بسم الله الرحمن الرحیم

 

 آن روز در کربلا آزادگی را سر بریدند، فرزند ختم المسلمین را پیکر دریدند..... 

باز این چه شورش است

باز این چه عزا و چه ماتم است

 

 

این آش رو برای روز تاسوعا پخته ایم

خیلی خوشمزه شده بود

جاتون خالی

عکساشون رو گذاشتم تا

لااقل از عکسش بی نصیب

نمونید

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امام حسين در روز ترويه يعنى هشتم ذى ‏حجه سال 60 قمرى از مكه معظمه به سوى عراق مهاجرت فرمود و پس از چند روز، لشكريان عبيدالله بن زياد به فرماندهى حر بن يزيد رياحى با آن حضرت مواجه شده و مانع حركت آن حضرت به سوى كوفه شدند. گرچه حر بن يزيد، مأموريت داشت با امام حسين برخورد شديد نمايد، وليكن رفتار وى با آن حضرت بر رفق و مدارا بود. به همين جهت‏ حر و لشكريانش در نماز جماعت امام حسين(ع) شركت مى ‏كردند و به خطبه ‏هاى دلنشين وى گوش جان مى‏ سپردند و اين دو سپاه، چند روز بدون هيچ‏گونه مشكلى در كنار هم بودند.
اما عبيدالله بن زياد كه عطش فراوان براى جنگ با اباعبدالله الحسين داشت، نامه ‏اى به حر بن يزيد نوشت و وى را مأمور سخت‏گيرى بر امام حسين (ع) نمود. حر بن يزيد نيز طبق فرمان، راه را بر امام حسين و يارانش مسدود نمود و آنان را به سوى منطقه خشك و بى حاصل به نام كربلا هدايت كرد و در آنجا آنان را در محاصره خويش قرار داد.
روز پنج شنبه دوم ماه محرم  سال 61 هجرى امام حسين عليه السلام در يكى از نواحى نينوا به نام كربلا فرود آمد. قافله امام حسين چون به سرزمين كربلا رسيدند، آن حضرت پرسيد:
اين زمين چه نام دارد؟ عرض كردند: كربلا.
آن حضرت تا نام كربلا را شنيد، فرمود: اللهم اني اعوذ بك من الكرب و البلاء.
فرمود: اين، موضع كرب و بلا و محل محنت و عنا است، فرود آييد كه اينجا منزل و محل خيمه‏ هاى ما است و اين زمين، جاى ريختن خون ما است و در اين مكان قبرهاى ما واقع خواهد شد. جدم رسول خدا مرا به اين امور خبر داد.
 
روز بعد عمر بن سعد بن ابى وقاص زهرى با چهار هزار نفر از كوفه رسيد و در مقابل امام جاى گرفت. عمر بن سعد از قريش و از طايفه بنى زهره بن كلاب و خويش نزديك حضرت آمنه مادر بزرگوار رسول خدا (ص) بود. پدرش سعد بن ابى وقاص از پنج نفرى است كه در آغاز بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله بوسيله آشنايى با ابى ابكر به دين اسلام در آمدند و نام او در تاريخ اسلام و فتوحات اسلامى پر آوازه است.
عمر بن سعد كسى نزد امام عليه السلام فرستاد كه چرا به عراق آمده ايد؟ امام در جواب فرمود: عراقيان خود مرا با نوشتن نامه خوانده اند اكنون اگر از آمدن من كراهت داريد به همان حجاز باز مى گردم. ابن سعد نامه اى به ابن زياد نوشت و آنچه را امام فرموده بود گزارش داد. ابن زياد گفت: اكنون كه چنگال هاى ما به سوى او بند شده است، اميد نجات و بازگشتن به حجاز دارد؟ ديگر گذشت و راهى براى وى باقى نمانده است.
آنگاه به ابن سعد نوشت نامه ات راخواندم آنچه نوشته بودى فهميدم از حسين بن على عليه السلام بخواه كه خود و همه همراهانش با يزيد بيعت كنند و آنگاه كه بيعت به انجام رسيد، ما هرچه خواستيم نظر خواهيم داد. سپس نامه ديگرى از ابن زياد رسيد كه آب را به روى حسين و ياران وى ببند تا قطره اى از آن را ننوشند، و عمر بى درنگ عمرو بن حجاج را به فرماندهى چهار هزار سوار فرستاد كه ميان اباعبدالله و آب فرات حايل شدند و راه آب را بر امام و اصحابش بستند و اين پيش آمد و سه روز پيش از شهادت امام روى داد.
امام عليه السلام از ابن سعد خواست كه با وى ملاقات كند و شبانه در ميان دو سپاه ملاقات كردند و مدتى با هم سخن گفتند. چون عمر بن سعد به اردوگاه خود بازگشت و نامه به ابن زياد نوشت كه خدا آتش جنگ را خاموش كرد و با هم توافق كرديم و امر امت به خير و صلاح برگزار شد، اكنون حسين بن على آماده است كه به حجاز برود و به يكى از مرزهاى اسلامى روانه شود و آنگاه جمله اى را به عنوان دروغ مصلحت آميز براى رام كردن ابن زياد نوشت. با رسيدن اين نامه ابن زياد نرم شد و تحت تاثير پيشنهادهاى ابن سعد قرار گرفت. اما شمر بن ذى الجوشن (لعنت الله عليه) كه حاضر بود گفت: اشتباه مى كنى، اين فرصت را غنيمت شمار و دست از حسين بن على كه اكنون بر وى دست يافته اى بر مدار كه ديگر چنين فرصتى به دست نخواهى آورد. ابن زياد گفت: راست مى گويى، پس خودت رهسپار كربلا باش و اين نامه را به ابن سعد برسان كه حسين و يارانش بدون شرط و تسليم شوند. آنگاه ايشان را به كوفه فرستاده و گرنه با ايشان بجنگد و اگر هم ابن سعد زير بار نرفت و حاضر نشد با حسين بن على بجنگد، تو خود فرمانده سپاه باش و گردن او را بزن و سرش را براى من بفرست.
آنگاه به ابن سعد نوشت: من تو را نفرستادم كه با حسين بن على مدارا كنى و نزد من از وى شفاعت كنى، و راه سلامت و زندگى او را هموار سازى. اكنون ببين اگر خود و يارانش تسليم شدند آنها را نزد من بفرست، و اگر امتناع كردند بر آنها حمله كن تا آنان را بكشى و بدن ها را مثله كنى، اما عهد كرده ام كه او را بكشم و لگد كوب اسب ها كنم. اكنون اگر به آنچه دستور دادم عمل كردي، تو را پاداش مى دهم و اگر به اين كارها تن ندادى از كار ما و سپاه ما بركنار باش و لشكريان را به شمر بن ذى الجوشن واگذار كه به ما وى دستور داده ايم.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد (ص) و آل محمد.

 

 

آهنگهای محرم

 

آهنگ جدید پارسا چیلیک به نام سیلی خورده با دو کیفیت )ویژه محرم(

 

مراسم شب اول محرم امسال با صدای عبدالرضا هلالی  با سه کیفیت (ویژه محرم)

 

 

مراسم شب سوم محرم امسال (چیذر) با صدای حاج محمود کریمی و حاج سید مجید بنی فاطمه و میرداماد  با دو کیفیت(ویژه محرم)

 

 

مراسم شب دوم محرم امسال (چیذر) با صدای حاج محمود کریمی و حاج سید مجید بنی فاطمه با دو کیفیت (ویژه محرم)

 

 

آهنگ جدید و بسیار زیبای بچه های آفتاب از مسعود و احمد با دو کیفیت (ویژه محرم)

 

 

مراسم شب سوم محرم امسال (هییت ثارالله) با صدای حاج سید مجید بنی فاطمه با دو کیفیت (ویژه محرم)

 

 

 

 

آلبوم جدید و بسیار زیبای امیر حسین مدرس به نام ماه نی با کیفیت عالی(ریپ شده از سی دی ارجینال)با دو کیفیت (ویژه محرم)

 

 

 

مراسم شب اول محرم امسال با صدای حاج محمود کریمی با دو کیفیت (ویژه محرم)

 

 

۶ نوحه بسیار زیبا و شنیدنی از محمود کریمی و مجید بنی فاطمه با دو کیفیت(ویژه محرم)

 

 

آهنگ جدید و زیبای آریا آرام نژاد به نام مانده تنها حسین با دو کیفیت(ویژه محرم)

 

 

 

 

 آهنگ جدید و زیبا از علی باقری با دو کیفیت (ویژه محرم)

 

 

 

آلبوم جدید و بسیار زیبای حسین کشتکار به نام تشنه کامان با دو کیفیت (ویژه محرم)

 

 

 

 

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای مهیار به نام واویلا با دو کیفیت

 

 

 

آهنگ جدید و زیبای علیرضا فرد و آرمین به نام کبوتر کربلایی از آلبوم کبوتر کربلایی با دو کیفیت

 

 

 

یک آهنگ جدید و زیبا از امیر قاسمی و وحید مرادی به نام کربلا با دو کیفیت

 

 

 

 

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای علی اصحابی به نام محشر کبری با دو کیفیت

 

 

 

موزیک زیبایی بنام دشت خونین از گروه تونیک

(ویژه محرم)

 

 

 

 Mp3

 

 Ogg

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

سلام

سلامی به سر سبزی بهار،سلامی به گرمای تابستان،

سلامی به زيبايی رنگ برگهای پاييز، سلامی به سفيدی برفهای زمستان

 

 

همونطوری که قول داده بودم اُمدم

با دست پر اُمدم

نظريادتون نره

 

 

 

جوک

 

 

Jسگ غضنفر دست و پا نداشت!!! یه شب خونه غضنفر رو دزد میزنه. غضنفر سگشو میزاره تو فرغون، میدو دنبال دزده.

Jدختر و پسره داشتن با هم قايم باشک  بازی ميکردند ، دختره به پسره ميگه تو چشم بگذار اونوقت من ميرم قايم ميشم ، اگه تونستی منو پيدا کنی بغلم کن و بوسم کن ، اگه هم نتونستی منو پيدا کنی من زير راه پله قايم شدم !

J از يکی ميپرسن گشنگي سخت تره يا عاشقي ؟ ميگه از قديم گفتن گشنگي نكشيدي كه عاشقي يادت بره، ولي شما تا حالا تو خيابون دستشوئيت نگرفته كه جفتش يادت بره؟؟؟؟

J ...........

                               ادامه رو میخوای اینجا رو کلیک کن

                

sms

 

Pکاش می شد اشک را تهدید کرد، مدت لبخند را تمدید کرد، کاش می شد از میان لحظه ها، لحظه دیدار را نزدیک کرد.

Pهر یک از ما فرشتگانی با یک بال هستیم، تنها در صورتی که یکدیگر را در آغوش بگیریم، میتوانیم پرواز کنیم.

Pیکی بود یکی نبود غیر از خدا منم بودم، همه بودن.

یکی بود یکی نبود غیر از خدا، منو تو هم بودیم.

یکی هست یکی نیست، من هستم..........

 

با حال بود بیا با حالترش اینجاست

                

سخنان به یاد ماندنی

 

۝ بزرگترین خیانت ها این است که به دوست خود که تو را راستگو می پندارد دروغ بگویی.

«حضرت محمد (ص)»

 

۝ دو چیز را فراموش نکن: یاد خدا و یاد مرگ.

« لقمان حکیم»

ادامه

                 

 ضرب المثل و سخنان بزرگان در باب ازدواج

 

هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت كن تا با چشم هايت (ضرب المثل آلماني)

مردي كه به خاطر پول زن مي گيرد به نوكري مي رود( ضرب المثل فرانسوي)

لياقت داماد به قدرت بازوي اوست( ضرب المثل چيني)

زني سعادتمند است كه .......

 

ادامه

    

                 

امتیازات صلوات

 

١.صلوات جهت حاجت

حضرت محمد (ص) فرموده اند : صلوات فرستادن شما بر من باعث رواغ شدن حاجت هاست و خدا را از شما راضی می گرداند اعمال شما را پاک  و پاکیزه میکند.

 

ادامه 

 

فرستادن اشکال خیلی زیبا و جالب در یاهو مسنجر

 

فقط کافی که این کدهایی رو که این زیرقرار داده ام ، از طریق Copy و بعد past تو یاهو مسنجر کپی کنید تا ببینید چقدر شکلهای قشنگی هستن.

<font size="20">Bivafaie:-"bivafaieb-(...[-o<
<font face="webdings"><font size="28">MKPDJEMM

<font face="webdings"><font size="6"><font color="FF6666">Y<font size="10"><font color="6600FF">Y<font size="14"><font color="FF0099">Y<font size="18"><font color="33CC33">Y<font size="22"><font color="FFFF33">Y<font size="26"><font color="990099">Y<font size="26"><font color="990099">Y<font size="22"><font color="FFFF33">Y<font size="18"><font color="33CC33">Y<font size="14"><font color="FF0099">Y<font size="10"><font color="6600FF">Y<font size="6"><font color="FF6666">Y

<font face="wingdings"><font size="18">{<font size="22">{<font size="28">{o=><font size="30">Mo-><font size="28">|<font size="22">|<font size="18">|

<font face="webdings"><font size="35"><font color="FF6666">ZZZZZ                            

<font face="wingdings"><font size="12"><font color="FF00CC">{<font size="16"><font color="6600FF">{<font size="18"><font color="FF0099">{<font size="20"><font color="9966FF">{<font size="22"><font color="FF6699">{<font size="24"><font color="990099">{<font face="arial"size="18"><font color="CC0033">@};-<font face="wingdings"><font size="24"><font color="990099">{<font size="22"><font color="FF6699">{<font size="20"><font color="9966FF">{<font size="18"><font color="FF0099">{<font size="16"><font color="6600FF">{<font size="12"><font color="FF00CC">{

<font face="wingdings"><font size="23">{{{{{{{{{{
vvS<font face="arial"><font size="13"> happy new year <font face="wingdings"><font size="23">Svv
{{{{{{{{{{

<font face="comic sans ms"><font size="12">@};-s@l@m[-o< befarma>:D< pooshte dar bade;) :-"
<font face="webdings"><font size="28">MMPIJDJIPMM

<font face="webdings"><font size="16">Y<font size="20">Y<font size="32">Z<font face="arial"><font size="20">Salam<font face="webdings"><font size="28">d<font face="arial"><font size="20">Khobi<font face="webdings"><font size="32">Z<font size="20">Y<font size="16">Y

<font face="webdings"><font size="16">Y<font size="20">Y<font size="32">Z<font face="arial"><font size="20">Salam<font face="webdings"><font size="28">d<font face="arial"><font size="20">Khobi<font face="webdings"><font size="32">Z<font size="20">Y<font size="16">Y

%%-<font face="wingdings"><font size="26">«<font size="22">«<font size="16">«\:D/<font face="script"><font size="30">Salam<font face="wingdings">\:D/<font size="16">«<font size="22">«<font size="26">«<font size="10"><font face="arial"size="10">%%-

<font face="webdings"><font size="27">ZZ<font face="script"><font size="30">salam>:D<khobi :-"<font face="webdings"><font size="27">ZZ

این رو باید بگم، کدهایی که میبینید رو از سایت یکی از دوستان گرفتم که برای رفتن به سایتش اینجا رو کلیک کنید. در ضمن توجه داشته باشید که هر کد با رنگهای مختلف جدا شده.

اگر نمی گفتم عذاب وجدان میگرفتم.

اما یه برنامه است که میتونید اشکال جالبی را بفرستید، این برنامه yahoo friend  نام دارد. حتماً دانلودش کنید.

دانلود این برنامه اینجا رو کلیک کنید.

 

کتابچه الکترونیکی سهراب

 

برای دانلود اینجا رو کلیک کن

 

               

شعر سهراب در سال 85

 

هر کجا هستم، باشم به درک! من که بايد بروم!

پنجره، فکر، هوا، عشق، زمين، مال خودت!

من نمي دانم نان خشکی ......

 

 

ضرب المثل های با مزه بی مزه

 

فيلش ياد هندوستان كرد، رفت ویزا گرفت!

هر چه بگندد نمكش مي‌زنند، واي به روزي كه هر چه بگندد نمكش مي‌زنند!

چرا عاقل كند كاري كه باز آيد به كنعان غم مخور!

از خر شيطون اومد پايين سوار مترو شد!

 

شعرهای طنز

 

خواستگاری خر

خری آمد بسوی مادر خویش

بگفت: مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری

اگر تو بچه ات را دوست داری

خر مادر بگفت ای پسر جان

....

 

ادامه

                 

داستان

 

عسل تلخ

 

بعد از فوت پدرم زندگی روی خوش به ما نشون نداد و هر روز وضع ما بد ترمی شد تا جایی که خونه و مغازه رو هم مجبور شدیم بفروشیم تا جواب طلب کارها رو بدیم و از روی اجبار در یک خانه کوچک مستاجر شدیم. برای من که تازه از خدمت سربازی اومده بودم رویا رویی با این وضعیت بسیار مشکل بود ولی چاره ای نبود باید با شرایط کنار میومدم بهمین خاطر در یک مکانیکی مشغول به کار شدم تا بتونم اجاره خونه و سایر هزینه ها رو با حقوقی که میگرفتم پرداخت کنم

در اون روزهای تلخ نه از دوست خبری بود نه از فامیل انگار نه انگار ما در این کره خاکی زندگی میکنیم تمام کسانی که خودشون رو روزی دوست میدونستن حتی زحمت یک احوال پرسی ......

 

مرگ عشق

 

می گن یه روز لیلی واسه مجنون پیغام فرستاد که انگار خیلی دوست داری منو ببینی؟ اگه نیمه شب بیای بیرون شهر کنار فلان باغ می بینمت. مجنون که شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست. نیمه شب لیلی اومد و ........

 

لیلی و مجنون

 

وقتی سركلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود كه كنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می كرد.به موهای مواج و زيبای اون خيره شده بودم و آرزو می كردم كه عشقش متعلق به من باشه. اما اون توجهی به اين مساله نمی كرد.آخر كلاس پيش من اومد و ......

 

ادامه

                    

یک بازی جالب

بازی Age Of Castles یک بازی Turn Based است.

در اين بازی در هر نوبت (Turn) ما می توانیم با اختصاص دادن تعداد Soldiers (سربازان)، Merchants (بازرگانان)، Clerics (کشیش ها) و Builders (کارگران ساخت و ساز) خط مشی آن دور ( هر Turn بازی نماد یک بازه ای از زمان است) را مشخص کنيد و سپس بر روی Start Day کلیک کنید.

با آغاز آن روز اتفاقاتی می افتد و بر اساس تعداد افرادی که به بخش های مختلف خود اختصاص داده اید، توسعه پیدا خواهید کرد!

» البته در این ميان نبايد از حمله ی دشمنان خود غافل شوید!

.. در نهایت باید ما با رشد و توسعه قلعه خود و نیروهای خودمان از یک تعداد نیروی ضعیف و قلعه ی کوچک به کاخی مجلل و مستحکم و ارتشی قدرتمند برسیم.

» حجم : 8 MB

» دریافت بازی

               

يک ترفند جالب اينکه...

با اين روش رمز عبورتان هرگز هک نمي شود ... 

اگر کامپیوتر از قبل آلوده باشد چه باید کرد؟

چگونه هک نشویم

رمز گذاری روی فایلهای فشرده شده

وارد Chat Room های پُر (Full) شوید !

برای خواندن مطالب اینجا رو کلیک کن

                 

ابلهانه ترين سوالات كاربران كامپيوتر و اينترنت در انگلستان

شركت بريتيش تله كام يا همان BT ليستي از احمقانه ترين سوالاتي را كه كاربران كامپيوتري يا اينترنتي اين شركت ارتباطي از مشاوران آنها پرسيده اند منتشر كرد.

به نوشته پايگاه اينترنتي روزنامه مترو برخي از اين سوالات آنقدر خنده دار است كه حتي خود سوال كنندگان پس از فهميدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف كرده اند.

ليست احمقانه ترين سوالات IT كه از مشاوران شركت BT انگلستانپرسيده شده به شرح زير است:

1- كاربر: كامپيوتر مي گويد هر كليدي را (any keys) فشار دهيد اما من نمي توانم دكمه any را روي كيبوردم پيدا كنم.

2- كاربر: من نمي توانم كانال هاي تلويزيون را با مونيتورم عوض كنم.

3- كاربر: من با يك نفر در اينترنت آشنا شدم مي توانيد .....

ادامه رو میخوای بیا تو

                 

 

فرق ما با دیگران

 

اگر گفتین فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه ؟

در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برین و باهاش یک ماشین می خرین ، اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برین و باهاش یک کیف می خرین.

اگر گفتین فرق گردش کردن در تهران و پاریس چیه ؟

..........

نامه رئیس جمهورمون به بوش چه بود؟

 

با درود بیکران به روح پر فتوح بنیانگذار آمریکا حضرت ابراهام لینکلن و با سلام و احترام به روان پاک شهدای ویتنام و جنگ با سرخپوستان و همچنین کشته شده های سونامی و دیگر سیل زده های روستاهای آمریکا.

اینجانب محمود احمدی نژاد فرزند احمد متولد ۱۳۴۸ شماره شناسنامه ۴۵۶ صادره از گرمسار وکالت بلاعزل از سوی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای تا به شما نامه بنویسم و ...........

 

ادامه

                

نرم افزار

بهینه سازی ویستا

هر چند حرف و حدیث های زیادی در مورد ویندوز ویستا نقل شده است و گفته شده است از امنیت بالایی برخوردار است، هنگ نمیکند و سرعت بارگذاری اطلاعات در آن منسب است اما باز هم در مواردی نقطه ضعف هایی وجود دارد که با استفاده از نرم افزارهای کمکی میتوان آنها را .......

 

همه چیز مهیاست

اگر میخواهید اسکرین سیور بسازید و در ساخت اسکرین سیور همه نوع امکانات در اختیار داشته باشید ، از نرم افزارaxialis professional screen saver producer استفاده کنید. این نرم افزار ........

 

ادامه

                  

تلویزیون اینترنتی و رادیو

 

شبکه 1   شبکه 2   شبکه 3   شبکه 4    شبکه 5 تهران    شبکه خبر

شبکه شيراز             شبکه بوشهر            شبکه مشهد             شبکه تبريز

جمپ تی وی              پلاس کانادا                 سی بی سی               سي  اسپان آمريکا

wراديو سراسری      w    کانال 2        w   جوان        w     معارف

ادامه

                 

آهنگ های ایرانی و خارجی                  

 

منصور                 رضا صادقی            مرحوم ناصر عبدالهی

               Beautiful                 وایسا دنیا                         ماندگار

 

 

JoJo

The High Road

 

 

Nancy Agram

Top 2003

 

 

Emrah

Dön

 

 

ادامه

                

                

سایت هایی از گوشه و کنار دنیا

 

هديه مخصوص زنان! اگر زنتان از شما كادو خواست، اين كادو بسيار مناسب است

انتقام زنان در روز پدر! در روز پدر مي توانيد با اين هديه از شوهرتان انتقام بگيريد

هرگز طلاق نگيريد! به جاي طلاق از اين روش استفاده كنيد

قدرت فوق العاده بدني زن روسي

سبد بسكتبال! يك سبد مناسب براي بازيهاي بسكتبال محله اي

يك كيك زيبا مناسب براي جشنواره هاي كودكان

در دسترس ترين مكان براي چرت زدن تنيس بازان

خواب سنگين! وقتي خوابتان سنگين است و دوستانتان شوخ، در موقع بيدار شدن وحشت نكنيد

 

ادامه

 

 

 

Sms

Pکاش می شد اشک را تهدید کرد، مدت لبخند را تمدید کرد، کاش می شد از میان لحظه ها، لحظه دیدار را نزدیک کرد.

Pهر یک از ما فرشتگانی با یک بال هستیم، تنها در صورتی که یکدیگر را در آغوش بگیریم، میتوانیم پرواز کنیم.

Pیکی بود یکی نبود غیر از خدا منم بودم، همه بودن.

یکی بود یکی نبود غیر از خدا، منو تو هم بودیم.

یکی هست یکی نیست، من هستم تو نیستی، آدما هم هستن، از همیشه تنهاترم

خدا رو شکر که خدا هست.

Pهر روز صبح دخترکی فقیر برای سیر کردن قلبش سر کوچه ای به

گدایی می نشست و پسرکی برای رفع 70 بلا صدقه ای می انداخت درکاسه چشمانش.

Pآری تا شقایق هست زندگی باید کرد اما شما بگوئید که شقایقم نیست چه باید بکنم؟

Pای گل همیشه نازم، ای تب وسوسه سازم، یا ازت عاشق می سازم یا تو عشق بهت می بازم.

Pتو رفتی و چه بازیها برافروخت غم عشق تو با این قلب پاکم، زآن ترسم پشیمان روزی آیی که بینی نازنین، در زیر خاکم.

Pوقتی از مادر متولد شدم، صدایی در گوشم طنین انداخت که بعد از این با تو خواهم بود، به او گفتم کیستی؟ گفت: غم. فکر کردم غم عروسکی خواهد بود که من بعدها با او بازی خواهم کرد ولی بعدها فهمیدم که من عروسکی هستم در دست غم.

Pبهترین دوست اون دوستی است که بتونی باهاش روی یک سکو سکوت کنی، بنشینی و چیزی نگی، و وقتی ازش دور میشی حس کنی بهترین گفتگوی عمرت را داشتی.

Pوقتی خدا بهت میگه باشه چیزی رو که میخوای بهت میده، وقتی میگه صبر کن چیز بهتری بهت میده، وقتی بهت میگه نه داره بهترین رو برات آماده میکنه.

Pقامتت چو  سرو، چشمانت همچو آهو، گیسوانت همچو آبشاران، ابروانت همچو کمند، هیچت به آدمیزاد نبرده.

Pدر شهر خودپرستی در چهار سوق پستی، آیات کفر دیدم، طعنه جنون شنیدم. در حلقه ی خموشان سر حلقه چون نگینم، شامم چه نام دارد؟ ژرمن که وهمناک است.

بر بام من چه بارد؟ برفی که سهمگین است.

سرد است سرد جانم، یخ بسته استخوانم، گویی که در دل من قطبی ترین زمین است.

Pکاش کسی تو دلمون پا نمی ذاشت، کاش اگه پا می ذاشت دلمون رو تنها نمی ذاشت، کاش اگه تنها می ذاشت رد پاشو رو دلمون جا نمی ذاشت.

Pغفلتی را که یک عمر پشیمانم از آن، اعتمادی است که بر مردم دنیا کرده ام.

Pخدایا دفتر جرم مرا روز جزا باز مکن، من به امید عطای تو گنهکار شده ام .

Pیکی دلش واسه ماهی میسوزه، یکی واسه ماهیگیر، اما هیچ کس دلش واسه تو که سر قلّابی نمی سوزه.

Pدوست معمولي هيچگاه نميتواند گريه تو را ببيند.

دوست واقعي شانه هايش از گريه تو تر خواهد بود.

Pدوست معمولي اسم کوچک والدين تو را نميداند.

دوست واقعي شايد تلفن آنها را جايي نوشته باشد.

Pدوست معمولي يک جعبه شکلات براي مهماني تو ميآورد.

دوست واقعي زودتر به کمک تو مي آيد و تا دير وقت براي تميز کردن

ميماند.

Pدوست معمولي از دير تماس گرفتن تو دلگير و ناراحت ميشود.

دوست واقعي ميپرسد چرا نتوانستي زودتر تماس بگيري؟

Pدوست معمولي دوست دارد به مشکلات تو گوش کند.

دوست واقعي سعي در حل آنها ميکند.

Pدوست معمولي مانند يک مهمان عمل ميکند و منتظر ميماند تا از او

پذيرايي کني.

دوست واقعي به سوي يخچال رفته و از خود پذيرايي ميکند.

Pدوست معمولي مي پندارد که دوستي شما بعد از يک مرافعه تمام مي شود.

دوست واقعي ميداند که بعد از يک مرافعه دوستي محکمتر ميشود.

Pدوست واقعي کسي است که وقتي همه تو را ترک کرده اند با تو مي

ماند.

Pوقتیکه هراس زنده بودن بدتر از مرگ است،به تو می اندیشم.

Pمی خواهم بدون اسارت دوستت بدارم، با آزادی کنارت باشم، بدون اصرار تو را بخواهم، با احساس گناه ترکت نکنم، با سرزنش از تو انتقاد نکنم و با تحقیر به تو کمک نکنم و اگر تو نیز با من چنین باشی همدیگر را غنی خواهیم کرد!

Pرنگین کمان پاداش کسانی است که تا آخرین قطره زیر باران می مانند.

Pزندگی چون بادی است گذران: گاه همچون نسیم و گاه همپای طوفان. خوشا به حال کسانی که از طوفان نترسد و با نسیمش مغرور نشود.

Pدر غریبی یاد یاران عار نیست

                                 یک sms کمتر از دیدار نیست

Pیک روز خواهی فهمید باران را به خاطر تو از یاد بردم و تو بی آن که بدانی هر روز زیر باران زندگی کردی.

Pمن در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری! زیرا من چون تویی دارم و تو چون خود نداری!

Pآدم کسی را که دوست داره همیشه اذیت می کنه ولی خودش فکر می کنه که محبت می کنه.

Pهیچ وقت مغرور نشو، برگها زمانی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند!

Pمهر، یه چیزیه، مهربونی یه چیزه دیگه، عشق یه چیزیه، عاشق شدن یه چیزه دیگه، قلب و دل یه چیزه، اما تو قلبه تو جا شدن یه چیزه دیگه!

Pلحظات را گذراندیم تا به خوشبختی برسیم، غافل از آنکه خوشبختی همان لحظاتی بود که گذراندیم.

Pوقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره،وقتی نومید شدی به یاد بیار اونی رو که تنها امیدش تویی، وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار اون کسی رو که منتظر شنیدن صدای توست!

Pزندگی مثل یک دیکته است! هی غلط می نویسیم و هی پاک می کنیم و دوباره می نویسیم وباز پاک می کنیم. غافل از این که یه روز داد می زنند: ورقه ها بالا...

Pاگر دو تا بودی میزاشتمت روی چشمهام، حالا که یه دونه هستی جات همیشه تو قلبمه...

Pعشق یه خونه است که دو تا اتاق داره یکی شادی یکی غم. پس طوری شادی کن که غم بیدار نشه.

Pدر دنیا دو کار را بکن:

اولی: دیگران را ببخش تا خدا هم تو را ببخشد، دومی: دیگران را دوست بدار تا خدا تو را دوست داشته باشد.

Pسر کلاس ریاضی، استاد روی تخته دو خط موازی کشید، خط پایین به خط بالا نگاه کرد و عاشقش شد، خط بالا نیز با یک نگاه عاشق خط پایینی شد، در این هنگام استاد داد زد این دو خط هیچوقت به هم نمی رسند.

Pچقدر عجیب زندگی! تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه، تا قصد رفتن نداشته باشی کسی نمی گه بمون، تا نری کسی قدر تو رو نمی دونه و تا نمیری کسی نمیبخشتت!

Pمن به یادت یه حساب باز می کنم، شکل ماهت رو پس انداز می کنم.

P این جک نیست ::: آدما مثل يه كتاب مي مونن كه تا وقتي تموم نشن براي ديگران جذابن پس سعي كن خودتو جلوي ديگران تند تند ورق نزني تا زود تموم بشي براي اينكه وقتي تموم بشي مطمئن باش ميرن سر يه كتاب ديگه!

P بخشندگي را از گل بياموز، زيرا حتي ته كفشي كه لگدمالش مي‌كند را هم خوش بو مي‌كند

Pاز زندگي هر آنچه لياقتش را داريم به ما ميرسد، نه آنچه که آرزويش را داريم

Pزندگي 3 ايستگاه داره! عشق... جدايي.... و مرگ ...... آقا قربونت ايستگاه اول پياده مي شيم.

Pنگاهي آشنا به ياس کردم ... تو را در برگ گل احساس کردم ...خلاصه در کلاس ناز چشمت دو واحد عاشقي را پاس کردم

Pبوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند، قاب عکس توست اما شيشه عمر من است. بوسه بر مويت زنم ترسم که تارش بشکند، تار موي توست اما ريشه عمر من است.

Pوقتی كسی را دوست داری، گفتن آسانتر است، شنيدن آسانتر است، بازی كردن آسانتر است، كار كردن آسانتر است و وقتی كسی تو را دوست دارد، خنديدن آسانتر است و اگر تنهای تنها باشی، به مرگ فكر كردن از همه چيز آسانتر است.

Pزندگي زيباست نه به زيبايي حقيقت، حقيقت تلخ است نه به تلخي جدايي... جدايي سخت است نه به سختي تنهايی ....

Pلحظه ها گذرا و خاطرات ماندگارند، حاضرم تمام هستيم را بدهم تا لحظه ها ماندگار و خاطرات گذرا شوند...

Pاگه از کنار یه گنجشک رد شدی نپرید، فکر نکن دوستت داره! تو رو آدم حساب نکرد.

Pاگه یه روز سراغم رو گرفتی و ازم خبری نشد، سری بهم بزن احتمالاً بهت احتیاج دارم.

Pدیشب تو را ز مستی تشبیه به ماه کردم      

   خاک تو سرم تو زشتی من اشتباه کردم

Pراز شادي در لذت پاک بردن از چيزهاي ساده است.

Pميگي گل رو دوست داري ولي ميچينيش... ميگي بارون رو دوست داري ولي با چتر ميري زيرش... ميگي پرنده رو دوست داري ولي تو قفس ميندازيش... چه جوري ميتونم نترسم وقتي ميگي دوستم داري؟؟؟

Pنديدم بهاری ....... محبت ز ياری ....... دلم غرق خون شد ....... عجب روزگاری

Pخوشبخت ترين فرد كسي است كه بيش از همه سعي كند ديگران را خوشبخت سازد.

Pاگه یه روز رفتی و برنگشتی بهت قول نمیدم منتظرت میمونم، اما ازت یه خواهش دارم وقتی اومدی یه شاخه گل رو قبرم بزاری.

Pدیگه یار نمی خوام وقتیکه می بینی عشق دوروغه، چراغش بی فروغه، آخه وقتی که وفا نیست عشقو عاشقی چیست؟؟؟؟؟؟

Pاولين كسي كه عاشقش ميشي دلتو ميشكونه و ميره . دومين كسي رو كه مياي دوست داشته باشي و از تجربه قبلي استفاده كني دلتو بدتر ميشكنه و ميزاره ميره . بعدش ديگه هيچ چيز واست مهم نيست و از اين به بعد ميشي اون آدمي كه هيچ وقت نبودي . ديگه دوست دارم برات رنگي نداره و اگه يه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو ميشكوني كه انتقام خودتو ازش بگيري و اون ميره با يكي ديگه ...... اينطوريه كه دل همه آدما ميشکنه.

Pيک بار براي ديدن دريا قدم به ساحل گذاشتي... اما امواج دريا هزاران بار براي بوسيدن قدمگاهت تا روي ساحل پیش آمدند. دلم برات تنگ میشه اما هزاران بار بر قدمگاهت بوسه میزنم.

Pهر كسي هم نفسم شد دست آخر قفسم شد

من ساده به خيالم كه همه كار و كسم شد

اون كه عاشقانه خنديد خنده هاي منو دزديد

 زير چشمه مهربوني خواب يك توطئه ميديد

Pمهرباني را در نگاه منتظر کودکي ديدم که آب نباتش را به دريا انداخت تا آب شيرين شود.

P ميخورمت؟!

ميخورمت نه به خاطر با مزه گيت

ميخورمت نه به خاطر با نمكيت

ميخورمت نه به خاطر شيرين بودنت

ميخورمت فقط به خاطر اينكه تو اين دنيا يه گوهي خورده باشم

P باعرض سلام به بلندي بيل به محكمي كلنگ به گردي استامبلي به سرعت فرقون به تيزي شاقول به انعطاف پذيري طناب به لبريزي دوغاب به سفيدي گچ به صافي ماله به قشنگي كمچه به وسعت بشكه به معرفت عمله به قدرت كارگر به ظرافت گچ كار به لطافت معمار به شجاعت صاحب كار به رشادت مهندس به صلابت جوشكار به محبت صافكار به رفاقت همكار به سر كارگذاشتن توي بيكار.

P نگاهت چون عقاب .دلت چون دریا. دستانت چون اتش گرم.قدت چون سرو . صدایت چون اوازه پرنده..........خداییش هیچیت مثل ادم نیست

P اگه سهم من از این همه ستاره فقط سو سوی غریبی است , غمی نیست . همین انتظار رسیدن شب برایم کافی است.

P داستان غم انگيز زندگي اين نيست که انسانها فنا مي شوند ، اين است که آنان از دوست داشتن باز مي مانند تبسم نگاه تو نشان عشقي آشناست ...!

P کسي نيست، بيا زندگي را بدزديم و آنوقت ميان دو ديدار قسمت کنيم، بيا با هم از حالت سنگ چيزي بفهميم، بيا زودتز چيزها را قسمت کنيم. ببين,عقربک هاي فواره در صفحه ي ساعت حوض زمان را به گردي بدل ميکنند. بيا آب شو مثل يک واژه در سطر خاموشيم. بيا ذوب کن در کف دست من جرم نوراني عشق را. مرا گرم کن..

Pاگر سلطنت بلد نباشم .سلطنت نمیکنم...اگر زندگی بلد نباشم زندگی نمی کنم ...اما اگه دوست داشتن رو بلد نباشم به خاطر تو یاد میگیرم

P خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروی. دو تا دست داد تا نگه داری. دو گوش برای شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط یک قلب به تو داد؟ چون قلب دوم تو رو به کس دیگری داد تا تو آن را پیدا کنی

P زندگی قشنگه اگه با تو باشه... مرگ قشنگه اگه برای تو باشه... دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه... من قشنگم اگه با تو باشم اما تو هرجور که باشی قشنگی

P هيچ كس ارزش اشكهاي تو رو نداره ٬ كسي كه ارزشش رو داشته باشه هرگز باعث ريختن اون ها  نميشه

P ديگه از چشم افتادي . مي فهمي؟ ..............صاف افتادي تو قلبم

P هميشه براي کسي بخند که ميدوني به خاطر تو شاد ميشه... واسه کسي گريه کن که ميدوني وقتي غصه ‏داري و اشک ميريزي برات اشک ميريزه... براي کسي غمگين باش که در غمت شريکه... عاشقه کسي ‏باش که دوستت داشته باشه.

P روزی که به دنیا اومدی داشت بارون می اومد  ولی هوا ابری نبود . میدونی چرا ؟ اون  روز فرشته ها داشتن از اون  بالا گریه میکردن . چون یکی از اونا کم شده بود.

                          

 

Jبه غضنفر میگن: بچتو بیشتر دوست داری یا نون بربری، غضنفر میگه: تورو خدا منو سر دو راهی قرار ندید.

Jسگ غضنفر دست و پا نداشت!!! یه شب خونه غضنفر رو دزد میزنه. غضنفر سگشو میزاره تو فرغون، میدو دنبال دزده.

Jغضنفر میره دزدی هیچی گیرش نیومد، مشقای بچه ها رو خط خطی میکنه.

Jبه یکی توپه فوتبال نشون میدن میگن: این چیه؟ طرف بعد از کلی فکر  کردن میگه: شطرنج گردالی.

J بيچاره مردا : وقتي بدنيا ميان همه حال مامانشونو ميپرسن،  وقتي ازدواج ميکنن همه ميگن: چه عروس قشنگي،  وقتي ميميرن همه ميگن: بيچاره زنش.

J دختر و پسره داشتن با هم قايم باشک  بازی ميکردند ، دختره به پسره ميگه تو چشم بگذار اونوقت من ميرم قايم ميشم ، اگه تونستی منو پيدا کنی بغلم کن و بوسم کن ، اگه هم نتونستی منو پيدا کنی من زير راه پله قايم شدم !

J کبوتر مست می کنه بجای نامه ایمیل میبره.

J یه روز غضنفر می ره بالای پل عابر پیاده داد می زنه، می گه: حالا آخر ما نفهمیدیم آخه شما که می دونید اینجا رود خانه نیست پس چرا پل زدید

J یه روز غضنفر میره عروسی تو عروسی برف شادی میزنن غضنفر سرما میخوره.

J شرکت نوکيا براي رفاه حال اس ام اس نويسان محترم ايراني يک گوشي جديد طراحي کرده که با فشردن تنها يک دکمه مي نويسه " يه روز غضنفر......

J اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندینش به تیر برق و بهش بگین کوچه اون طرفی شام میدن...

J از يکی ميپرسن گشنگي سخت تره يا عاشقي ؟ ميگه از قديم گفتن گشنگي نكشيدي كه عاشقي يادت بره، ولي شما تا حالا تو خيابون دستشوئيت نگرفته كه جفتش يادت بره؟؟؟؟

J يه روز غضنفر ميخوره به يه تير برق ميگه: چه يك بزرگي!

J غضنفر كيس كامپيوترش رو ميبره نمايندگي و ميگه: آقا اينو براي ما تعمير كنين، مسئول پذيرش ميگه: چه مشكلي داره غضنفر ميگه: والا نميدونم چرا چند روزه جا ليوانيش بيرون نمياد؟

J غضنفر ميخواد به دختره تيكه بندازه ميگه: در قلب مني هرگز...  

J غضنفر ميخواسته يك كبريت سوخته رو روشن كنه، هرچي ميزده كبريت مادرمرده روشن نميشده. رفيقش بهش ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه! غضنفر ميگه: نه بابا، ايلده همين پنج دقيقه پيش روشن شد!!!

J يارو ميره ديوونه خونه ميبينه همه تو صف وایستادن دارن يكي‌يكي تو يه سوراخه نگاه ميكنن بعد دوباره ميرن ته صف واميسن. يارو كنجكاو مي‌شه ببينه تو سوراخه چه خبره، خودش هم ميره تو صف واميسه و تو سوراخه رو نگاه ميكنه هيچي نميبينه، يه بار ديگه تو صف واميسه بازم هيچي نميبينه،‌ از يكي ميپرسه: شما چي رو نگاه ميكنين؟ من كه هر چي نگاه ميكنم هيچي نميبينم. يارو بهش ميگه: برو بابا دلت خوشه! ما دو ساله داريم اين تو رو نگاه ميكنيم هنوز هيچي نميبينيم، تو ميخواي با دو بار نگاه كردن چيزي ببيني؟!!

J میدونین غضنفر و بچه های محلش به 750 گرم چی میگن؟ میگن: نیم کیلو و نیم.  

J هواپيما داشت سقوط مي کرد همه داشتن جيغ ميزدن به جز غضنفر ! ازش مي پرسن: چرا تو ساکتي؟ ميگه : ماله بابام که نيست بذار سقوط کنه.

J غضنفر ميره مکه برعکس همه طواف ميکنه... بهش ميگن: چرا برعکس طواف ميکني؟ ميگه: شما از اون ور دنبالش کنين ؛ من از اين ور ميگيرمش.

J بچه یه اصفهانی شکم درد میگیره میبرنش بیمارستان دکتره بعد از عمل از اتاق عمل میاد بیرونو میگه: الحمد و لله عمل با موفقیت انجام شد و ما این سکه 5 ریالی رو از شکم بچه در آوردیم اصفهانیه میره جلو میگه: آقای دکتر اول 5 ریال ما رو بدین حسابمون با هم قاطی نشه .  

Jيه دفعه یه آبادانيه تو بيابون گم ميشه ، و داشته از تشنگی ميمرده .... خلاصه هی ميگفته آب آب آآآآآ آب .... يه دفعه ميرسه به يه چشمه دستاشو میزنه تو آب و ميکشه به موهاش ميگه آخيــــــــــش ، وُلک  راحت شدم تيپ موهام خراب شده بود داشتم ميمردما

J یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زنه  

J غضنفر نون بربري مي خره از جلو لواشي رد مي شه مي بينه نونها دارن تو دستگاه مي چرخن ميگه: آقا چقدر مي گيري اين بربري منم يه دور سوار بشه؟

J غضنفر داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد یکی دیگه رد میشه میگه: عجب خر باهوشی ، غضنفر میگه: زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم.

J غضنفر رو ميندازن جهنم روز بعد ميبينن هيچ كس تو جهنم نيست. ميرن تحقيق ميكنن ميبينن غضنفر همه رو قا چاقي وارد بهشت كرده.

J قسمتي از وصيت نامه علي دايي: بعد از مردنم مرا در ورزشگاه آزادي به خاک بسپاريد تا هميشه در زمين باشم.

J به ميرزاپور مي گن: چرا همش موقع سرود ملي مي خندي؟ ميگه: آخه دايي پيشمه ميگه: شر زد ز افق ..........!!!

J آبادانيه مياد تهران سوار اتوبوس ميشه، بليط اتوبوسراني آبادان رو ميده دست راننده. يارو ميگه: داداش اين بليط مال اينجا نيست. آبادانيه ميگه: ولک روشو خوب توجه نکردي، نوشته آبادان و حومه.

J توی یه عروسی یکی داشته رقص هلیکپتری میزده غضنفر جو می گیردش آرپیچی میزنه!

J غضنفر ميره رستوران، گارسون ميخواد بزارتش سر كار ميگه: غذاي امروز «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با «ليمو» است! غضنفر ميگه : «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با چي؟

J دو تا دانمارکی با هم همسایه بودن ... هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت ... تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق ميدزدیدن.

J غضنفر ميره تو صف نونوائي، شاطر نونوائی ميگه: نون تا اينجا بيشتر نمي‌رسه، بقيه برن. غضنفر ميگه: ببخشيد اگه ميشه جمع‌تر وايستين نون به ما هم برسه.

J يك گاو نر دنبال يك گاو ماده مي افته گاو ماده هي فرار مي كرده، دست آخر به يك كوچه مي رسه كه بن بست بوده برمي گرده و با حالت درماندگي مي گويد: آخه چي از جون من مي خواهي؟ گاو نر مي گه: مااااااااااااااااااااااچ

Jيه پري افسانه اي به يه مرد ميگه: يه آرزوت رو بگو تا برآورده كنم. مرده ميگه: يه كاري كن كه زنم حسابي احمق بشه تا بتونم با خيال راحت بهش دروغ بگم و هي مچم رو نگيره. پريه قبول ميكنه و ميگه: برو خونتون. آرزوت رو برآورده كردم. مرده خوشحال ميره خونه, ميبينه زنش تبديل به يه مرد شده

J يه پيرمرده و يه پيرزنه و يه پسره و يه دختره تو يه كوپه قطار با هم بودن،‌ قطار ميره تو تونل و همه جا تاريك ميشه،‌ يهو يه صداي ماچ و بعد هم يه صداي كشيده مياد! قطار از تونل مياد بيرون همه نشسته بودن سر جاشون. پيرزنه با خودش ميگه: عجب دختر متين و باحياييه! با اينكه جوونه و دلش ميخواد ولي به كسي راه نميده، تا يارو بوسيدش ، گذاشت زير گوشش! دختره با خودش ميگه: عجب پيرزنه نجيبيه! با اينكه سنش بالاست و كسي تحويلش نميگيره، بازم  نميذاره كسي ازش سوء استفاده كنه. پيرمرده هم با خودش ميگه:‌ بابا عجب بدبختيه‌ها! يكي ديگه حالش رو ميكنه ما كشيده رو مي‌خوريم! پسره هم با خودش ميگه: چه حالي ميده آدم كف دستش رو ببوسه محكم بزنه تو گوش بغلي!

J غضنفر و دو تا از رفقاش رفته بودن ايستگاه راه‌آهن، تا ميرسن تو يهو قطار حركت ميكنه، اينها هم ميگذارن دنبال قطار حالا ندو كي بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختي، يكيشون ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه، دومي رو هم سوار ميكنه، ولي غضنفر بندة خدا هرچي ميدوه نميرسه. خلاصه خسته و كوفته برميگرده تو ايستگاه، يك بابايي بهش ميگه: آقاجان چرا اينقدر خودتونو خسته كرديد؟ قطار بعدي نيم ساعت ديگه حركت ميكنه، وایميستاديد با اون ميرفتيد. غضنفر نفس زنان ميگه: منم نميدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم!

Jدانشگاه صنعتی اصفهان که بودم میدیدم بچه های اصفهانی روزهایی که کلاس هم ندارند باز هم از ساعت 7 صبح تو دانشگاه هستند تا 7شب و با خودم میگفتم دانشجو یعنی اینها ولی بعد فهمیدم ژتون صبحانه و نهار و شام عامل این اعتکاف در دانشگاه بوده.  

Jیه اصفهونی سوار تاکسی میشه به مقصد که میرسه میگه: قربان چقدر شد؟ راننده تاکسی میگه: 25تومن . اصفهونی میگه: بفرمایید این 20 تومن - به اندازه 5 تومن دنده عقب برید.  

Jیه روز یکی از یک محله تو اصفهان میگذشته، می بینه یه دختر بچه اصفهانی گوشواره های طلا داره، می خواسته گولش بزنه و به بچه می گه: دختر جون این گوشواره ها رو به من می دی؟ دختره می گه: اگه صدای خر در بیاری بهت میدم یارو شروع می کنه به عرعر کردن و بعد می گه: گوشواره ها رو بده، دختره بهش می گه: تو که خری، می دونی اینها طلاست و من که آدمم نمی دونم.

Jبه اصفهانیه می گن تا حالا شیرین تر از عسل هم خوردی ! میگه : بله ، ترشی مفتی !!!

Jاصفهانیه یه پوسته موز می بینه می شینه کنار موزه . می گن چرا اینجا نشستی !!! میگه : آخه می خوام فکر کنند من این موزه را خوردم.

J به نظر شما پدر پسر شجاع قبل از اينکه پسر شجاع به دنيا بياد اسمش چي بوده؟؟؟!!!...

J فيلم هاي در حال ساخت در سينماي ايران : دوقولوهاي افسانه اي با حضور برانکو و چلنگر !  ، پت و مت با حضور رحمان رضايي و ميرزاپور !  ، تام و جري با هنرمندي حسين کعبي و فيگو ! ، زندگي پيامبران با حضور افتخاري علي دايي در نقش حضرت نوح.

J جشنواره فيلم اصفهان 1- دو نفر با يك تخم مرغ ! 2- تا حالا موز خوردي؟ ! 3- 10 نفر زير يك چتر ! 4- من هوشنگ 15 تومان دارم ! 5- ديشب باز هم پيتزا خوردم.

J غضنفر زنگ میزنه فلسطین زود قطع میکنه ازش دلیلش رو میپرسند میگه: می خواستم ببینم هنوز اشغاله یا نه!

J از غضنفر ميپرسن: امام اول كيه! يخورده فكر ميكنه، ميگه: بابا يك راهنمايي بكنيد... ميگن: شمشيرش معروفه.. ميگه: آها... ZORO!

J غضنفر ميره مكه. وقتي برميگرده رفقاش ميپرسن: تعريف كن چه جوريا بود؟ غضنفر ميگه: خيلي سنگ خوردم ولي بلاخره تونستم بوسش کنم!

J يه روز غضنفر ميره قهوه خونه ۲ تا چايی ميخوره ۵ تا ۱۰ تا ۱۵ تا. قهوه خونه چيه شاکی ميشه ميگه : بابا خسته نشدی اين همه چايی خوردی، غضنفر ميگه : راست میگی واللا قربونت يه چايی بيار بخوريم خستگيمون در بره!

J غضنفر و دوستش با لگد مي‌زدند توي صورت همديگه. يكي مياد بهشون ميگه: شماها دردتون نمياد، غضنفر ميگه: نه... پوتين پامونه!

Jغضنفر داشته از تو جزيره آدم‌خورا رد ميشده،‌ يهو ميبينه آدم خورا محاصرش كردن. بيچاره با حال زار ميگه: اي خدا بدبخت شدم! يهو يك صدايي به غضنفر میگه: نترس بندة من،هنوز بدبخت نشدي! اون سنگ رو از جلوي پات بردار بكوب به سر رئيس قبيله. غضنفر خوشحال ميشه،‌ سنگ رو ميكوبه تو كله ‌رئيس قبيله. رئيسِ قبيله جابه‌جا ميميره، باقي افراد قبيله شاكي ميشن، نيزه به دست، شروع مي‌كنن دويدن طرف غضنفر! يهو همون صدا مياد: خوب غضنفر جان! حالا ديگه بدبخت شدي

J پسر اولی: پسر بازم امسال خل نشی و يه شبه كل حقوق يه ماهت رو براش خرج كنی‌ها...! از من ياد بگير! هر سال يه هفته قبل از ولنتاين باهاش قهر ميكنم كه خرج رو دستم نيفته! دو روز بعد از ولنتاين هم دوباره بهش زنگ ميزنم و باهاش آشتی ميكنم...!

پسر دومی: آخه نميشه كه مهدی جون! حداقل يه دسته گل بايد براش بخرم و شام ببرمش بيرون! اگه امسال گردنبند براش نخرم كه تا دو سال باهام حرف نميزنه! گردنبد بدون گوشواره هم كه خوبيت نداره!

دختر اولي: اي بخشكي شانس! ولنتاين رسيد و من هنوز هيچكي رو پيدا نكردم كه خرش كنم تا برام كادو بخره...! امسال خوردم به پيسي!

دختر دومي: نگران نباش بابا! ماشالله خر زياده! از من ياد بگير! هر سال دو تا دو تا كادو ميگيرم! بهت قول ميدم يه خورده زرنگ بازي در بياري تو هم امسال مثل من دوتا كادو ميگيري

شاگرد رستوران: اوسا! اين غذاهايي كه اضافه مونده چيكار كنيم!

صاحب رستوران: بذار تو يخچال دو سه روز ديگه كه ولنتاين ميشه اينجا شلوغ ميشه استفاده ميكنيم!

شاگرد گلفروش: آقای گلزاری! اين گلها داره پلاسيده ميشه! ‌بريزمشون دور!

گلفروش: چي‌چي!بريزيشون دور! همين‌ها رو يكي دو روز ديگه مردم تو صف واميستن كه دو سه برابر قيمت بخرند!

سرباز اولي: حسيني! جناب سروان بهت مرخصي داد بالاخره!

سرباز دومي: نه! هرچي بشش التماس كردم كه بايد برم شهرستون عروسي خالومون، تو جلدش نرفت كه نرفت! گفت كه بايـد بموني اين هفته سرمون شلوغه! بايد عشاق رو بگيريم بندازيم تو ميني‌بوس!

شاگرد گلفروش: آقای گلزاری! راست ميگفتي‌ها!

شاگرد رستوران: اوسا! شما راست ميگفتين‌ها!

سرباز دومي: جناب سروان راست ميگفتی‌ها!

پسر دومی: مهدی ‌جون راست ميگفتي‌ها! عجب خريتي كردم!

دختر دومي: ديدی راست ميگفتم! خر زياده!

J بابا، تعداد آدما بيشتره يا الاغا!

- والا پسرم توي الاغا تعداد آدما بيشتره اما توي آدما تعداد الاغا بيشتره!

J نقل شده كه يكبار از مردم سراسر جهان پرسيده شده:

نظرتون راجع به راه حل كمبود غذا را در ساير کشورها ، صادقانه بيان كنيد؟

ولي هيچ كسي جواب خاصي به اين سئوال نداد چون كه:

_در آفريقا كسي نمي دونست غذا يعني چه؟!

_در آسيا كسي نمي دانست نظر يعني چه؟!

_در اوپاي شرقي كسي نمي دانست صادقانه يعني چه؟!

_ در اروپاي غربي كسي نمي دانست كمبود يعني چه؟!

_و در آمريكا كسي نمي دانست ساير كشورها يعني چه؟!

J غضنفر تلويزيون ميخره بعد کنترلشو پس مياره به صاحب مغازه ميگه بيا داداش اين ماشين حساب توش بود ما حرومي بهمون نمياد .

J غضنفر ميره حموم دوش حموم رو ميبينه ميگه :گوشت چرخ شده ديده بوديم اب چرخ شده نديده بوديم.

J غضنفر خالي ميبنده كه 10 بار رفته چين دوستاش بهش ميگن يه خيابون تو چبن اسم ببر، ميگه شهيد بروسلي.

J غضنفر  وارد يك مغازه وسايل الكترونيكي منزل شد از فروشنده پرسيد آقا ببخشين شما تلويزيون رنگي داريد! فروشنده گفت بله. ترك با خوشحالي گفت: پس لطفاً يك رنگ قرمزش را به من بدهيد.

J غضنفر داشته تو اتوبان كرج با سرعت ميرفته , يه دفعه راديو پيام ميگه : "رانندگان عزيز كه در لاين تهران به كرج در تردد هستند مواظب باشن يه اتوموبيل در لاين مخالف در حركت است" غضنفر همينجور كه داشته فرمونو اينور اونور ميكرده ميگه : لامصبا يه دونه دوتام نيستن !!!!

Jرفيق غضنفر بهش ميگه: غضنفر بيا بريم يك دست پينگ‌پنگ بزنيم... غضنفر ميگه: ول كن بابا، پينگ‌پنگ هم شد فوتبال!

Jعربه با دو تا خيار در دست ميره توي يك بقالي، ميگه:حاج آقا خيارشور داري؟
بقاله ميگه: بله. عربه ميگه: پس ولك بي زحمت اين دوتا رو هم بشور

J غضنفر با چند تا رشتيه نشسته بودن داشتن جوك مي‌گفتن، رشتيا براي غضنفر و بچه های محلش جك ميگن، نوبت غضنفر كه ميشه،‌ تا مياد بگه: يه روز رشتيه... همه بهش ميگن بشين بابا نميخواد بگي! دوباره يه دور ميزنه ميرسه به غضنفر ، باز تا مياد بگه: يه روز يه رشتيه... ميپرن وسط حرفش،  نميذارن بگه. بار بعد كه نوبت ميرسه به غضنفر ، ميگه: يه روز يه غضنفر داشته ميرفته با سر ميخوره زمين! همه رشتيا ميخندن بعد غضنفر ميگه: ‌ولي وقتي بلندش ميكنن ميبينن رشتي بوده!

                              

لينک کده

 

دنیای کامپیوتر و تکنولوژی  

 سایتی درباره آموزش کامپیوتر و دانلود نرم افزراهای جدید، معرفی جدیدترین گوشی های همراه، اخبار ارتباطات و آی تی ، اخبار تکنولوژی

 

گنو دانلود 

مرجعی کامل برای کاربران لینوکسی ایرانی می باشد که بیشتر بر روی قرار دادن نرم افزار های لینوکس تمرکز دارد.

دانلود کده

مارمولک سایتی تفریحی شامل دانلود نرم افزار و بازی و آهنگ و آموزشهای مختلف ، بیوگرافی بازیگران و........

WebMix.ir   

دانلود نرم افزار

سیمو120

دانلود نرم افزارهای جدید به همراه آموزش

زینوکس                                                                                                                 دانلود نرم افزار، بازی، ملودی، تم، بکگراند

دنیای شباهت های متفاوت

اخبار جذیذ و جالب از دنیای کامپیوتر و نرم افزار و همچنین معرفی نرم افزارها به همراه لینک دانلود آنها

MihanDownLoad 

دانلود جدیدترین مزیک ها و نرم افزارها

Se7en.ir

دانلود، نرم افزار، بازی، فیلم، عکس، قالب سایت، اسکریپ های وب، برنامه های موبایل، آموزش و...........

      مهرلاین       

دانلود نرم افزارهای متنوع و لینکدونی

DownLoadCool   

 دانلود نرم افزار

♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣

نقشه جديد ايران در خاور ميانه بزرگ جديد آمريكايي! اگر شناختينش جايزه داره
هميشه عكس نازت رو به رويم *** نگاه تو دليل جستجويم *** چرا بايد تمام حرفها را *** بدون تو به تصويرت بگويم
غروب هميشه واسه من نشوني از تو بوده *** برام يه يادگاريه جز اون چيزي نمونده
خسته اما با اميد
من و تو و خيابون *** سه تايي زير بارون *** من و ترانه تو *** دل و بهانه تو
يك تصوير عاشقانه
قابل توجه دختر خانم هاي ايراني! لباس و ماشين ازدواج مي تواند به همين سادگي باشد. اما شما از اولين كاري كه اين عروس خانم در خانه بخت مي كند خودداري كنيد. سرطانزاست
اين مدل از جوراب شلواري زنانه شما را از ابزار لازم براي يك بازي بي نياز مي كند

من تا كي بايد صبر كنم تا يك شوهر كامل برام بياد
گزارش تصويري شبكه الجزيره از فيلمي از بن لادن
داراي درجه براي نشان دادن مقدار بوي عرق
تمرين بزرگ
اوه! اينم مي تونه فوتبال بازي كند. شما مواظب باشيد اينطوري نشيد
تصوير بازيگر استراليايي! اين توپ هم آخه بايد مستقيم بخورد به بيني اش
دوستان ناباب! اين دوستان هم از روي شوخي اين يكي را نايلون پيچ به تخت كردند
كلاه گيس! اگر شما هم كلاه گيس داريد، هرگز در اماكن عمومي اينطوري نخوابيد.
اگر از شوهرتان ناراضي هستيد، با او اينكار را بكنيد

هديه مخصوص زنان! اگر زنتان از شما كادو خواست، اين كادو بسيار مناسب است

انتقام زنان در روز پدر! در روز پدر مي توانيد با اين هديه از شوهرتان انتقام بگيريد

هرگز طلاق نگيريد! به جاي طلاق از اين روش استفاده كنيد

قدرت فوق العاده بدني زن روسي

سبد بسكتبال! يك سبد مناسب براي بازيهاي بسكتبال محله اي

يك كيك زيبا مناسب براي جشنواره هاي كودكان

در دسترس ترين مكان براي چرت زدن تنيس بازان

خواب سنگين! وقتي خوابتان سنگين است و دوستانتان شوخ، در موقع بيدار شدن وحشت نكنيد

تماشاگر! وقتي كه دوچرخه هست، ديگه چرا بليط بخريد

بوش با هاليوود چه كند

شبي كه ريزعلي كتك خورد

هيتلر و مادربزرگش يهودي بودند
راه حل داوودي معاون اول رئيس جمهور براي خودداري از دست دادن با يك مقام زن پاكستاني
عکسهای عروسي منصور خان و خانم شیدا شیان! سر پيري و معركه گيري
ابتكار معصومه ابتكار
عكس شاخ گذاری بوش پدر بر سر همسرش و واكنش شديد باربارا
مدل لباس: شال هاي زيبا و رنگارنگ و جذاب براي دختران

تصاوير ورزشي
بسكتباليست بلند قد! بكي هامون از نيويورك در جلوي مايكو ستاره بسكتبال با 7 فوت و 2 اينچ قد از لهستان
اوه! حتما براي جلوگيري از همين ديد زدن مردم و بحران اقتصادي ناشي از آن، استاديوم ها را در خارج از مناطق مسكوني مي سازند
ميني گلف! بازي گلف يك زن و شوهر كوتاه قد در زمين ميني گلف

دوچرخه
جيب خالي، عشق عالي! بايد هم با اين دوچرخه بچرخه
پخمه آن هم از نوع دوچرخه دار! حذف اين قفل فقط يك لحظه كار دارد
جستجو كنيد! بعد از ديدن موتور و اين زن و شوهر دنبال محصول اين زوج باشيد. ديديدش
پيست دوچرخه سواري! مثل اينكه مشكل بين المللي است

بالاي مجاز
اضافه بار! دو كاميون كه تا مي توانستند مسافر در قسمت بار سوار كردند. بشماريد
چند تا لاستيك! اين ماشين آنقدر لاستيك داره كه هر لحظه امكان داره تعدادي از آنها بريزد
كيوسك تلفن! شما بشماريد كه چند نفر داخل اين كيوسك تلفن جا شدند

كيك هاي جالب
كيك تولد! كيك تولد آدم هاي مايه دار
كيك تولد! كيك تولد مادربزرگ ها

آدم برفي
اوه! اينجا شهر آدم برفي ها است
عاشق دماغ! بگذار دماغت را بخورم و گرنه زنت را آب مي كنم
مرگ آدم برفي! مراسم جالب تشييع جنازه آدم برفي ها

بابا نوئل
شبهاي سال نو! يكي ميره كادو مي گذاره يك مي ره كادو ها را مي دزده
گوزن خشمگين! چرا تو همسر من را كشتي
گربه نوئل زيبا
يك تصادف! امسال ديگر كسي منتظر هداياي بابا نوئل نباشد
بابا نوئل بدجنس! اين چه هديه اي است كه به آدم برفي ميدهد
اوه! وقتي گربه زيبا در كلاه بابا نوئل ميرود

عكس عروسي
عكاس عروسي! بيچاره براي يك عكس جالب گرفتن بايد چكارها كه نكنه
داماد عجول! اميدوارم كه سالم به بغل عروس برسه
عروس سيگاري! مجلس عروسي را ترك كرده و آمده تا سيگارش را بكشه

رانندگي خانم ها
رانندگي خانم ها! يكجوري ماشين را برده تو گل و لاي كه خودش هم نمي تونه از تو ماشين در بياد
رانندگي خانم ها! ماشين كه چيزي نشده، فقط ...، من ميل دارم كه قدم بزنم تو هم بي
ا
رانندگي خانم ها! حالا جرثقيل مياد درش مياره اما خوبه كه رينگش خط بر نداشت
رانندگي خانم ها! در عكس دقت نكنيد، اين فقط مي تونه كار يك خانم باشد

آدم هاي خوابيده
خوابگاه چيني ها! وقتي پول مسافرخانه نداشته باشند چيني ها اينجا مي خوابند
بيدار كردن! يك همسر خوب شوهرش را اينجوري از خواب بيدار مي كنه

توالت فرنگي
توالت عمومي! به شما توصيه مي شود كه فقط روز از اين نوع توالت استفاده كنيد
دستمال توالت! وقتي دزد زياد باشه بايد اين كار را كرد
توالت براي دشمن! شما هم مي تونيد يكي از اين توالتها در منزل داشته باشيد

همبرگر بزرگ
سلطان همبرگرها خوشمزه بزرگ و قدرتمند
بزرگترين همبرگر در جهان، از اين بزرگتر تا حالا كسي درست نكرده
همبرگري با وزن بيش از 45 كيلوگرم
بريدن همبرگر غول آسا، لحظه اي ديدني
يك برش از همبرگر بزرگ! اوه چه جالب
زمان خوردن همبرگر بزرگ! بفرما
مگه آقا غوله بياد اين همبرگر را بخوره

ورزشكار زن هندي مرد از آب در آمد
اسامي منتخبان مردم تهران در مجلس خبرگان رهبري به تفكيك اشخاص و جناجها و بر حسب بيشترين راي افراد و احزاب
آرايش پيروز در انتخابات شوراهاي سراسر كشور
حفظ تعادل سكه ها
دوربين هاي جاسوسي مدرن! دوربين هاي جاسوسي به شكل كتاب كيف ساز عصا اسباب بازي جعبه
دریافت پول به خاطر نصب نکردن ویندوز
طرز صحیح نشستن در پشت ميز كامپيوتر
با اين ميز كامپيوتر مي توان در حين كار روزانه نرمش كرد و لاغر شد

 

ایرانی                                                          

 

منصور

beautiful

 

 

 

ناصر عبدالهی

ماندگار

 

 

رضا صادقی

وایسا دنیا

 

 

 

پسران آفتاب

Sun Boys III

 

 

 

سندی

سبک و سنگین

 

 

صولتی

قسم

 

 

علیرضا عصار

دهان مکن

 

 

علی لهراسبی

مثلث

 

 

علیرضا افتخاری

بردی از یادم

 

 

علیرضا افتخاری

صیاد

 

 

علیرضا افتخاری

آوای عشق

 

 

کویتی پور

غریبانه2

 

 

کویتی پور

غریبانه

 

 

اسماعیل اسفندیاری

سکوت مرداب

 

 

 

جهان

شهر عشق

 

 

گوگوش

manifest

 

 

حسین استیری

مجرم

 

 

 

 

آمریکایی

 

JoJo

The High Road

 

 

Westlife

The Love Album

 

Britney Spears

Greatest Hits-My Prerogative

 

 

Belle Perez

Arena 2004

 

 

Dynamic

Sound

 

 

Dido

Life For Rent

 

 

Crazy Frog

Crazy Hits (Christmas Edition(

 

 

Jessica Simpson

A Public Affair

 

 

 

 

عربی

Melhem Zein

Beddi Hebbek

       

 

Bassima

Shua Bali

 

 

Nancy Agram

Top 2003

 

ترکی

 

Aysu Baceoglu

 Sen Sagliga Zararlisin

 

 

Assi Al Hellan

Dagat Galby

 

 

Buz

Senin Eserin

 

 

Banu Zorlu

Gizli Ask

 

 

Ebru Yasar

Yesillenirim

 

 

Emrah

Dön

 

                                                    

  

 

تلویزیون آنلاین

براي استفاده از برنامه ها بايد برنامه  Real Player  -  9-8 Media Player را بر روي کامپيوتر خود  نصب کرده باشيد يا هم اکنون نصب نمائيد

Real Player دانلود برنامه                Media Player 9 دانلود برنامه

 

شبکه 1   شبکه 2   شبکه 3   شبکه 4    شبکه 5 تهران    شبکه خبر

 

شبکه شيراز             شبکه بوشهر            شبکه ساری             شبکه زاهدان            شبکه اروميه

   شبکه مشهد             شبکه تبريز              شبکه اردبيل            شبکه قم                                شبکه اهواز                                          

 شبکه کرمان                            شبکه زنجان                              شبکه يزد

 

سحر 1   سحر 2   العالم   جام جم 1    جام جم 2    جام جم3    آموزش

 

جمپ تی وی              پلاس کانادا                 سی بی سی               سي  اسپان آمريکا

         ان تي وي آلمان           ناسا آمريکا                آذربايجان               کوبا

            سنات فرانسه        فونيکس آلمان        سوئد                هندوستان

          کويت                عربستان          الجزيره قطر               بي بي سي

             مصر                                                          آر سی سی ژاپن

 

   Radio Station  

wراديو سراسری      w    کانال 2        w   جوان        w     معارف

       w فرهنگ    w   شبکه پيام      w قرآن     w     ورزش

    

wراديو دریw راديو عربيw راديو ازبکستانیw راديو کردی

 

BBC

wآخرين اخبار          w  بامدادی 1            wبامدادی2             wجام جهان نما

       w   شامگاهی            w صدای شما           w فرهنگی هنری

 

USA

 UTC زمان بر حسب

ساعت 3:00        ساعت 17       ساعت 18       ساعت 19       پخش زنده

 

Germany

ساعت 13:30         ساعت 17         ساعت 21:30         راديو زنده         تلويزيون زنده

 

France

ساعت 19:30                  ساعت 20:30

 

راديو پيک

صداي کيش

راديو سوئد (پژواک)

خبر بين المللي

 

فرق ما ایرانی ها با دیگران چیه؟

اگر گفتین فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه ؟

در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برین و باهاش یک ماشین می خرین ، اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برین و باهاش یک کیف می خرین.

اگر گفتین فرق گردش کردن در تهران و پاریس چیه ؟

در پاریس هروقت شما خواستید گردش کنید از ماشین پیاده می شین و در تهران هروقت خواستید گردش کنید سوار ماشین می شید.

اگر گفتین فرق یک مجرم در ایران با یک مجرم در جاهای دیگر چیه ؟

در همه جا آدم اول جرمش معلوم میشه و بعد زندانی میشه ، اما در ایران آدم اول زندانی میشه و بعد جرمش معلوم میشه 

اگر گفتین فرق یک تخم مرغ در تهران و مسکو چیه ؟

در مسکو اگه تخم مرغ را زیر مرغ بذارن بعد از ۲۱ روز احتمالا یک جوجه از تخم مرغ بیرون میاد ولی در تهران پس از ۲۱ روز ممکن است از تخم مرغ هر موجودی بیرون بیاید

اگر گفتین فرق محل کار ایرانیها و آمریکائیها چیه ؟

مردم آمریکا در خانه استراحت می کنند و در اداره کار می کنند و در خیابان تفریح ، اما مردم ایران در خانه تفریح می کنند ، در اداره استراحت می کنند و در خیابان کار !

اگر گفتین فرق یک نویسنده ایرانی با یک نویسنده آلمانی چیه ؟

یه نویسنده آلمانی وقتی نوشته هاش چاپ شد معروف می شود و بالا می رود اما در ایران وقتی جلوی چاپ نوشته هایش گرفته شد معروف می شود و به پایین ( سیاه چال ) می رود .

اگر گفتین فرق یک تاجر ایرانی با یه تاجر عرب چیه ؟

تاجر عرب از وقتی شناخته شد موفق و خوشبخت می شود ، اما تاجر ایرانی از وقتی شناخته شد ناموفق و زالوی اقتصادی  و " از کجا آوردی " و...  بدبخت می شود ! 

اگر گفتین فرق یک زندانی در ایران و یک زندانی در اروپا و آمریکا چیه ؟

در اروپا و آمریکا وقتی کسی به زندان می رود اعتبارش را از دست می دهد ، اما در ایران وقتی کسی زندانی می شود  اعتبار بدست می آورد .

اگر گفتین فرق یک آدم موفق در ایران با سایر نقاط جهان در چیه ؟

در همه جای دنیا وقتی کسی موفق میشه همه به او نزدیک میشن و با او شریک میشن و به او کمک می کنن اما در ایران وقتی کسی موفق بشه همه از اون فاصله میگیرن و ارتباطشونو قطع می کنن و جلوی کارشو میگیرن !

اگر گفتین فرق سیستم اداری ایران با سیستم اداری کانادا چیه ؟

سیستم اداری کانادا چون کار مردم را راه می اندازد از آنها پول میگیره ولی سیستم اداری ایران چون جلوی کار مردم رو میگیره و اونارو سر میدوونه ازشون پول میگیره
اگر گفتین فرق یک ماشین در ایران و بلژیک چیه ؟

در بلژیک وقتی شما ماشین می خرید دائما قیمت آن کم می شود ولی در ایران دائما قیمت آن زیاد می شود .

اگر گفتین تفاوت دشمن در ایران و جاهای دیگر دنیا چیه ؟

در همه جای دنیا آدم وقتی دشمن داشته باشه جلوی کارش گرفته میشه ولی در ایران وقتی آدم دشمن داشته باشه تازه انگیزه کار پیدا می کنه !

اگر گفتین تفاوت موسیقی در تهران با موسیقی در جاهای دیگه دنیا چیه ؟

در همه جای دنیا وقتی موسیقی در اماکن عمومی پخش می شود صدای آن زیاد است و وقتی در خانه پخش می شود صدای آن را کم می کنند ، اما در ایران وقتی موسیقی را در خانه پخش می کنند صدای آنرا زیاد می کنند و وقتی در مکان عمومی آنرا پخش می کنند صدای آنرا کم می کنند.

 



نامه به بوش

اين نامه رو مينويسم ولي كاري به وبم نداشته باشيد. بابا يه ذره انتقاد پذير باشيد فيلتر نكنيد. اگه هم ميخواييد فيلتر كنيد بگيد من نامه رو پاك كنم باشه آفرين.

اين مطلب رو از يكي دزديدم كه اون هم از يكي دیگه دزديده بود... دزد كه از دزد بزنه ميشه شاه دزد.( حالا هم من دزدیدم، کی میخواد از من بدزدِِ)

حضور محترم برادر گرامی جناب آقای جرج بوش

با درود بیکران به روح پر فتوح بنیانگذار آمریکا حضرت ابراهام لینکلن و با سلام و احترام به روان پاک شهدای ویتنام و جنگ با سرخپوستان و همچنین کشته شده های سونامی و دیگر سیل زده های روستاهای آمریکا.

 اینجانب محمود احمدی نژاد فرزند احمد متولد ۱۳۴۸ شماره شناسنامه ۴۵۶ صادره از گرمسار وکالت بلاعزل از سوی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای تا به شما نامه بنویسم و شما را از حمله به ایران و نابودی نظام مقدس جمهوری اسلامی منصرف کنم و شما را به صلح و صفا و دوستی و برابری و برادری و اینجور چیزای غربزدگی دعوت کنم.

برادر جرج!

بیایید با هم آشتی کنیم. قهر کار بچه هاست. هرچه بوده تمام شد. ما یه خورده خامی کردیم و یه حرفایی زدیم شما بیخودی جدی گرفتید. بجان شما قضیه غنی سازی و کیک زرد همش خالی بندی بود. فکر میکردیم شما عقب نشینی میکنید. اصلاً همه این سینی کیک زرد که خریدیم مال خودتون. ما نخواستیم. خوبه؟ راحت شدید؟

جرجی جان! نکند یه بار گول اون خانوم کاندولیزارایس را بخوری و دستور حمله به ما رو بدی. ما میتونیم با هم رفیق باشیم. ما میتونیم به شما در همه زمینه ها کمک کنیم. مثلاً میتونیم برادران بسیجی مون را بفرستیم آمریکا برایتان اورانیوم غنی کنند. ما میتوانیم دستاوردهای منحصر بفرد علمی خودمان را در زمینه کیک زرد و شله زرد را در اختیار دانشمندان شما قرار دهیم. اصلاً میتوانیم برایتان ژاندارم خلیج فارس بشیم تا هرکس بدون مایو توی خلیج فارس شنا کرد دستگیرش کنیم و تحویل شما بدهیم.

آقا جرج! بجای این همه فحش و دعوا بیا دست خانم بچه ها را بگیر همین جمعه ناهار تشریف بیارید منزل ما. یه لقمه نون و پنیر با هم بخوریم و دور هم جمع باشیم. اگه دوست داشتی خانم بچه ها را یه خورده زودتر بیار بزار منزل ما تا من و شما با هم بریم نماز جمعه. میریم اون صف اول میشینیم که تلویزیون ما را زیاد نشون بده. بعد میریم جلو لانه جاسوسی یه خورده شعار میدیم و برمیگردیم خونه. نهاری رو با هم میزنیم. بعد یه چرت بعد از غذا. بعدش هم فیلم سینمایی بعد از ظهر جمعه رو از صداو سیما نگاه میکنیم. عصر وقتی هوا خنک شد خواستید میتونید تشریف ببرید.

آقا جواد! (همان جرج سابق) خدای نکرده از دست من دلخور نباشی ها. من اگر گفتم اسرائیل باید حذف شود بجون بچه هات شوخی کردم. ماشالله خودت فهمیده هستی و سرت تو حساب و کتابه. میدونی که ما اگه این حرفا رو نزنیم چطوری مملکت رو اداره کنیم؟

ببین جرجی جان!اگر هم یه زمانی هوس کردی که به ما حمله کنی بالاغیرتاً از قبل یه ندا به ما بده که زود دربریم و زیر دست و پا له نشیم. چاکرتیم به مولا.

جواد آقا! منتظرتم روز جمعه. یادت نره. با خانم بچه ها. تعارف نمیکنم. حتماً تشریف بیارید. قدمتون روی چشم.

                                            

شعر سهراب سپهری در سال 85

 

هر کجا هستم، باشم به درک! من که بايد بروم!

پنجره، فکر، هوا، عشق، زمين، مال خودت!

من نمي دانم نان خشکي چه کم از مجري سيما دارد!

تيپ را بايد زد!

جور ديگر اما... کار را بايد جست.

کار بايد خود پول. کار بايد کم و راحت باشد!

فک و فاميل که هيچ... با همه مردم شهر پي کار بايد رفت!

بهترين چيز اتاقي است که از دسته چک و پول پر است!

پول را زير پل و مرکز شهر بايد جست!

سيد خندان يه نفر!

سوئيچم کو؟

چه کسي بود صدا کرد زورو؟

زندگی به من آموخت چگونه اشک بریزم و چگونه گریه کنم

و از همان اول به من آموخت که همه را دوست بدارم

ولی حالا در دنیا دو چیز را دوست دارم:

یکی گل را برای یک لحظه و تو را برای همیشه

واقعه ی مرگ تو تمام وجود مرا از هم پاشید

تمام وجودم جز قلبم را قلبی که تو ساختی

 قلبی که تو هنوز می سازی

قلبی که تو هنوز با دستهای گمگشده ات آرام می کنی

با خنده ی گمگشده ات روشن می سازی

گر روزي ندانسته به احساس تو خنديدم

و يا از روي خود خواهي فقط خود را پسنديدم

اگر از دست من در خلوت خود گريه اي کردي

اگر بد کردم و هرگز به روي خود نياوردي

اگر تو مهربان بودي ومن نامهربان بودم

براي ديگران سبزو براي تو خزان بودم

گناهم را ببخش

گر از يادم رود عالم، تو از يادم نخواهي رفت

به شرط آنکه گهگاهي تو هم از من کني يادي

 

 

ضرب المثل

 

فيلش ياد هندوستان كرد، رفت ویزا گرفت!

هر چه بگندد نمكش مي‌زنند، واي به روزي كه هر چه بگندد نمكش مي‌زنند!

چرا عاقل كند كاري كه باز آيد به كنعان غم مخور!

از خر شيطون اومد پايين سوار مترو شد!

پولاش از پارو بالا رفتند، ديگه برنگشتند!

كلاهش پس معركه بود، با عجله رفت برش داشت!

قوری ز قلم قلم ز قوری / تو عشق منی گوگوری مگوری !

يکی از بزرگان اهل تميز / از ترس زنش رفت زير ميز !

ميازار موری که دانه کش است / که شلوار زيرش بدون کش است !

تو کز محنت ديگران بی غمی / بخور جای من جان من شلغمی !

تو نيکی ميکن و در دجله انداز / خودم شيرجه ميرم درش ميارم !

وقتي كسي دست به سياه و سفيد نمي‌زند، حتما مارگزيده است!

«برگ سبز»ي است تحفه‌اي در «كيش»!

مامورم و مغرور!         

ما هنوز اندرخم خميازه‌ايم!

مرد آن است كه در كشاكش دهر / شنگ ژيرين آشيا باشد!

حرف «بي‌حساب» جواب ندارد!

در «طنز» لذتي است كه در «اسكناس» نيست!

كار را كه كرد؟ آنكه حرام!!! كرد!

مشكلي نيست كه آسانسور نشود / مرد آن است كه سانسور نشود!

ايميل فدايت شوم كه برايت نفرستادن!

مگه «فرمول» علف خرسه!

حرف «زن» يكي است!

«ازدواج» اشكنك دارد، سرشكستنك دارد!

با هر دستي بدهي، با همان دست هم به سر خودت مي‌زني!

خياط رو از نخش ميشناسن، راننده آژانس رو از زاويه آيينه‌اش!

حلواي نقد بهتر از حلواي نسيه است!

حرفه و مردش!

شغال زرد برادر سگ راه راهه!

توبه گرگ، بي طمع نيست!

دست پيش رو مي‌گيره، كه دندون اسب پيشكشي رو نشمره!

موش تو سوراخ نمي‌رفت، دندون اسب پيشكشي رو مي‌شمره!

بايد دندون اسب پيشكشي زير نيم كاسه باشد!

ديوار موش داره، موش هم دندون اسب پيش‌كشي رو مي‌شمره!

ديگ به دندون اسب پيش‌كشي ميگه، شام و ناهار هيچي!

يه مو از دندون! اسب پيشكشي مي‌كنه، سراغ خونه كدخدا رو هم مي‌گيره!

آشپز كه دوتاشد، دندون اسب پيشكشي... (ديگه كم آوردم...!)

 

 

خواستگاری خر

خری آمد بسوی مادر خویش

بگفت: مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری

اگر تو بچه ات را دوست داری

خر مادر بگفت ای پسر جان

تو را من دوست دارم بهتر از جان

ز بین این همه خرهای خوشگل

یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خرک از شادمانی جفتکی زد

کمی عرعر نمود و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت

به قربان دو چشمان سیاهت

خر همسایه را عاشق شدم من

به زیبایی نباشد مثل او زن

بگفت مادر، برو پالان به تن کن

برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب و رسومات زمانه

شدند داخل به رسم عاقلانه

دو تا پالان خریدند پای عقدش

به افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله

همانطوری که رسم است در قبیله

خر عاقد کتاب خود گشایید

وصال عقد ایشان را نمایید

دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟

به عقد این خر خوشتیپ درآیی؟

یکی از حضار بگفت به خنده

عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید

که خر خانم سرش یکباره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند

به یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی و شادمانی

برای این دو خر در زندگانی

بر گرفته از ام26

 

 

ز ناشناس

شرمنده از آنم که نباشم به سرایم

تا با تو سلام و علیکی بنمایم

گر لطف کنی و پیغامی گذاری

پاسخ دهم ای دوست به محضی که بیایم

 

ز حافظ

رفته ام بیرون من از کاشانه خود، غم مخور

تا مگر بینم رخ جانانه خود، غم مخور

بشنوی پاسخ ز حافظ گر بگذاری پیام

آن زمان کو باز گردد خانه خود، غم مخور

 

ز سعدی

از آوای دل انگیز تو مستم

نباشم خانه و شرمنده استم

به پیغام تو خواهم گفت پاسخ

فلک گر فرصتی دادی به دستم

 

ز خیام

این چرخ فلک عمر مرا  داد به باد

ممنون توام که کرده ای از ما یاد

رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش

آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد

 

ز فردوسی

نمی باشم امروز اندر سرای

که رسم ادب را بیارم به جای

به پیغامت ای دوست گویم جواب

چو فردا برآید بلند آفتاب

 

ز مولانا

بهر سماع از خانه ام، رفتم برون رقصان شوم

شوری بر انگیزم به پا، خندان شوم، شادان شوم

بر گو به من پیغام خود، هم نمره هم نام خود

فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم

 

                        

عســل تلخ

بعد از فوت پدرم زندگی روی خوش به ما نشون نداد و هر روز وضع ما بد ترمی شد تا جایی که خونه و مغازه رو هم مجبور شدیم بفروشیم تا جواب طلب کارها رو بدیم و از روی اجبار در یک خانه کوچک مستاجر شدیم. برای من که تازه از خدمت سربازی اومده بودم رویا رویی با این وضعیت بسیار مشکل بود ولی چاره ای نبود باید با شرایط کنار میومدم بهمین خاطر در یک مکانیکی مشغول به کار شدم تا بتونم اجاره خونه و سایر هزینه ها رو با حقوقی که میگرفتم پرداخت کنم

در اون روزهای تلخ نه از دوست خبری بود نه از فامیل انگار نه انگار ما در این کره خاکی زندگی میکنیم تمام کسانی که خودشون رو روزی دوست میدونستن حتی زحمت یک احوال پرسی خشک و خالی رو به خودشون نمیدادن چه برسه به کمک مالی. فامیلهای که اکثر روزهای هفته به عناوین مختلف خودشون رو به منزل ما دعوت میکردن وقتی ما رو میدیدن روشون رو میچرخوندن به سمت دیگه. ولی از اونجا که خدا در سخترین شرایط هم بنده هاش رو تنها نمیگذاره همیشه من و مادرم رو مورد لطف خودش قرار داد و کم کم وضع ما بهتر شدو من تونستم با پشتکار زیاد یک مغاز مکانیکی بخرم و از اون وضعیت نجات پیدا کنيم.

روزها در مغازه کار میکرم و شبها هم با مادرم گپ میزدیم و از روزهای خوشی که با پدر داشتیم صحبت میکردیم اون میگفت پدرت آرزو داشت تو ادامه تحصیل بدی و بتونی وارد دانشگاه بشی ولی تو بعد از گرفتن دیپلم وقبول نشدن در دانشگاه بی معطلی رفتی دنبال سربازی. پدرت برای دوران بعد از خدمت چه نقشهای که نکشیده بود ولی فشار کار و خرابی بازار باعث مرگ اش شد به مادرم گفتم مطرح کردن این حرفها زیاد خوشایند نیست و نباید با یاد آوری این مطالب خودت رو ناراحت کنی اون هم اشکهاش رو پاک کرد و گفت باشه پسرم منو ببخش اگه ناراحتت کردم. راستی پسرم احمد آقا رو که میشناسی همون آقای که اوایل برای پدرت کار میکرد وبعد بخاطر بیماری زنش مجبور شد که به شهرشون برگرده امروز زنگ زده بود به خونه قبلی اونا هم تلفن اینجا رو بهش دادن. من گفتم خوب چیکار داشت. مادرم گفت وقتی خبر مرگ بابات رو شنید بغض اش ترکید و خیلی ناراحت شد بعد از اینکه آروم شد گفت یه کاری با پدرت داشته ولی با این شرایط دیگه مطرح نکرد من از مادرم پرسیدم تلفن از احمد آقا داری آخه پدرم همیشه از احمد آقا تعریف میکرد شاید بیچاره پولی چیزی لازم داره بهتره کمکش کنیم مادرم با سر تایید کرد و تلفن احمد آقا رو به من داد با اینکه دیر وقت بود ولی دلم تاب نیورد و با اون تماس گرفتم. بعد از کلی احوال پرسی از احمد آقا راجع به کاری که با پدرم داشت سوال کردم طفره رفت خیلی اصرار کردم که حرف بزنه ولی زیر بار نمیرفت دیدم اینجور نمیشه به روح پدرم قسم اش دادم زد زیر گریه و گفت دخترم تهرون دانشگاه قبول شده من هم قول دادم اگه بتونه قبول بشه خرج تحصیل اش رو بدم ولی بد جوری گرفتار شدم و طلب کارها امان ام رو بریدند با خودم گفتم از آقا منوچهر خواهش میکنم که تا چند ماه خرج دخترم رو بده تا وضع مالی من بهتر بشه بعد خودم خرجش رو میدم ولی از شانس بد من آقا منوچهر به رحمت خدا رفت و من هم پیش دخترم رو سیاه شدم. من که اوضاع احمد آقا رو اینطور نابسامان دیدم و از طرفی میدونستم که چقدر در زمانی که احمد آقا پیش پدرم کار میکرد خوش خدمتی کرده بود با تایید گرفتن از مادرم از احمد آقا و دخترش دعوت کردم که به تهران بیایند و برای مشکلی که پیش آمده راه حلی پیدا کنیم. اون شب خیلی با خودم کلنجار رفتم و از قولی که به احمد آقا داده بود یه جورای پشیمون بودم هنوز زندگی ما شکل و فرم خوبی بدست نیاورده بود و با مشکلات زیادی روبرو بودیم میترسیدم زیر بار این همه مشکل نتونم کمر راست کنم میخواستم فریاد بکشم و بخدا بگم که چرا پدرم رو از من گرفتی و منو با این همه گرفتاریها تنها گذاشتی چرا من بجای اینکه بفکر تشکیل زندگی باشم باید از صبح تا شب سگ دو بزنم تا بتونم روی پای خودم بایستم ولی افسوس که غرورم اجازه نمیداد. نفهمیدم کی خوابم برد صبح که بیدار شدم حس و حال خوبی نداشتم سردرد عجیبی داشتم کمی به صورتم آب زدم وصبحانه نخورده از خونه زدم بیرون خونه ما با ترمینال فاصه زیادی نداشت برای همین ترجیح دادم پیاده روی کنم بعداز گذشت بيست دقیقه به ترمینال رسیدم و با کمی پرس و جو به محلی که احمد آقا گفته بود رسیدم. ولی کسی اونجا نبود انگار دیر رسیده بودم میخواستم برگردم که دیدم یه دست روی دوشمه، باورم نمیشد احمد آقا بود ولی خیلی شکسته شده بود کم کم ده سال بیشتر از سن اش نشون میداد بعداز روبوسی و احوال پرسی سراغ دختراش رو گرفتم احمد آقا گفت بیرون منتظر ماست ولی قبل از اینکه بریم میخواستم در مورد موضوع مهمی با هم صحبت کنیم من که از این لحن صحبت جا خورده بودم با اشاره سر آمادگی خودمو اعلام کردم و احمد آقا در ادامه گفت مجید جان به ظاهر من نگاه نکن من از درون داغون تر ازظاهرم هستم فشار زندگی و شکست در کار از یک طرف و مرگ همسرم از طرفی دیگه از من یک بازنده ساخته و این رو هم بدون ظرف مدت امروز یا فردا با دست طلب کارها روانه زندان میشم تا به امروز هم از دست اونها فرار کردم. اگه به تو و مادرت اعتماد نداشتم هرگز عزیزترین کسم را که یادگار همسرم هست رو بدست شما نمی سپردم این جملات رو که میگفت اشکش سرازیر شد و دیگه طاقت نیاورد برای اینکه اشکهاش رو پنهون کنه به سمت حیاط رفت و بعد از پنج دقیقه با دخترش برگشت و دخترش رو به من و من رو به دخترش معرفی کرد اسمش ندا بود چشمهای مشکی داشت با قدی متوسط و لباسی ساده متانت خاصی تو چهره اش موج میزد، کمی

هم خجالتی بود بعد از معارفه به سمت خونه به راه افتادیم ،توی راه حرفی بین ما رد و بدل نشد هرکی به چیزی فکر میکرد و به سرنوشتی که قرار بود براش رقم بخوره می اندیشید. صدای راننده که میگفت رسیدیم افکار همه رو بهم ریخت احمد آقا پیش دستی کرد و کرایه ماشین رو حساب کرد. بعد از احوال پرسي با مادرم و صرف چای و کیک شروع کردیم به تعریف از خاطرات گذشته گاهی از شنیدن یک خاطرت میخندیدیم و گاهی هم ناراحت میشدیم من و احمد آقا بعد ازخوردن ناهار دنبال کارهای ثبت نام دخترش رفتیم و وقتی احمد آقا از هر جهت خیالش راحت شد رو به من کرد و گفت مجید جان من دیگه تو این شهر کاری ندارم باید برگردم تو رو به خدا و دخترم رو هم به تو می سپارم همون طور که پدرت به من اعتماد داشت من هم به تو دارم از قول من از مادرت خداحافظی کن اصرارهای من برای ممانعت از رفتنش بی فایده بود احمد آقا رفت و منو با کوله باری مسئولیت تنها گذاشت ،از فردای اون روز بیشتر تلاش میکردم و بیشتر کار میکردم و برای خوشبختی و رفاه ندا و مادرم از جون مایه میگذاشتم. ورود ندا به زندگی ما باعث شده بود مادرم از تنهایی خلاص بشه و یک همدم برای خودش داشته باشه. مادرم دیگه افسرده نبود و روحیه تازه ای پیدا کرده بود ندا هم کم و بیش تو کارهای خونه به کمک مادرم میامد. از پدر ندا گاهی نامه به دستم میرسید و منم از وضعیت ندا براش مینوشتم تا اینکه نامه ای از احمد آقا به دست من نرسید و نامه های که من براش میفرستادم برگشت میخورد بعد ها توسط یکی از دوستانش فهمیدم به زندان افتاده ولی من از این جریان چیزی به دخترش نگفتم و دخترش هر وقت از حال پدرش سئوال میکرد میگفتم خوبه و در یکی از شهرهای دور مشغول به کاره و مرتب برای خرج تحصیل تو پول میفرسته و اون هم از این بابت خوشحال میشد .

روزها سپری میشد و ندا ترمهای دانشگاه رو یکی پس از دیگری پاس میکرد و اکثر اوقات مشغول مطالعه بود و زیاد همدیگر رو نمیدیدم ولی با این حال نسبت به او حساس شده بودم و کارهاش رو زیر نظر داشتم رفتارش بد جوری برام مهم شده بود و زمانی که براش کاری انجام میدادم و از من تشکر میکرد سراسر وجودم گرم میشد. لبخندهاش همیشه تو ذهنم بود نمیخواستم باور کنم ولی عاشقش شده بودم نمیدونستم از کی و از کجا فقط میدونستم در وجودم رخنه کرده. خیلی دوست داشتم نظر ندا رو نسبت به خودم بدونم ولی افسوس که توان گفتن اش رونداشتم و با خیال اینکه ندا هم به فکر من است خودمو رو فریب میدادم.

یک روز که سر کارم بودم مادرم زنگ زد و گفت عصر کمی زودتر بیا و میوه و شیرینی هم بخر پرسیدم میوه و شیرینی برای چی میخوای؟ گفت تو بخر تا بعد بهت میگم.غروب با میوه و شیرینی به خانه رفتم و با کنجکاوی علت رو جویا شدم مادرم گفت یکی ازهمسایه ها برای پسرش میخواد بیاد خواستگاری از ندا جون حرف مادرم تمام نشده بود که با صدای بلند گفتم مگه ندا درس اش تموم شده اون هنوز بچه است تازه پدرش هم که نیست مادرم که به این رفتار من مشکوک شده بود گفت پسرم اینا که نمیخواهند ندا رو امروز عقد کنند فقط میخوان بیایند ببینند که این دوتا به درد هم میخورند یا نه من که بد جوری خراب کاری کرده بودم با تکان دادن سر موافقت خودمو اعلام کردم. وقتی خواستگارا رفتند با ندا صحبت کردم و نظرش رو پرسیدم وقتی گفت هنوز درس دارم و الان خیلی زوده نفس عمیقی کشیدم و خیالم راحت شد و خواستگارهای بعدی هم با دلایلی مختلف توسط ندا رد میشدند.

درس ندا تموم شد و موفق به اخذ مدرک مهندسی ساختمان شد. پدر ندا بعلت بیماری از زندان مرخص شد و در بیمارستان بستری شد. احمد آقا دچار آسم شدید شده بود و امیدی به زنده ماندن اش نبود و از من خواسته بود به همراه دختراش به دیدارش بریم گرچه اجل به او مهلت نداد تا دختراش را ببیند ولی در نامه ای از من خواسته بود برای شاد کردن ندا هر کاری که میتوانم انجام دهم و برای خوشبختی او کوتاهی نکنم. ندا میگریست و نامه پدرش را میخواند و من غرق افکار خودم بودم. چند ماهی از مرگ پدر ندا میگذشت و کم کم اوضاع به حالت اول بازمیگشت یک روز مادرم از قول ندا به من گفت که او از خانه ماندن خسته شده و قصد دارد در شرکتی مشغول به کار شود. اول مخالفت کردم ولی بعد دیدم اگه به کار مشغول باشه مرگ پدرش کم اثر تر میشه و با کار کردن ندا موافقت کردم ولی ای کاش قبول نمیکردم .

ندا از وقتی به شرکت رفت رفتارش عوض شد و با من و مادرم سرد و سردتر میشد و وقتی علت رو میپرسیدم خستگی کار رو بهونه میکرد. این وضع برای من قابل تحمل نبود و برای خلاصی از این شرایط تصمیم گرفتم با ندا صحبت کنم و از راز دلم که سالها پنهونش کرده بودم براش بگم یک روز صبح که مادرم رفته بود خرید، از ندا خواستم که کمی صبر کنه تا باهاش حرف بزنم اون هم قبول کرد نمیدونستم از کجا شروع کنم من من کنان با صدای لرزون گفتم خیلی برام سخته که از تو درخواستی کنم راستش.. راستش... حرفم رو برید و گفت چه درخواستی؟ سرمو انداختم پایین و گفتم در خواست ازدواج! ندا که انگار جا خورده بود مکثی کرد و آب دهنشو غورت داد و گفت مجید جان منو تو به درد هم نمیخوریم رابطه ما رابطه برادر و خواهری و غیر از این هیچ چیزی بین ما نیست ما از لحاظ تفاهم هم فاصله داریم تو شغلت مکانیکیه و با روغن سوخته سر و کار داری من با کامپیوتر، تو دیپلم داری من لیسانس، پس به من حق بده مخالفت کنم. من باید با یک نفر در سطح خودم ازدواج کنم راستش رو بخواهی من در محل کارم با یکی از مهندسهای اونجا قول و قرارهامون رو گذاشتیم.

من دیگه چیزی نمی شنیدم خونه داشت دور سرم میچرخید نفسم به شمارش افتاده بود سرم بدجوری سنگین شده بود کاش میتونستم گریه کنم. متوجه نشدم که ندا کی رفت خیلی خسته بودم رفتم به اتاقم تا کمی دراز بکشم ولی خوابم نمیبرد به سمت بیرون به راه افتادم دیگه تو خونه نمی تونستم بمونم داشتم خفه میشدم مثل آدمهای راه گم کرده نمیدونستم به کجا باید برم خیلی دلم میخواست با یکی درد و دل کنم سرمو بزارم رو شونهاش و زار و زار گریه کنم. خیلی از خونه دور شده بودم تصمیم گرفتم که به مغازه برم ولی میدونستم دست و دلم به کار نمیاد کل روز بیکار نشسته بودم نفهمیدم کی شب شد و وقت رفتن به خونه ! تو راه همش صحنه روبرو شدن با ندا رو تجسم میکردم و ضعف عجیبی در خود حس میکردم بالاخره رسیدم و وارد خونه شدم مادرم به استقبال ام اومد و سراغ ندا رو از من گرفت.

ولی من اظهار بی اطلاعی کردم مادرم پرسید با ندا حرفت شده باهش دعوا کردی با حرکت سر انکار کردم مادرم گفت ندا به من زنگ زد و گفت میخواد مستقل باشه و دیگه حاضر نیست با ما زندگی کنه من هرچی اصرار کردم برای چی چنین تصمیمی رو گرفتی طفره رفت تو رو بخدا اگه چیزی شده به من هم بگید. گفتم ندا از حرفهای من ناراحت شده من حد خودمو رعایت نکردم و از خانوم مهندس درخواست ازدواج کردم نمیدونستم دنیای ما باهم خیلی فاصله داره مادرم که منقلب شده بود بدون کوچکترین حرفی به سمت اتاقش رفت . بعد از جدایی ندا از جمع ما روزهای سختی رو پشت سر میگذاشتیم و روز و شبهای تکراری دوباره به سراغمون امده بود بعد از گذشت چند هفته از طرف پستچی یک بسته به دستمون رسید ندا برامون کیک و شیرینی فرستاده بود و خبر ازدواجش رو با یکی از همکارهاش داده بود و در آخر از تلاشهای من و مادرم تشکر کرده بود و نوشته بود در اولین فرصت از خجالتتون در میاد و هزینه هایی که برايش پرداخت کرده بودم رو بهم پس ميده . مادرم گریه میکرد و من اون رو به آرامش دعوت میکردم. بعد از اون جریان دیگه از ندا خبری نشد حتی اون شرکتی که قبلا میرفت تعطیل شد. من هم چند سال بعد با یکی از دخترهای همسایه ازدواج کردم و از خیال ندا بیرون آمدم. یک روز که صفحات روزنامه رو ورق میزدم خبری در حوادث به چشمم خورد که شوکه شدم. تیتر روزنامه به این شکل بود « زنی به کمک همسرش به کلاه برداری بزرگی دست زدند و تعداد زیادی واحد مسکونی را با وعده دروغین پیش فروش کردند » زن کلاه بردار کسی نبود جز ندا و حکم قاضی حبس طولانی مدت محکومین بود.

كاري از : مهدی علي پور

منبع: سایت ایران عشق

 

مرگ عشق

وقتی سركلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود كه كنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می كرد.به موهای مواج و زيبای اون خيره شده بودم و آرزو می كردم كه عشقش متعلق به من باشه. اما اون توجهی به اين مساله نمی كرد.آخر كلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست. من جزومو بهش دادم.بهم گفت: "متشكرم" و گونه من رو بوسيد.

می خوام بهش بگم، می خوام كه بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم. من عاشقشم. اما... من خيلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمی دونم.

تلفن زنگ زد. خودش بود. گريه می كرد. دوست پسرش قلبش رو شكسته بود. از من خواست كه برم پيشش. نمی خواست تنها باشه. من هم اينكار رو كردم. وقتی كنارش رو كاناپه نشسته بودم. تمام فكرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو می كردم كه عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس، خواست بره كه بخوابه، به من نگاه كرد و گفت : "متشكرم " و گونه من رو بوسيد.

روز قبل از جشن دانشگاه پيش من اومد. گفت: "قرارم بهم خورده، اون نمی خواد با من بياد".
من با كسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بوديم كه اگه زمانی هيچ كدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتيم با هم ديگه باشيم، درست مثل يه "خواهر و برادر". ما هم با هم به جشن رفتيم. جشن به پايان رسيد. من پشت سر اون، كنار در خروجی، ايستاده بودم، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زيبا و اون چشمان همچون كريستالش بود. آرزو می كردم كه عشقش متعلق به من باشه، اما اون مثل من فكر نمی كرد و من اين رو می دونستم، به من گفت: "متشكرم، شب خيلی خوبی داشتيم" ، و گونه منو بوسيد.

يه روز گذشت، سپس يك هفته، يك سال ... قبل از اينكه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصيلی فرا رسيد، من به اون نگاه می كردم كه درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدركش رو بگيره. می خواستم كه عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی كرد، و من اينو می دونستم، قبل از اينكه كسی خونه بره به سمت من اومد، با همون لباس و كلاه فارغ التحصيلی، با گريه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترين داداشی دنيا هستی، متشكرم و گونه منو بوسيد.

نشستم روی صندلی، صندلی ساقدوش، توی كليسا، اون دختره حالا داره ازدواج ميكنه، من ديدم كه "بله" رو گفت و وارد زندگی جديدی شد. با مرد ديگه ای ازدواج كرد. من می خواستم كه عشقش متعلق به من باشه. اما اون اينطوری فكر نمی كرد و من اينو ميدونستم، اما قبل از اينكه از كليسا بره رو به من كرد و گفت " تو اومدی؟ متشكرم"

سالهای خيلی زيادی گذشت. به تابوتی نگاه ميكنم که دختری كه من رو داداشی خودش می دونست توی اون خوابيده، فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند، يه نفر داره دفتر خاطراتش رو می خونه، دختری كه در دوران تحصيل اون رو نوشته. اين چيزی هست كه اون نوشته بود:

"تمام توجهم به اون بود. آرزو می كردم كه عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به اين موضوع نداشت و من اينو می دونستم. من می خواستم بهش بگم، می خواستم كه بدونه كه نمی خوام فقط برای من يه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما .... من خجالتی ام ... نمی دونم ... هميشه آرزو داشتم كه به من بگه دوستم داره."

ای كاش اين كار رو كرده بودم ................. با خودم فكر می كردم و گريه! . . .

بر گرفته از سایت5443

 

لیلی  و مجنون

می گن یه روز لیلی واسه مجنون پیغام فرستاد که انگار خیلی دوست داری منو ببینی؟ اگه نیمه شب بیای بیرون شهر کنار فلان باغ می بینمت. مجنون که شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست. نیمه شب لیلی اومد و وقتی اونو تو خواب عمیق دید از کیسه ای که به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و ریخت تو جیبهای مجنون و رفت. مجنون وقتی چشم باز کرد خورشید طلوع کرده بود آهی کشید و گفت: ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم.افسرده و پریشون برگشت به شهر. در راه یکی از دوستانش اونو دید و پرسید: چرا اینقدر ناراحتی؟! و وقتی جریان را شنید با خوشحالی گفت: این که عالیه ! آخه نشونه اینه که لیلی به دو دلیل تو رو خیلی دوست داره ! دلیل اول اینکه: خواب بودی و بیدارت نکرده! و به طور حتم به خودش گفته : اون عزیز دل من که تو خواب نازه پس چرا بیدارش کنم؟! و دلیل دوم اینکه: وقتی بیدار می شدی گرسنه بودی و لیلی طاقت این رو نداشت پس برات گردو گذاشته تا بشکنی و بخوری ! مجنون سری تکان داد و گفت: نه ! اون می خواسته بگه: تو عاشق نیستی ! اگه عاشق بودی که خوابت نمی برد ! تو رو چه به عاشقی؟ بهتره بری گردو بازی کنی !

                            

امتيازات صلوات

 

١.صلوات جهت حاجت

حضرت محمد (ص) فرموده اند : صلوات فرستادن شما بر من باعث رواغ شدن حاجت هاست و خدا را از شما راضی می گرداند اعمال شما را پاک  و پاکیزه میکند.

 

٢.محو شدن کناهان با صلوات

 حضرت محمد (ص) فرموده اند : هر کس یک بار بر من صلوات بفرستد ، از گناهان او ذره ای نمی ماند.

 

٣.ثبت نشدن گناه تا سه روز

حضرت محمد (ص) فرموده اند : هر کس یک بار بر من صلوات بفرستد ، آن دو ملکی که محافظ رفتار او هستند تا سه رو ز هیچ گناهی برای او نمی نویسند.

 

٤.عفو گناهان چندین ساله با صلوات

حضرت محمد (ص) فرموده اند : هر کس در روز جمعه صد مرتبه صلوات بفرستد ، حق تعالی گناهان هشتاد ساله او را میامرزد.

 

٥.میزان صلوات در روز قیامت

حضرت محمد (ص) فرموده اند : روز قیامت ، من پیش میزان اعمال هستم، یعنی هر کس ستایش گناهانش سنگین تر از کفه حسانتش باشد من صلوات هایی که برایم فرستاده ، می آورم و در کفه حسناتش میگذارم تا آن که کفه ی حسناتش سنگین تر گردد.

 

٦.ثواب ده و صد صلوات

امام صادق (ع) فرمودند: هر که ده بار بر محمد و آل محمد صلوات فرستد خدا و فرشته ها صد بار بر او صلوات می فرستند و هر که صد بار بر محمد و آل محمد(ص) صلوات بفرستد، خدا و فرشته ها هزار بار بر او صلوات می فرستند.

 

٧.بوییدن گل با صلوات

شخصی می گویید :گلی به امام جعفر صادق (ع) دادم ، گرفتند و بوییدن و در هر دو دیده گذاشتند، سپس فرمودند:هر که گلی را بگیرد و ببوید ، بر دیده ها بگذارد و بر محمد (ص) صلوات فرستد هنوز بر زمین نگذاشته باشد که گناهانش آمرزیده باشد.

 

٨.دیدن امام عصر (عج) با صلوات

امام صادق (ع) فرمودند: هر کس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید ،" للهم صل علی محمد و آله محمد و عجل فرجهم" می میرد تا این که حضرت مهدی (ع) را درک کند و به ملاقاتش نلیل شود.

 

٩.صلوات رمز خواب دیدن پیامبر

کفعمی در حاشیه ی مصباح نوشته است:در کتاب خواص القرآن آمده که هرکه شب جمعه ، پس از نماز شب ، هزار بار سوره ی کوثر را بخواند وسپس هزرا بار صلوات بر محمد و آل محمد(ص) بفرستد محمد (ص) را در خواب می بیند.

 

 

                                                                                                                                    منبع:کتاب  صلوات کلید حل مشکلات

بر گرفته از مجله سایه روشن شماره ١٢

                  

                                                   

ضرب المثل وسخنان  بزرگان در باب ازدواج
هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت كن تا با چشم هايت (ضرب المثل آلماني)
مردي كه به خاطر پول زن مي گيرد به نوكري مي رود( ضرب المثل فرانسوي)
لياقت داماد به قدرت بازوي اوست( ضرب المثل چيني)
زني سعادتمند است كه مطيع شوهر باشد‌( ضرب المثل يوناني)
زن عاقل با داماد بي پول خوب مي سازد. (ضرب المثل انگليسي)

زن مطيع فرمانرواي قلب شوهر است( ضرب المثل انگليسي)
زن و شوهر اگر يككديگر را بخواهد در كلبه اي خرابه هم زندگي مي كنند( ضرب المثل آلماني)
داماد زشت و با شخصيت به ازداماد خوش صورت و بي لياقت است( ضرب المثل لهستاني)
دختر عاقل جوان فقير را به پيرمرد ثروتمند ترجيح مي دهد( ضرب المثل ايتاليايي)
داماد كه نشدي از يك شب شادماني و عمري بداخلاقي محروم گشته اي(ضرب المثل فرانسوي)

دو نوع زن وجود دارد ا يكي ثروتمند مي شوي و با ديگري فقير( ضرب المثل ايتاليايي)
در موقع خريد پارچه حاشيه ان را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقيق كن( ضرب المثل چيني)
تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصيل انتخاب كن( ضرب المثل چيني)
براي يافتن زن مي ارزد كه يك كفش بيشتر پاره كني( ضرب المثل چيني)
اگر خواستي اختيار شوهرت را در دست بگيري اختيار شكمش را در دست بگير( ضرب المثل اسپانيايي)

اگر زني خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوي با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار)ضرب المثل تركي)
ازدواج مثل يك هندوانه است كه گاهي خوب مي شود و گاهي هم بسيار بد( ضرب المثل اسپانيايي)

دوام ازدواج يك فسمت روي محبت است و نه قسمتش روي گذشت از خطا( ضرب المثل اسكاتلندي)
 
ازدواح قرار داد دو نفري است كه در همه دنيا اعتبار دارد( مارك تواین)
ازدواح مجموعه اي از مزه هاست هم تلخي و شوري دارد. هم تندي و ترشي و شيريني و بي مزگي(ولتر)

ازدواج زودش اشتباهي بزرگ و ديرش اشتباهي بزرگتري است
ازدواح كردن و ازدواح نكردن هر دو موجب پشيماني است(سقراط)

 ازدواج مثل اجراي يك نقشه جنگي است كه اگر در ان فقط يك اشتباه صورت بگيرد جبرانش غير ممكن خواهد بود. (بورنز)
ازدواجي كه به خاطر پول صورت گيرد براي پول هم از بين مي رود  (رولاند)
ازدواج هميشه به عشق پايان داده است( ناپلئون)
اگر كسي در انتخاب همسرش دقت نكند دو نفر را بدبخت كرده است( ناشناس)
انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نيست ولي مي توانيم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنيم( خانم پرل باك)

 با زني ازدواج كنيد كه اگر مرد بود بهترين دوست شما مي شد( بردون)
با همسر خود مثل يك كتاب رفتار كنيد و فصل هاي خسته كننده او را اصلا نخوانيد(سوني اسمارت)
براي يك زندگي سعادتمند مرد بايد كر باشد و زن لال (سروانتس)
ازدواح بيشتر از رفتن به جنگ شجاعت مي خواهد(كريستين)
تا يك سال بعد از ازدواح مرد و زن زشتي هاي يكديگر را نمي بينند.

پيش از ازدواج چشم هايتان را باز كنيد و بعد از ازدواج آنها را روي هم بگذاريد( فرانكلين)
خانه بدون زن گورستان است( بالزاك)
ازدواج پيوندي است كه از درختي به درخت ديگر بزنند اگر خوب گرفت هر دو زنده مي شوند و اگر بد شد هر دو مي ميرند (سعيد نفيسي)
ازدواح عبارتست ز سه هفته آشنايي ، سه ماه عاشقي، سه سال جنگ و سي سال تحمل( ناشناس)
مرداني كه مي كوشند زنها را درك كنند فقط موفق مي شوند با انها ازدواح كنند ( بن بيكر)

 اصل و نسب مرد وقتي مشخص مي شود كه آنها بر سر مسائل كوچك با هم مشكل پيدا كنند( شاو)

 ازدواج مقدس ترين قراردادها محسوب مي شود( ماري آمپر)

                       

سخنان به ياد ماندنی

 

۝ بزرگترین خیانت ها این است که به دوست خود که تو را راستگو می پندارد دروغ بگویی.

«حضرت محمد (ص)»

 

۝ دو چیز را فراموش نکن: یاد خدا و یاد مرگ.

« لقمان حکیم»

 

۝ دو چیز را فراموش کن: بدی دیگران در حق تو و خوبی خود را در حق دیگران.

« لقمان حکیم»

 

۝چهار چیز را نگه دار: گرسنگیت را سر سفره دیگران ـ زبانت را در جمع ـ دلت را سر نماز و چشمت را در خانه دوست.

« لقمان حکیم»

 

۝ حسد ورزیدن علامت بارز بی لیاقتی است.

«لارو شفوکو»

 

۝ مردان آفریننده ی کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده ی مردان مهم.

«رومن رولان»

 

۝ عشق, اصل همه چیز، دلیل همه چیز و خاتمه ی همه چیز است.

«لاکوردر»

 

۝ با عشق زمان فراموش می شود و با زمان هم عشق فراموش می شود.

 اخوان صف»ا «

۝ کسی را که به شما شنا یاد داد, غرق نکن.

۝ یا چنان باش که هستی یا چنان باش که می نمایی.

۝ پروانه گاهی فراموش می کند که زمانی کرم بوده است.

۝ امید دارویی است که شفا نمی دهد, اما درد را قابل تحمل می کند.

۝ بزرگترین ضعف انسان, کوچک شمردن یا دست کم گرفتن خود است.

۝ اگر کسی تو را آنطور که می خواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد .

۝ دوست واقعی کسی است که دست های تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند .

۝ بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید .

۝ هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو باشد .

۝ هرگز وقتت را با کسی که حاظر نیست وقتش را با تو بگذراند نگذران .

۝ به آن چه که گذشت غم نخور به آن چه پس از آن آمد لبخند بزن .

۝ همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش که به کسی که تو را آزرده دوباره اعتماد نکنی .

۝ زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که اتظارش را نداری .

۝ شاید خدا خواسته است که ابتدا افراد نامناسب بسیاری را بشناسی و سپس شخص مناسبی را به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر می توانی شکر گذار باشی .

گابریل گارسیا مارکز

۝ برای عشق مبارزه کن ولی هرگز گدایی نکن

۝ عشق دو دستی تقدیم نمی شود پس برای انکه بدستش آوری کوشش کن

۝ عشق به هر چیزی شیرین است عشق به بودن و یا عاشق به خدا بودن از همه شیرین تر است

۝ عشق غالبا یک نوع عذاب است اما محروم بودن از آن مرگ است.

۝ گریستم زیرا کفش نداشتم، تا اینکه مردی را دیدم که پا نداشت.

۝ زندگی مجموعه درس هایی است که باید با آنها زندگی کرد تا آنها را فهمید.

۝

۝ خدا دوست دار آشناست، عارف عاشق میخواهد نه مشتری بهشت.

۝ مگویید شیرین است! مگویید رنگین است!این طباخ حسود و کینه جو(شیطان)                                                                     شیرین میپزد و رنگین میسازد تا بر سر سفره مان نگه دارد.

۝ انسان تنها فرشته ای است که دستش به خون آلوده است.

۝ آنگاه که گرسنگی بیداد میکند از مائده های روحی سخن گفتن خیانت است.

۝ خدایا تو قلب بیگانه را می شناسی که خود در سرزمین وجود بیگانه بوده ای.

   «شریعتی»

 

۝ اگر بر زلف تو دست ما نرسد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست.

«حافظ»

 

۝ کسی شایسته آزادی است که هر روز بتواند بر هوس های خود چیره شود.

« گوته»

۝ پیروزی و پیشرفت ملک بلا منازع کسانی است که دارای استقامت و ثبات قدم باشند.

« گوته»

 

۝ چنان زندگی کن که وقت مردم آرزو خواهی  کرد و با هر کس چنان رفتار کن که از دیگران توقع داری.

« کنفوسیوس»

 

۝ اگر مردم مرا نشناسند غصه نخواهم خورد ولی من اگر مردم را نشناسم افسرده خواهم بود.

« کنفوسیوس»

 

۝ کسی میتواند در پای عشق بمیرد که پیش از آن زندگی پیش چشم ها ی آن مرده باشد.

« شاندل»

 

۝ نوشتن برای فراموش کردن است نه برای بیاد آوردن.

« توماس ولف»

 

۝ خوشبختی میان خانه شماست ، بیهوده آن را در باغ بیگانه مجویید.

« مارک اورل»

 

۝ وجدان خدای حاضر در انسان است.

« ویکتور هوگو»

 

۝ امید در زندگانی بشر آنقدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان.

« ویکتور هوگو»

 

۝ بدی های اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جای ماله جای آن دارد که در صدد رفع آن برآئیم.

« ویکتور هوگو»

 

۝ اگر از انسان امید و خواب گرفته شود بدبخت ترین موجود در عالم است.

« کانت »

 

۝ چنان باش که به هر کس بتوانی بگویی مثل من رفتار کن.

« کانت »

 

۝ از دست دادن امیدی پوچ و آرزویی محال ، خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است.

تواضع، نردبان بزرگ و بلندی است.

« شکسپیر»

 

۝ هر کس در طلب خیر و سلامت دیگران باشد بالاخره سعادت خویش را به دست خواهد آورد.

« اسمایلز»

 

۝ اشخاص عاقل و با اخلاق هرگز کلامی بر زبان نمی آورند که احساسات دیگران را جریحه دار کنند.

« اسمایلز»

 

۝ همواره تقوا را به کودکان خود توصیه کنید زیرا تنها تقوا عامل خوشبختی است نه پول.

« بتهون»

 

۝ انسان باید از هر حیث چه ظاهر و چه باطن زیبا و آراسته باشد.

« چخوف »

 

۝ آزادی چیزی است شبیه سلامتی ، این هر دو را تا از دست نداده ایم قدرشان را نمیدانیم.

« ولتر »

 

۝ برای انسان نعمتی بهتر از آن نیست که به مقدارات خود سر تسلیم فرود آورده و مزه عظمت آن را بچشد.

« داستایوفسکی»

 

۝ بهترین دستور زندگی این است که انسان اعتماد به نفس داشته باشد و در پرتو سعی و جدیت به مقام و منزلتی برسد.

« مشکل آنژ»

 

۝ بی صبری شخص را از هیچ دردی نمی رهاند، بلکه درد جدیدی برا ی از پای در آوردن شخص بوجود می آورد.

« افلاطون »

 

۝ سرعت و تندی کار را مجوی، بلکه بر خوبی و برگزیدگی آن اهتمام کن، زیرا که مردم از تو نپرسند در چه مدت کار را انجام دادی، بلکه خوبی و بی نقصی آن را می جویند.

« افلاطون»

 

۝ در دنیا خفتگانی هستند که بیداریشان همچون بیداری اژدها وحشتناک است.

« ناپلئون»

 

۝ قمار باز به ترتیب چهار چیز خود را از دست میدهد:

1. پول      2. وقت     3. وجدان      4. زندگی

« پنیاکوو»

 

۝ خوشبختی بر سه ستون استوار است:

فراموش کردن گذشته، غنیمت شمردن حال و امیدوار بودن به آینده.

« مترلینگ»

 

 

۝ یگانه تسکین دهنده آرزوهای طلایی دو چیز است : صبر و امید.

« الکساندر دوما»

 

۝ یک ساعت عمر گذشته را به هیچ قیمتی نمیتوان باز گرداند، اما با دادن چند قطعه پول ناچیز، میتوان تجارت تمام عمر بزرگترین عقلای عالم را تصرف کرد ، کتاب عمر دوباره است.

« منتسکیو» 

 

                             

 

با اين روش رمز عبورتان هرگز هک نمي شود ... 

   کافیست دور پسورد خود، این علامت را قرار دهید: <##>

مانند:                              <#xxxxxxxxx#>

 


  

 يک ترفند جالب اينکه ؛

   » اگر شما اين عبارت را PM بدهید، هيچ پیغامی ارسال نخواهد شد.

براي مثال پسورد شما xxxxxxx باشد. بنويسید: <#xxxxxx#> ، این جمله را براي شخص دیگری ارسال کنید. در این وضعیت جمله ی خالي برایش ارسال خواهد شد !

 

- همانطور که اطلاع داريد، جديدأ هک شدن وبلاگها توسط هکر ها رايج شده است. به طوري که هر هکر يا گروه هکري، کار هک خود را با هک وبلاگ ها آغاز مي کند. ميتوان گفت وبلاگ نيز يک سايت رايگان است...

   » ميتوان به اطمينان گفت 99% امنيت وبلاگها در دست صاحبان وبلاگ است. در صورتي که مديريت يک وبلاگ را بر عهده داريد حتما اين مطلب را بخوانيد زيرا ترفندهايي بسيار مفيد پيرامون جلوگيري از هک شدن وبلاگ را به شما معرفي کرده ايم:

 1- در مرحله اول سعي کنيد وبلاگ خود را از يک سرويس دهنده مطمئن و مناسب انتخاب نماييد .

2- در نگه داشتن ايميل خود توجه داشته باشيد.

3- اين را بدانيد که هرگز و تحت هيچ شرايطي، صاحبان سرويس دهنده وبلاگ؛ از شما پسورد وبلاگتان را نمي خواهند.

4- هميشه سعي کنيد همه موارد صفحه لاگين (آدرس بار و...) را کاملا چک کرده، و بعد شماره کاربری و رمز عبورتان خود را وارد نماييد.

5- سعي کنيد از يک پسورد مناسب استفاده کنيد (... و در رمز عبورتان از

کاراکترهایی نظیر #@% و... استفاده کنید).

6- سعي کنيد هميشه در پر کردن ليست اسم نويسي براي وبلاگ، ايميل با آي دي که در مسنجر از آن استفاده مينماييد تفاوت داشته باشد (تفاوت در صندوق پستی خصوصی و عمومی).

 


اگر کامپیوتر از قبل آلوده باشد چه باید کرد؟

مطمئن ترین راه اینست که کامپیوتر خود را فرمت کرده و دوباره ویندوز را نصب کنید.

 

روش دیگر استفاده از برنامه های Firewall می باشد. شما با استفاده از یکی از این برنامه ها، می توانید به راحتی هرگونه رد و بدل شدن اطلاعات بین کامپیوتر و سرور را کنترل کنید.

  

اما توجه داشته باشید اگر کامپیوتر قبلا آلوده می باشد، فورا یک آنتی ویروس قوی (مثل Norton یا ZoneAlarm و از اینجور برنامه های قوی) را روی سیستم خود نصب نمائید. آنرا بروز (Update) کرده و سپس به اسکن ویروس روی سیستم بپردازید.

در ضمن هیچ شخص و برنامه ای هم به راحتی نمیتواند از بیرون به کامپیوتر شما دسترسی داشته باشد.

پس اگر توانستید ویروس یا فایل مخرب را شناسایی و حذف نمائید، از این پس تمامی نکات امنیتی سیستم را مدنظر داشته باشید.

 


چگونه هک نشویم

برای آنکه آلت دست دزدان اینترنتی (هکرهای نوع دوم!) قرار نگیرید به نکات زیر توجه داشته باشید:

  

1- رمزی را انتخاب کنید که حدسش کار هرکسی نباشد؛ برای مثال شماره تلفن، اسم یا فامیلی، شماره شناسنامه یا تایخ تولد و ... را برای رمز عبور استفاده ننمائید.

  

2- در استفاده از رمز عبور خود، از کاراکترهای ویژه مثل: پرانتز، کروشه (یا علامتهایی نظیر؛ ! @ # $ % & و... اینطور موارد) استفاده کنید.

  

3- از کلید های منحرف کننده مثل: Space یا Back Space استفاده نمایید. (برای مثال چند کلید را اشتباهاً وارد کرده  بعد با Back Space آنرا حذف نمایید).

   


رمز گذاری روی فایلهای فشرده شده

 با این ترفند ساده، می توانید روی فایلهای فشرده شده کلمات عبور قرار دهید.

 فولدر فشرده را باز کنید و از منوی File گزینه ی Add a password را انتخاب کنید. کلمه عبور دلخواه خود را در قسمت پسوورد و دوباره آنرا در قسمت Confirm password تایپ کرده و OK را بزنید.

    (شکل زیر ... )

 
» حال هرگاه که بخواهید فایلهای موجود در پوشه ها را باز کنید، از شما کلمه عبور می خواهد.

 همچنین اگر بخواهید رمز را از روی فایل زیپ شده بردارید، آن را باز کرده و از منوی File گزینه ی Remove Password را انتخاب کرده که پس از صحیح وارد نمودن رمزعبور فعلی، پسوورد از روی فایل برداشته می شود.

 


 

وارد Chat Room های پُر (Full) شوید !

 

 اتاق های Yahoo! دارای قوانین خاصی هستند، برای مثال حداکثر نفرات داخل اتاق 40 نفر بوده و اگر این تعداد در آن، آنلاین باشند دیگر نمی توان وارد اتاق شد.

+ اما با روش زیر به راحتی می توانید وارد اتاقهای شلوغ یاهو! شوید:  

» ابتدا یک اتاق جدید بسازید که هیچ کس درون آن نیست. حال کد زیر را در قسمت پیغام تایپ کرده و کلید اینتر (Ent) را بزنید:   \Join xxx 

که به جای xxx می بایست نام چت رومی که پُر است و قصد ورود به آن را دارید، تایپ نمایید.

   ( توجه: ممکن است به اخطاری که می گوید چت روم پُر است مواجه گردید، اما کمی صبر کنید و دوباره کد بالا را وارد کنید. اینبار وارد اتاق موردنظر خواهید شد! )

 

 

منبع: ایمنا

 

                                    

ابلهانه ترين سوالات كاربران كامپيوتر و اينترنت در انگلستان

 

شركت بريتيش تله كام يا همان BT ليستي از احمقانه ترين سوالاتي را كه كاربران كامپيوتري يا اينترنتي اين شركت ارتباطي از مشاوران آنها پرسيده اند منتشر كرد.

به نوشته پايگاه اينترنتي روزنامه مترو برخي از اين سوالات آنقدر خنده دار است كه حتي خود سوال كنندگان پس از فهميدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف كرده اند.

ليست احمقانه ترين سوالات IT كه از مشاوران شركت BT انگلستانپرسيده شده به شرح زير است:

1- كاربر: كامپيوتر مي گويد هر كليدي را (any keys) فشار دهيد اما من نمي توانم دكمه any را روي كيبوردم پيدا كنم.

2- كاربر: من نمي توانم كانال هاي تلويزيون را با مونيتورم عوض كنم.

3- كاربر: من با يك نفر در اينترنت آشنا شدم مي توانيد شماره تلفن او را براي من پيدا كنيد.

4- كاربر: اينترنت من كار نمي كند؟

مشاور: مودم را وصل كرده ايد ، همه سيم هاي كامپيوتر را چك كرده ايد؟

كاربر: نه الان فقط مانيتور جلوي من است هنوز كامپيوتر و مودم را از جعبه در نياورده ام!

5- كاربر: پسر 14 ساله من براي كامپيوتر رمز گذاشته و حالا من نمي توانم وارد آن شوم.

مشاور: رمز آن را فراموش كرده؟

كاربر: نه آن را به من نمي گويد چون با من لج كرده

6- مشاور: لطفا روي My Computer ، كليك كنيد.

كاربر: من فقط كامپيوتر خودم را دارم كامپيوتر شما پيش من نيست.

7- مشاور: مشكل شما به خاطر نرم افزار اسپاي ويري است كه روي دستگاهتان

نصب شده(اسپاي در انگليسي به معني جاسوس است)

كاربر: اسپاي!؟ ببينم يعني او مي تواند از داخل مانيتور وقتي لباس عوض مي كنم

من را ببيند؟

8- كاربر: نمي تونم ديسکتم رو دربيارم

مشاور: دکمه رو فشار بدين

كاربر : فشار دادم ولي در نمي ايد

مشاور: دكمه به راحتي تو مي رود؟

كاربر: بله ؛ اما نه ، ببخشيد من هنوز ديسكت را تو درايو نگذاشته ام ، هنوز روي

ميزمه.

9- كاربر: ماوس پد من سيم ندارد!

مشاور: من فكر كنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نيست سيمي

داشته باشد.

كاربر: پس چگونه مي تواند ماوس را پيدا كند؟ يعني وايرلس است؟

 

در يك مورد ديگر نيز مركز مشاوره مايكروسافت در انگليس ليستي از سوال هاي ابلهانه مشتريانش را اينگونه منتشر كرده است.

مرکز مشاوره : چه نوع کامپيوتري داريد؟

مشتري : يک کامپيوتر سفيد...

*
مشتري : سلام، من «سلين» هستم. نمي تونم ديسکتم رو دربيارم

مرکز : سعي کردين دکمه رو فشار بدين؟

مشتري : آره ولي اون واقعاً گير کرده

مرکز : اين خوب نيست، من يک يادداشت آماده مي کنم...

مشتري : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درايو... هنوز روي ميزمه..

ببخشيد...

*
مرکز : روي آيکن
MyComputer در سمت چپ صفحه کليک کن.

مشتري : سمت چپ شما يا سمت چپ من؟

*
مرکز : روز خوش، چه کمکي از من برمياد؟

مشتري : سلام... من نمي تونم پرينت کنم.

مرکز : ميشه لطفاً روي Start کليک کنيد و...

مشتري : گوش کن رفيق؛ براي من اصطلاحات فني نيار! من بيل گيتس نيستم، لعنتي!

*
مشتري : سلام، عصرتون بخير، من مارتا هستم، نمي تونم پرينت بگيرم. هر دفعه سعي مي کنم ميگه : «نمي تونم پرينتر رو پيدا کنم» من حتي پرينتر رو بلند کردم و جلوي مانيتور گذاشتم ، اما کامپيوتر هنوز ميگه نمي تونه پيداش کنه...

*
مشتري : من توي پرينت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...

مرکز : آيا شما پرينتر رنگي داريد؟

مشتري : نه.

*
مرکز : الآن روي مانيتورتون چيه خانوم؟

مشتري : يه خرس Teddy که دوستم از سوپرمارکت برام خريده.

*
مرکز : و الآن
F8 رو بزنين.

مشتري : کار نمي کنه.

مرکز : دقيقاً چه کار کردين؟

مشتري : من کليد F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتيد، ولي هيچ اتفاقي

نمي افته...

*
مشتري : کيبورد من ديگه کار نمي کنه.

مرکز : مطمئنيد که به کامپيوترتون وصله؟

مشتري : نه، من نمي تونم پشت کامپيوتر برم.

مرکز : کيبوردتون رو برداريد و 10 قدم به عقب بريد.

مشتري : باشه.

مرکز : کيبورد با شما اومد؟

مشتري : بله

مرکز : اين يعني کيبورد وصل نيست. کيبورد ديگه اي اونجا نيست؟

مشتري : چرا، يکي ديگه اينجا هست. اوه... اون يکي کار مي کنه!

*
مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک
a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.

مشتري : اون 7 هم با حروف بزرگه؟

*
يک مشتري نمي تونه به اينترنت وصل بشه...

مرکز : شما مطمئنيد رمز درست رو به کار برديد؟

مشتري : بله مطمئنم. من ديدم همکارم اين کار رو کرد.

مرکز : ميشه به من بگيد رمز عبور چي بود؟

مشتري : پنج تا ستاره.

*
مرکز : چه برنامه آنتي ويروسي استفاده مي کنيد؟

مشتري : Netscape

مرکز : اون برنامه آنتي ويروس نيست.

مشتري : اوه، ببخشيد... Internet Explorer

*
مشتري : من يک مشکل بزرگ دارم. يکي از دوستام يک
Screensaver روي کامپيوترم گذاشته، ولي هربار که ماوس رو حرکت ميدم، غيب ميشه!

*
مرکز : مرکز خدمات شرکت مايکروسافت، مي تونم کمکتون کنم؟

مشتري : عصرتون بخير! من بيش از 4 ساعت براي شما صبر کردم.

ميشه لطفاً بگيد چقدر طول ميکشه قبل از اينکه بتونين کمکم کنيد؟

مرکز : آآه..؟ ببخشيد، من متوجه مشکلتون نشدم؟

مشتري : من داشتم توي Word کار مي کردم و دکمه Help رو کليک کردم

بيش از 4 ساعت قبل. ميشه بگيد کي بالاخره کمکم مي کنيد؟

*

مرکز : چه کمکي از من برمياد؟ مشتري : من دارم اولين ايميلم رو مي نويسم.

مرکز : خوب، و چه مشکلي وجود داره؟

مشتري : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوري دورش دايره بذارم؟

منبع: جام جم آنلاین

                        

فرق ما ایرانی ها با دیگران چیه؟

اگر گفتین فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه ؟

در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برین و باهاش یک ماشین می خرین ، اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برین و باهاش یک کیف می خرین.

اگر گفتین فرق گردش کردن در تهران و پاریس چیه ؟

در پاریس هروقت شما خواستید گردش کنید از ماشین پیاده می شین و در تهران هروقت خواستید گردش کنید سوار ماشین می شید.

اگر گفتین فرق یک مجرم در ایران با یک مجرم در جاهای دیگر چیه ؟

در همه جا آدم اول جرمش معلوم میشه و بعد زندانی میشه ، اما در ایران آدم اول زندانی میشه و بعد جرمش معلوم میشه 

اگر گفتین فرق یک تخم مرغ در تهران و مسکو چیه ؟

در مسکو اگه تخم مرغ را زیر مرغ بذارن بعد از ۲۱ روز احتمالا یک جوجه از تخم مرغ بیرون میاد ولی در تهران پس از ۲۱ روز ممکن است از تخم مرغ هر موجودی بیرون بیاید

اگر گفتین فرق محل کار ایرانیها و آمریکائیها چیه ؟

مردم آمریکا در خانه استراحت می کنند و در اداره کار می کنند و در خیابان تفریح ، اما مردم ایران در خانه تفریح می کنند ، در اداره استراحت می کنند و در خیابان کار !

اگر گفتین فرق یک نویسنده ایرانی با یک نویسنده آلمانی چیه ؟

یه نویسنده آلمانی وقتی نوشته هاش چاپ شد معروف می شود و بالا می رود اما در ایران وقتی جلوی چاپ نوشته هایش گرفته شد معروف می شود و به پایین ( سیاه چال ) می رود .

اگر گفتین فرق یک تاجر ایرانی با یه تاجر عرب چیه ؟

تاجر عرب از وقتی شناخته شد موفق و خوشبخت می شود ، اما تاجر ایرانی از وقتی شناخته شد ناموفق و زالوی اقتصادی  و " از کجا آوردی " و...  بدبخت می شود ! 

اگر گفتین فرق یک زندانی در ایران و یک زندانی در اروپا و آمریکا چیه ؟

در اروپا و آمریکا وقتی کسی به زندان می رود اعتبارش را از دست می دهد ، اما در ایران وقتی کسی زندانی می شود  اعتبار بدست می آورد .

اگر گفتین فرق یک آدم موفق در ایران با سایر نقاط جهان در چیه ؟

در همه جای دنیا وقتی کسی موفق میشه همه به او نزدیک میشن و با او شریک میشن و به او کمک می کنن اما در ایران وقتی کسی موفق بشه همه از اون فاصله میگیرن و ارتباطشونو قطع می کنن و جلوی کارشو میگیرن !

اگر گفتین فرق سیستم اداری ایران با سیستم اداری کانادا چیه ؟

سیستم اداری کانادا چون کار مردم را راه می اندازد از آنها پول میگیره ولی سیستم اداری ایران چون جلوی کار مردم رو میگیره و اونارو سر میدوونه ازشون پول میگیره
اگر گفتین فرق یک ماشین در ایران و بلژیک چیه ؟

در بلژیک وقتی شما ماشین می خرید دائما قیمت آن کم می شود ولی در ایران دائما قیمت آن زیاد می شود .

اگر گفتین تفاوت دشمن در ایران و جاهای دیگر دنیا چیه ؟

در همه جای دنیا آدم وقتی دشمن داشته باشه جلوی کارش گرفته میشه ولی در ایران وقتی آدم دشمن داشته باشه تازه انگیزه کار پیدا می کنه !

اگر گفتین تفاوت موسیقی در تهران با موسیقی در جاهای دیگه دنیا چیه ؟

در همه جای دنیا وقتی موسیقی در اماکن عمومی پخش می شود صدای آن زیاد است و وقتی در خانه پخش می شود صدای آن را کم می کنند ، اما در ایران وقتی موسیقی را در خانه پخش می کنند صدای آنرا زیاد می کنند و وقتی در مکان عمومی آنرا پخش می کنند صدای آنرا کم می کنند.

 





نامه به بوش

اين نامه رو مينويسم ولي كاري به وبم نداشته باشيد. بابا يه ذره انتقاد پذير باشيد فيلتر نكنيد. اگه هم ميخواييد فيلتر كنيد بگيد من نامه رو پاك كنم باشه آفرين.

اين مطلب رو از يكي دزديدم كه اون هم از يكي دیگه دزديده بود... دزد كه از دزد بزنه ميشه شاه دزد.( حالا هم من دزدیدم، کی میخواد از من بدزدِِ)

حضور محترم برادر گرامی جناب آقای جرج بوش

با درود بیکران به روح پر فتوح بنیانگذار آمریکا حضرت ابراهام لینکلن و با سلام و احترام به روان پاک شهدای ویتنام و جنگ با سرخپوستان و همچنین کشته شده های سونامی و دیگر سیل زده های روستاهای آمریکا.

 اینجانب محمود احمدی نژاد فرزند احمد متولد ۱۳۴۸ شماره شناسنامه ۴۵۶ صادره از گرمسار وکالت بلاعزل از سوی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای تا به شما نامه بنویسم و شما را از حمله به ایران و نابودی نظام مقدس جمهوری اسلامی منصرف کنم و شما را به صلح و صفا و دوستی و برابری و برادری و اینجور چیزای غربزدگی دعوت کنم.

برادر جرج!

بیایید با هم آشتی کنیم. قهر کار بچه هاست. هرچه بوده تمام شد. ما یه خورده خامی کردیم و یه حرفایی زدیم شما بیخودی جدی گرفتید. بجان شما قضیه غنی سازی و کیک زرد همش خالی بندی بود. فکر میکردیم شما عقب نشینی میکنید. اصلاً همه این سینی کیک زرد که خریدیم مال خودتون. ما نخواستیم. خوبه؟ راحت شدید؟

جرجی جان! نکند یه بار گول اون خانوم کاندولیزارایس را بخوری و دستور حمله به ما رو بدی. ما میتونیم با هم رفیق باشیم. ما میتونیم به شما در همه زمینه ها کمک کنیم. مثلاً میتونیم برادران بسیجی مون را بفرستیم آمریکا برایتان اورانیوم غنی کنند. ما میتوانیم دستاوردهای منحصر بفرد علمی خودمان را در زمینه کیک زرد و شله زرد را در اختیار دانشمندان شما قرار دهیم. اصلاً میتوانیم برایتان ژاندارم خلیج فارس بشیم تا هرکس بدون مایو توی خلیج فارس شنا کرد دستگیرش کنیم و تحویل شما بدهیم.

آقا جرج! بجای این همه فحش و دعوا بیا دست خانم بچه ها را بگیر همین جمعه ناهار تشریف بیارید منزل ما. یه لقمه نون و پنیر با هم بخوریم و دور هم جمع باشیم. اگه دوست داشتی خانم بچه ها را یه خورده زودتر بیار بزار منزل ما تا من و شما با هم بریم نماز جمعه. میریم اون صف اول میشینیم که تلویزیون ما را زیاد نشون بده. بعد میریم جلو لانه جاسوسی یه خورده شعار میدیم و برمیگردیم خونه. نهاری رو با هم میزنیم. بعد یه چرت بعد از غذا. بعدش هم فیلم سینمایی بعد از ظهر جمعه رو از صداو سیما نگاه میکنیم. عصر وقتی هوا خنک شد خواستید میتونید تشریف ببرید.

آقا جواد! (همان جرج سابق) خدای نکرده از دست من دلخور نباشی ها. من اگر گفتم اسرائیل باید حذف شود بجون بچه هات شوخی کردم. ماشالله خودت فهمیده هستی و سرت تو حساب و کتابه. میدونی که ما اگه این حرفا رو نزنیم چطوری مملکت رو اداره کنیم؟

ببین جرجی جان!اگر هم یه زمانی هوس کردی که به ما حمله کنی بالاغیرتاً از قبل یه ندا به ما بده که زود دربریم و زیر دست و پا له نشیم. چاکرتیم به مولا.

جواد آقا! منتظرتم روز جمعه. یادت نره. با خانم بچه ها. تعارف نمیکنم. حتماً تشریف بیارید. قدمتون روی چشم.