمان رو شكست ..

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

يه روز گرگه ميره درخونه شنگول و منگول ميگه منم مادرتون درو باز كنيد يه هو يه بجه شير درو باز ميكنه ميگه شيش ماه پيش اسباب كشي كردن

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

تركه تو كليسا نشسته بوده، يهو مي‌بينه يه دختر خيلي با کلاس مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي، پول دادي، قيافه دادي، خانواده خوب دادي...فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام..اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح‌! خودت كمكم كن! تركه از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده!‌ خودم ميرم!

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

غضنفر داشته مي رفته بالاي تير چراغ برق ازش ميپرسن كجا ميري؟ ميگه دارم ميرم توت بخورم ميگن اينكه درخت توت نيست ميگه توت تو جيبمه.

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

از يك مار افسرده ميپرسند اقا چرا شما افسرده شده ايد ميگه 8 سال عاشق يك دختره شده بودم كه آخرش ديدم شلنگه!!!

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

 

 

jبخون به شرطي كه خودت رو كنترل كنيv

 

يه روز يه ..... به خدا شكايت ميكنه كه اي خدا چرا همه اينقدر به غضنفر و.... ميخندن وبه ما ....ها نميخندن از خدا ندا ميرسه كه شما هم كار خنده دار انجام بديد تا به شما هم بخندن ، .... يك تور بزرگ ماهيگيري برميداره و پهن مي كن وسط بيابون بعد از چند دقيقه مي بينه غضنفر با قايق موتوري از جلوش رد ميشه.

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

 

 

يه روزی از طرف دامپروری ميرن دامداری غضنفر. ميگن شمابه حيوونات چی ميدی ميخورن. ميگه پوست هندونه، طالبی و ... . 20000 تومن جريمش ميکنن. ميرن چند ماه ديگه ميان می پرسن . چی ميدی ميخورن غضنفر می ترسه ميگه. چلوکباب، چلومرغ، و ... باز 20000 تومن جريمش ميکنن. ميرن چند وقت ديگه ميان ميگن چی ميدی ميخورن؟ ميگه والا نميدونم پولشو ميدم خودشون ميرن ميخرن.

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

يه معتاد يه سه ساعتي خودش رو تو خونه اش پاي منقل مي ساخت، بچه هاي همسايه ها تو كوچه فوتبال بازي مي كردن كه يدفعه توپشون افتاد تو خونه معتاده ، يكي از بچه ها اومد در خونه آقا در زد ، آقا درو باز كرد پسر بهش گفت :آقا توپم ، معتاده از اينكه از پاي منقل بلندش كرده بودند حسابي اعصابش خرد بود گفت : آخه نامرد من هم توپ توپم، اومدم در خونه شما در بزنم و بگم كه توپم؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

يه روز يه مردي در اصفهان در يه خانه اي را ميزنه و مقدار آب براي رفع تشنگي درخواست ميكنه دختر بچه اي دم در ميايد و يك كاسه دوغ خنك به مرد ميده ، وقتي مرد تا آخر دوغ را سر ميكشد به دختره ميگه كوچولو شما هر كه درب خانه تان را بزنه و آب بخواهد بهش دوغ خنك ميديد دختر بچه ميگه نه بابا ديشب مهمان داشتيم دوغ درست كرديم منتها سوسك افتاد توش براي همين چون مي خواستيم دور نريزيم داديم شما خورديد ، با شنيدن اين حرف مرد عصباني ميشه و ميزنه كاسه دوغ را ميشكنه، آنوقت دختر داد ميزنه و ميگه مامان - مامان اين آقائه زد كاسه غذاي سگمان رو شكست ..

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

يه روز گرگه ميره درخونه شنگول و منگول ميگه منم مادرتون درو باز كنيد يه هو يه بجه شير درو باز ميكنه ميگه شيش ماه پيش اسباب كشي كردن

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

تركه تو كليسا نشسته بوده، يهو مي‌بينه يه دختر خيلي با کلاس مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي، پول دادي، قيافه دادي، خانواده خوب دادي...فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام..اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح‌! خودت كمكم كن! تركه از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده!‌ خودم ميرم!

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

غضنفر داشته مي رفته بالاي تير چراغ برق ازش ميپرسن كجا ميري؟ ميگه دارم ميرم توت بخورم ميگن اينكه درخت توت نيست ميگه توت تو جيبمه.

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

از يك مار افسرده ميپرسند اقا چرا شما افسرده شده ايد ميگه 8 سال عاشق يك دختره شده بودم كه آخرش ديدم شلنگه!!!

yyyyyyyyyyyyyyyyyyy

 

 

بخون و اگه تونستی بخند

به یه نفر میگن زندگی مثل چیه ؟

میگه دایره زندگی مثل مستطیل سه ضلع داره : عشق و محبت .

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

يك شمالی و يك تهراني و يك اصفهاني قرار گذاشتند به پيك نيك بروند. - ترك گفت من نان و كتلت ميارم - تهراني گفت من هم نوشابه ميارم - اصفهاني گفت شما ها كه همه چيزو گفتيد پس من هم داداشمو ميارم

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر زنگ مي زنه به دوست دخترش و مي گه: عزيزم من لهجه  دارم؟ دوست دخترش مي گه: بله. ترکه مي گه: پس قطع مي کنم دوباره مي گيرم!!!

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

يک نفر ميگه بابام مرده مي پرسن چطور ؟ ميگه ماشين از رو انگشتش رد شده ميگن آخه ماشين از رو انگشت کسی رد بشه که نمي ميره ؟ ميگه آخه انگشتش تو دماغش بوده

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

يه جايي جشن بوده، غضنفر همينجوري ميره تو و شروع ميكنه به رقصيدن و بخور بخور. يكي ازش ميپرسه: ببخشيد! شما رو كي دعوت كرده؟ غضنفر ميگه: من از خونواده عروسم. يارو ميگه: ببخشيد، ولي اينجا جشن تولده!

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

به غضنفر ميگن: براي چی زدی زنتو با چاقو كشتی؟ تركه ميگه: آخه وضع ماليم اونقدر خوب نبود كه بتونم تفنگ بخرم!

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر را مي فرستند روزنامه بگيره، با يه قلوه سنگ برمي گرده. بهش مي گن : اين چيه؟ ترکه مي گه: به روزنامه فروشه گفتم يه روزنامه بده، گفت : از همون رو يکي بردار!!!

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر ميره خواستگاري بهش ميگن چي شد ميگه فعلا 50 /50است ميگن چرا ميگه منوننم وآقام قبول كرديم ولي اونو ننش وآقاش قبول نكردند

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

يه شب غضنفر مياد خونه دوتارختخواب ميندازه كه بخوابه همون موقع دوستش مياد خونشون ميگه چرا دوتاجا انداختي غضنفر ميگه ولك دوشبه نخوابيدم

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

يه تهروني توي کعبه داشته دعا مي کرده ، مي گه : خدايا مرا ببخش ...من به اين ترکا خيلي بد گفتم و براشون جوک ساختم.اين بندگانت خيلي هم فيلم نيستن....در همين موقع ترکه مي زنه پشتش و مي گه : ببخشين داداش ..قبله کدوم طرفه؟

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر تو اتوبوس عاشق يه دختر ميشه پياده شدني شماره اتوبوسو ياداشت ميكنه

 ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر وصيت ميكنه به پسرش ميگه من مردم يك ميليون خرجمكن پسره مبره يك ميليون خر جمع ميكنه

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر با كُت وزير شلواري تو خونشون نشسته بوده. ازش مي‌پرسند: واسه چي تو خونه كت پوشيدي؟ ميگه: آخه شايد مهمون بياد! ميپرسن: پس چرا ديگه زير شلواري پوشيدي؟! ميگه: خوب شايد هم نياد!!!

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

از غضنفر که رشته ي دامپزشکي قبول شده بود پرسيدند: رشته ي شما چيه؟ غضنفر اومد کلاس بزاره ،گفت: رشته ي دامپيوتر با گرايش پشم افزار!!!

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

خر لنز آبی ميزنه میره تو جنگل حیوونا چپ چپ نگاش می کنند ميگه هااااااااااا ... چيه آهو نديديد

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر زنگ ميزنه به 118ميگه شماره احمداقا رو دارين ... يارو ميگه نه... تركه ميگه پس بنويس،،،،

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر يك چراغ جادو يدا ميكنه مشغول تميز كردن چراغ ميشه يك دفه غول چراغ جادو مياد بيرون به غضنفر ميه متوني 2 تا ارزو كني بعد غضنفر ميگه يك نوشابه خانوادگي ميخام كه تا اخر عمرم تموم نشه غول چراغ ارزوي غضنفر رو بر اورده ميكنه بعد ميگه خوب ارزوي دومت چيه غضنفر ميگه يكي ديگه از همون نوشابه ها مي خوام

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر مي ره خواستگاري اسم دختره پروانه بوده ولي غضنفر قاط زده بود بهش مي گفته آهو خانم.خلاصه دختر چاي مي ياره غضنفر مي گه دست شما درد نكنه آهو خانم دختره شاكي مي شه مي گه اسم من پروانست . غضنفر مي گه اي بابا فرقي نمي كنه حيوون حيوونه ديگه

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر ميره امامزاده مي بينه يه دختره ميگه خدايا يه شوهر خوب به من بده ، غضنفر خودشو ميندازه بغل دختره ميگه خدايا هل نده

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر ميره مسجد نماز بخونه بعد از نماز كه از مسجد بيرون مياد مي بينه کفشاش نيست مي گه آي بابا من كي رفتم

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

به یه ماره می گن چرا غمگینی؟می گه دو ساله با همسایمون دوستم تازه فهمیدم یه تیکه شیلنگه

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

يه روز جهانگردي وارد روستايي شد و از يکي از اهالي پرسيد: در اين روستاي شما چه چيز خارق العاده اي وجود داره؟ روستايي گفت: پير مرد 130 ساله اي داريم که در کمال سلامت به سر مي بره. جهانگرد گفت: چه خوب. چه جوري مي شه اين پيرمرد را ديد؟ روستايي گفت: نمي شه. جهانگرد باتعجب پرسيد: چرا؟ روستايي گفت: چون پدرش نميگذاره از خونه بيرون بياد!!!

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

سعيد کوچولو مادرش سرما خورده بودو به علت سرماخوردگي صداش گرفته بود.در همين موقع پدرش از راه رسيد و از او پرسيد: حال مادرت چطوره؟ سعيد گفت: تصويرش بد نيست ولي صدايشس کاملا از کار افتاده !!!

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

يه روز غضنفر كلاس رقص ميذاره . بعد از يه ماه ورشكست ميشه. چرا؟ چون به هر كي ميرقصيده شاباش ميداده.

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر از دم در جهنم پا ميشه ميره دم در بهشت ميگه بي زحمت يه کاسه يخ بدين.بهش ميگن :برو بابا! غضنفر ميگه :باشه! ولی فردا نيايين بگين آب جوش ميخوايم ها!!!

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

يه روز غضنفر كلاس رقص ميذاره . بعد از يه ماه ورشكست ميشه. چرا؟ چون به هر كي ميرقصيده شاباش ميداده.

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفرخانواده ي  پولداري داشته بچه شو مي فرسته به کلاس زبان . بعد از سه سال بچه يه کلمه بلد نبوده .دوست پدرش مي گه: بيا بفرستش به خارج از کشور تا اون جا مجبور یبشه انگليسي ياد بگيره. بعد از پنج سال باز نتيجه اي حاصل نشد . دوست پدرش گفت : حتما اون جا هم يه هم وطن به پستش خورده که نمي گذاره انگليسي ياد بگيره . بيا براش يه زن بگير که يه کلمه فارسي بلد نباشه .اين جوري مجبور مي شه انگليسي ياد بگيره. براش يه زن انگليسي مي گيرن و يه ويلا و تمام وسايل ارتباط جمعي فارسي را قطع مي کنن. مادر پسر بعد از چند سال براي پسرش احساس دلتنگي مي کنه و مي ره دم خونه پسرش زنگ خونه رو مي زنه. عروس انگليسي مي آد دم در و تا چشمش به مادر شوهر مي افته : مي گه: سبز علي ...سبز علي مادرت اومده!!!

ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ

غضنفر لب دريا نشسته بوده که در همين موقع پري دريايي از راه مي رسه. غضنفر مي گه : پري خانم با من ازدواج مي کني ؟پري مي گه : آخه من که آدم نيستم. غضنفر مي گه : مگه من آدمم؟!!!

 

mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm

mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm

 

 

 غضنفر شهردار مي شه، صبح زود براي افتتاح پروژه ساختماني مي ره .عصر مي شه...شب مي شه...ولي خبري از غضنفر نميشه. نصفه شب غضنفرخاک آلود و خسته مي ره خونه . زنش مي پرسه: کجا بودي تا اين وقت شب؟ غضنفر  مي گه: والله موقع کلنگ زدن ، مردم تشويقم کردن، منم يواش يواش بدنم گرم شد و زير زمينش رو کندم!!!

********************************************

يه روز يه مردي در اصفهان دريه خانه اي را ميزنه و مقدار آب براي رفع تشنگي درخواست ميكنه دختر بچه اي دم در ميايد و يك كاسه دوغ خنك به مرد ميده ، وقتي مرد تا آخر دوغ را سر ميكشد به دختره ميگه كوچولو شما هر كه درب خانه تان را بزنه و آب بخواهد بهش دوغ خنك ميديد دختر بچه ميگه نه بابا ديشب مهمان داشتيم دوغ درستكرديم منتها سوسك افتاد توش براي همين چون مي خواستيم دور نريزيم داديم شما خورديد ، با شنيدن اين حرف مرد عصباني ميشه و ميزنه كاسه دوغ را ميشكنه، آنوقت دختر داد ميزنه و ميگه مامان - مامان اين آقائه زد كاسه غذاي سگمان رو شكست

*********************************************

يه روز يه معلم به دانش آموز خود عكس پاي يك حيواني را نشان داد واز او نام حيوان را پرسيد . دانش آموز هر چقدر به عكس نگاه كرد نتوانست نامش را بگويد .معلم با عصبانيت به او گفت: اسمت را بگو تا برايت يك صفر بگذارم. دانش آموز كفشهايش را در آورد و به معلم خود گفت: شما هم از روي پاي من بگوييد اسم من چيست

*********************************************

روز قيامت مي شه بعد مي رسه به غضنفر خدا مي گه تو كه تو اون دنيا شانس نياوردي اينجا بهشت مي خواي بري يا جهنم غضنفر گوششو مي زاره در بهشت مي بينه سرو صدا نمي ياد بعد گوششو مي زاره در جهنم مي بينه بزنو به كوبه مي گه من ميرم جهنم بعد مي ره تو جهنم 2 دقيقه وايميسته بعد همه چيز تموم مي شه مي ره مي پرسه مي گه آقا چي شد نگهبان مي گه پيام بازرگاني بود.

**********************************************

يك روز نمايشگاه نقاشي خيلي بزرگي بود تمام مردمي كه براي ديدن تابلو ها اومده بودند همشون به يك تابلوي بزرگي خيره شده بودند در تابلو يك اسب زيباي سفيد در يك منظره زيبا ديده ميشد در همين حين غضنفر وارد نمايشگاه شد به سرعت طرف اين تابلو آمد و ديد مردم ميگن عجب اسب قشنگي . غضنفر بر میگرده ميگه عجب گاب گشنگي مردم ميگن اين اسبه گاو نيست بازم غضنفر ميگه گاب گشنگي مردم دستشونو ميبرن رو اسب ميگن بابا اين اسبه غضنفر ميگه من كه اونو نميگم كه دستشو ميبره روي قاب عكس ميگه عجب گاب گشنگي

**********************************************

غضنفر سوار تاكسي ميشه آخر مسير به راننده ميگه :حاج آقا كرايه ي ما چند شدس؟يارو ميگه 50 تومن اصفهانيه ميگه :چه خبرس اولا كه 40 تومن بيشتر نمي شد بعدشم من 30 تومن بيشتر ندارم حالا اين 20 تومنو بيگر يارو ميشمره مي شمره ميبينه 10 تومنه....

**********************************************

غضنفر ميميره شب اول قبر 62 تا فرشته ميان بالا سرش دو تا از فرشته ها سوال ميكردن 60 تاي ديگه حاليش ميكردن

**********************************************

به يه معتاده ميگن چرانمازنمي خووني ميگه اونجايي كه ميگن اياكنعبدو.....كي حالداره بدوه

**********************************************

يه روز مدير مهدكودك به يكي از بچه ها ميگه:تو مامان داري؟ميگه نه ! ميگه بابا داري؟ ميگه نه! مرده ميگه پس چي داري؟ ميگه جيش دارم؟!

***********************************************

غضنفر با يه خانم چاق رفيق ميشه بهش ميگه اسمت چيه؟ميگه غنچه. غضنفر ميگه ايلده وا بشي چي ميشي.

***********************************************

يه روز مامان از بچه اش مي پرسه پسرم امروز چند تا 20 گرفتي بچه ميگه يكي مادر ميگه از چه درسي بچه ميگه از رياضي7 از علوم8 از املا 5 ،7+8+5=20

***********************************************

غضنفر با چند بچه سوسول در يک مهماني نشسته بودند، يکي از پسرها مي گه : سگ من را هيچ سگي حريف نيست ترکه ميگه بندازش پيش مموشی من تا ببيني کدومشون قوي ترند. وقتي سگ بزرگ را در اتاق مموشی مي اندازند چند دقيقه بعد لاشه سگ از اتاق بيرون مي افتد پسر ديگر ميگه سگ من اون مموشی ات را درسته قورت مي ده.... سگ دومي هم به سرنوشت سگ اول دچار مي شه. پسر ها مي گن مگه اين مموشی شما چه جوری يه ؟ در اتاق را باز مي کنن و ميبينن که يک سوسمار در اتاق است . به ترکه مي گن : اين که سوسمار است! ترکه مي گه والله ما نمي دونيم اسمش چيه. ما تو ي خونه بهش مي گيم " مموشی"

************************************************

فردي با غضنفر دعوايش شد.مرد در حين دعوا به او گفت : (گو). ترکه از او پرسيد: (گو) يعني چه؟ مرد با کمي ترديد گفت: يعني بزرگ ....يعني قوي ...... ترکه خنديد و گفت : ها اين جوريه؟ پس ما هفت تا داداشيم. يکي از يکي (گو) تر !!!

************************************************

تبليغات اسلامي آمريکا اعلام کرد : جمعه ها مراسم نوحه خواني شهداي 11 سپتامبر برگذار ميگردد ، مکان مهديه واشنگتن با حضور مداحان ارجمند حاج مايکل جکسن و حاجيه خانم جنیفر لوپز.