به نام آفريننده

 آتش

                                                   

 

گذری بر چهارشنبه

پس از تقسیم ماه به بخش های کوچک تر به نام هفته ، برای هر روز نامی انتخاب شد که چهارشنبه یک از آنها است. چها رشنبه ، پنجمین روز هفته ، بین سه شنبه و پنج شنبه است . اما درمورد این نام گذاری نظرات مختلفی وجود دارد. بسیاری معتقدند که درایران باستان واژه های شنبه ، یکشنبه و چهارشنبه و ..... وجود نداشته است و ایرانیان برای نامگذاری روزها از نام ایزدان استفاده می کردند، مانند : هرمزد روز ، بهمن روز و...... . اما پس از..........

                                                

                                               ادامه مطلب

            

پيشينه آتش در فرهنگ ايرانی

مطابق برخی مستندات و شواهد تاریخی، آب و آتش در نزد ایرانیان جایگاه والایی داشته است. هرودوت میگوید: «پارسها معتقدند كه آتش از جوهر الهی است.» يعقوبی نیز، در قرن سوم هجری، نوشته است: «ایرانیان معتقد به كیش زردشت بر این بودند كه روشنی، قدیم و ازلی است، و آن را زروان مینامند...

                                                ادامه مطلب

                

 

نقش آتش در چهارشنبه سوری و فرهنگ ايرانی

احترام به چیزهای که انسان را به یاد خدا می انداز یکی از ویژگی ها انسان با ایمان و معتقد است. این خصوصیت در مردم ایران باستان در احترام به آب و آتش و طبیعت به خوبی نمایان است.« آتش ، نشانه ای از حضور خدا ، در همه آیین های ایران باستان مقامی والا دارد ». این احترام امروز زرتشتیان و ایرانیان باستان به آتش نیز ازایمان آنها نشات می گیرد. پس ، بر خلاف تصور عاميانه اي كه وجود دارد و بیشتر توسط دشمنان ایران رواج یافت ، ايرانيان آتش را خدا نمي دانستند بلكه، به عقيده آنها آتش مظهر روشنايي و روشنايي مظهر...........

                                                ادامه مطلب

               

پيشينه چهارشنبه سوری

تردید نیست كه ریشه و اصل این مراسم به ایرانیان عصر باستان میپیوندد، اما بدان لحاظ كه ایرانیان قدیم برای روزهای ماه سی نام پارسی داشته و ایام هفته، یعنی (شنبه، یكشنبه،... و جمعه)، نداشتند، باید بعد از اسلام، مصداقی موضوعی، یا قرین به وقایع و پندارهای كهن ایرانی، پیدا شده باشد كه مراسم آن به عنوان «سوری» يا «چهارشنبه سوری» شكل بگیرد. هانری ماسه، شرحی جالب درباره چهارشنبه سوری دارد......

                                                 ادامه مطلب

                

جشن سوری(چهار شنبه سوری(

از دسته جشن هاي آريايي ، جشن هاي آتش است . امروزه تنها « جشن سوري » ،معروف به « چهارشنبه سوري » و نيز « جشن سده » برايمان به يادگار مانده است ودر باره ی جشن هاي فراموش شده ي آتش ، به « آذرگان » در نهم آذر ماه و «شهريورگان » يا « آذر جشن » مي توان اشاره داشت . آتش نزد ايرانيان نماد روشني ،پاكي ، طراوت ، سازندگي ، زندگي ، تندرستی و در پايان برجسته ترین نماد خداوند درروي زمين است. مجموعه ي آيين هاي نوروزي از « جشن سوري » (چهارشنبه سوري ) آغاز مي شود و با آيين سيزده بدر نوروز به سرانجام خود مي رسد .             

                                                ادامه مطلب

             

برخي از آيين های جشن سوري

بوته افروزي ، آب پاشي و آب بازي ، فالگوش نشيني ، قاشق زني ، كوزه شكني ، فال كوزه ، آش چهارشنبه سوري ، آجيل مشگل گشا ، شال اندازي ، شير سنگی ( توپ مرواريد ) و …

همچنين در جاهايی همچون شيراز ، كردستان و آذربايگان ، آداب و آيين ويژه و كهن تري وجود دارد . برای نمونه، سفره حضرت خضر ( ع ) و يا.......

                                                         ادامه مطلب

پيشينه آتش در فرهنگ ايرانی

مطابق برخی مستندات و شواهد تاریخی، آب و آتش در نزد ایرانیان جایگاه والایی داشته است. هرودوت میگوید: «پارسها معتقدند كه آتش از جوهر الهی است.» يعقوبی نیز، در قرن سوم هجری، نوشته است: «ایرانیان معتقد به كیش زردشت بر این بودند كه روشنی، قدیم و ازلی است، و آن را زروان مینامند... ایرانیان آتش را بزرگ میداشتند.» مسعودی (متوفی346) میگوید: «نخستین كسی كه آتشكده ساخت فریدون بود. به پندار ایرانیان، آتش واسطه میان خدا و مخلوق است... و گفتهاند كه نور مایه اصلاح جهان است، و آتش نسبت به ظلمت شرف و تضاد دارد؛ و آب كه برآتش غلبه دارد، مایه هر چیز زنده و مبداء همه چیزهای نموكننده است.» همو، به تفاوت آتش با نور، و اضداد و مراتب نور اشاره كرده است.

داستان جمشید و ضحاك را فردوسی به تفصیل و برخی مورخان به اختصار، نقل كرده اند. جمشيد كه ابتدای امر با عدل و دادگستری و نوآوریهای بسیار، جامعه بشری را به سوی كمال برد، و نوروز یادگار عصر دادگری اوست. جمشید عاقبت مغلوب اهریمن غرور گردید، ضحاك او را از پای درآورد. بلعمی مینویسد: «این ضحاك را اژدها برای آن گفتندی كه بر كتف او دو پاره گوشت بود بزرگ، بر رشته دراز، و سر آن به كردار ماری بود... و به ایام هیچ ملك چندان خون ریخته نشد كه به ایام ضحاك. به روایت مسكویه رازی، آن دو پاره گوشت را ضحاك چون دو دست خویش میجنبانید و میگفت كه دو مارند، تا فرودستان و نابخردان بهراسند!». مطابق روایت این بلخی، آن زائدههای گوشتین هر روز دردناكتر میشد و تنها با مالیدن مغز سر جوانان بر روی آنها، ضحاك آرام میگرفت. در واقع، ضحاك نه تنها جانها را تباه میساخت، بلكه، با انهدام مغزها، تیشه به ریشه اندیشه میزد، و با مهار كردن خرد، جهل را میگسترانید. سرانجام، فریدون بر ضحاك پیروز شد، و فرمود تا آن روز جشنی سازند، و مهرجان آن روز ساختند... پس سیرتی نهاد در عدل و انصاف كه از آن پسندیدهتر نباشد. طبق روایت بلعمی، روز پیروزی فریدون بر ضحاك «مهرروز بود از ماه مهر آن روز مهرگان نام كردند، و عیدی كردند بزرگ.» اسدی طوسی نیز از آیین و مراسم آراستن آتش در این روز سخن گفته است، وقتی فریدون بر ضحاك پیروز میشود: «چو در برج شاهین شد از خوشه مهر نشست او به شاهی سر ماه مهر بدین جشن وی آتش آراستست هم آیین این جشن ازو ساختست.»

                                

جشن سوری(چهار شنبه سوری)

از دسته جشن هاي آريايي ، جشن هاي آتش است . امروزه تنها « جشن سوري » ،معروف به « چهارشنبه سوري » و نيز « جشن سده » برايمان به يادگار مانده است ودر باره ی جشن هاي فراموش شده ي آتش ، به « آذرگان » در نهم آذر ماه و «شهريورگان » يا « آذر جشن » مي توان اشاره داشت . آتش نزد ايرانيان نماد روشني ،پاكي ، طراوت ، سازندگي ، زندگي ، تندرستی و در پايان برجسته ترین نماد خداوند درروي زمين است. مجموعه ي آيين هاي نوروزي از « جشن سوري » ( چهارشنبه سوري ) آغاز مي شود و با آيين سيزده بدر نوروز به سرانجام خود مي رسد .

برخي را باور اين است كه با در نظر آوردن واژه ي « چهارشنبه » كه بر آمده از فرهنگ تازي و سامي است ، پس « چهارشنبه سوري » ارمغاني از سوي تازيان است ، چرا كه همانگونه كه مي دانيم ، در ايران باستان هر روزي نامي ويژه داشته است ( هرمزدروز ، وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر روز ، زامياد روز و … ) و نشاني از بخش بندي امروزين چهارهفته ايي و نام هاي آنان به چشم نمي خورد . (هر چند وجود هفت روز و هفته در ایران باستان قابل اثبات است اما کاربرد آن شناخته شده نیست (! اما مي بينيم كه در ميانه سده ی چهارم هجري ، از اين جشن و چگونگي بر پايي و هنگام آن و نيز ديرينگي اش سخن به ميان است . برابر اين آگاهي كه در نسک(كتاب) تاريخ بخاراي ابوبكر محمد بن جعفر نرشخي آمده ، در زمان منصور پسر نوح از شاهان ساماني ، در ميانه سده چهارم هجري ، اين جشن با شكوهي بزرگ برپا بوده و به نام « جشن سوري» ناميده مي شده است .
چون در روز شماري تازيان ، چهارشنبه و شب آن نحس و گجسته به شمار مي رفته شب چهارشنبه ي پايان سال را با « جشن سوري » به شادماني پرداخته و بدين گونه مي كوشيدند تا نحسي و نا خجستگي چنين شب و روزي را بر كنار كنند . همچنين جاحظ در نَسَک خود با نام المحاسن و الاضداد (ص 277 ) به گجستگی(نا مبارک)چهارشنبه نزد تازيان اشاره مي كند . منوچهري در اين روز مردمان را به شادماني مي خواند تا از نا خوبي و بد يمني آن رها شوند . اما بر پايه ي پژوهش هاي انجام شده ، زمان باستاني « جشن سوري» را مي توان در اين چهار گاه باز جست :

۱. شب بيست و ششم از ماه اسفند ، يعني در نخستين شب از پنجه ي كوچك

۲. نخستين شب پنجه ي بزرگ يا پنجه ي وه كه پنج روز كبيسه است و نخستين شب و روز « جشن همسپهمديم» (آخرين گاهنبار سالانه(

۳. ديدگاه سوم ، شب پايانی سال است كه ارجمندترين روز « جشن همسپهمديم» و جشن آفرينش انسان است .

۴. هم اکنون ایرانیان شب چهارشنبه(سه شنبه شب) پایانی سال را زمان برگزاری این جشن میدانند.

افزون بر اين و بنا به سنتي كه براي برخي رويدادهاي بزرگ و جشن هاي باستاني ، برابر نهادي اسلامي نيز بدست داده شده است ، آتش افروزي و شادماني شب چهارشنبه ي آخر سال را برخي به قيام مختار ثقفي كه به خونخواهي حسين و فرزندانش قيام كرده بود ، نسبت مي دهند : « مختار وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي كشتگان كربلا قيام كرد ، براي اين كه موافق و مخالف را از هم تميز دهد و بر كفار بتازد ، دستور داد كه شيعيان بر بام خانه ي خود آتش روشن كنند و اين شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بود و از آن به بعد مرسوم شد» ( محمود روح الاميني ، ص 50 ) . هر آینه این موضوع ما را به سوی نامگذاری دروغین ایرانیان پس از چیرگی تازیان، بر روی سازه های مقدس و مهم خود، که به انگیزه ی از بین نرفتن آنها بود می کشاند و آن ترفند را بیاد می آورد.

واژه « سوري » پارسي به چم(معني) « سرخ » مي باشد و چنانكه پيداست ، به آتش اشاره دارد . البته « سور » در مفهوم « ميهماني » هم در فارسي به كار رفته است. بر پا داشتن آتش در اين روز نيز گونه ای گرم كردن جهان و زودودن سرما و پژمردگي و بدي از تن بوده است . در گذشته جشن هاي آتش كاملا" حالت جادويي داشته و بسيار بدوي بوده است . چگونگي برگزاری اين جشن ، همساني فراواني به جشن سده دارد .

استاد پورداود ، پس از بزرگداشت اين جشن باستاني ، به پرسمان ويژه اي اشاره دارد و بر اين باور است كه رسم پريدن از روي آتش و خواندن ترانه هايي همچون « سرخي تو از من ، زردي من از تو و … » از افزونه هاي پسا – اسلامي است و از ديدگاهي ، بي احترامي به جايگاه ارجمند آتش به شمار مي رود .

نخست ديدگاه مردم ايران نسبت به آتش؛خوب يكي از جنبه هاي تقدس آتش پاك نمودن بيماريها و دور كردن ارواح خبيثه (به تعبير آن دوران) بوده است؛ برای نمونه در صورت سرايت طاعون رخت و ابزار بيمار را در آتش مي ريختند تا از بدي ها پاك شود؛ و ۱۰۰٪ اين بي احترامي به آتش بشمار نمی آيد. همين امروز هم رسم اسفند دود كردن و گرد خانه تاب دادن رايج است(برای زدودن شر و بيماري و چشم زخم)كه باز مانده از گذشته است؛ هم اكنون پريدن از روي آتش هم مي توانسته با فلسفه پاك كردن نفس صورت گرفته باشد .دوم گذر سياوش از آتش؛ بايد ببينيم سياوش چگونه از آتش گذشته است!

فردوسي مي گويد:

ســيــاوش ســيــه را بــه تــنــدي بــتـــاخـــت

نــشــد تــنــگ دل جــنــگ آتــش بــســاخـــت

ز هــرســو زبــانــه هــمــي بـــركـــشـــيـــد

كــســي خـــود و اســـپ ســـيـــاوش نـــديـــد

 

خب آتش انبوهي بوده و سياوش هم تيز از آن گذشته است؛ و مي دانيم كه گامهاي اسب ريخت پرش دارد و اگر از دویدن اسب فیلم بگیریم و آن را آهسته کنیم میبنیم که دویدن اسب ریختی پرش مانند دارد و چهار پای او برای چند لحظه! در هوا است. پس سياوش به آرامي و نرمي از آتش نگذشته است. و این گذر سیاوش از آتش بی گمان میتواند فرنود استوره ای این جشن باشد.

گويند موبد آذرپاد مهر اسپندان، كه اندرزنامه اش ازكم شمار نبشته هاي بجاي مانده از زمانه ئ پيش از چيرگي تازي است، گويا خودش براي اثبات حقانيت خود ، از آتش گذشته و يا سينه ئ خود را سوزانيده بوده است ( مانند داستان سياوش( و اين چهارشنبه سوري هم به احتمال زياد گونه اي آزمون آتش، يادگار آزمون آتش در آيين كهن ايران است.

منبع

 

"           واژه جشن از کلمه « یسنه» آمده که ریشه اوستایی دارد و به معنی ستایش کردن است . بنابراین معنی واژه جشن، ستایش و پرستش است . هدف از برگزاری جشن ها در ایران باستان ، ستایش پرودگار ، گردهمایی مردم، سرور و شادی، داد و دهش و بخشش به بینوایان و زیردستان بوده است»

سور (sur ) واژه ای پهلوی است که به معنای : مهمانی، بزم، جشن، جشن عروسی آمده است. و " سوری" نیز به معنای : گل سرخ رنگ، رنگ سرخ ، شادی و چیزی که به رنگ سرخ باشد مورد استفاده قرا گرفته است. پس چهارشنبه سوری را می توان یک جشن و شادی دانست که با سرخی همراه است و این سرخی همان آتش است. اما اگر بپذیریم که چهارشنبه سوری همان جشن سوری است و جشن سوری به معنای ستایش آتش؛ نباید این ترکیب ما را به اشتباه بیاندازد که مردم آتش را به عنوان خدا ستایش می کردند. همانطور که پیش تر گفته شد هر چیز خوبی به خدا نسبت داده می شود و دراین میان روشنایی آتش که مهم ترین نقش را در زندگی بشر بازی می کند ، نشانی از حضور خداوند است. اگر بخواهیم برای این نوع ستایش مثالی ذکر کنیم می توان به ستایش کعبه که قبله مسلمانان است اشاره کرد. آیا مسلمانان در کعبه به ستایش سنگ می پردازند یا به ستایش خداوند؟. بدون شک کعبه مکانی روحانی است که انسان را به یاد خدا می اندازد و انسانی که به سوی آن سجده می کند، نه برای سنگ که برای بزرگی خداوند به خاک افتاده است . توجه به آتش و احترام به آن نیز برای انسان ایران باستان چنین بوده است و هم اکنون نیز در بسیاری از ادیان ، روشن کردن آتش پیش از نیایش مرسوم است که می توان برای مثال به « روشن کردن شمع» در مکان های مقدس اشاره کرد. پس جشن سوری یا چهارشنبه سوری مراسمی است که مردم در کنار آتش به شادی می پردازند و این شادی نوعی ستایش و سپاس از خداوند است که با پایان دادن به زمستان و تولد بهار و سبزی به آنها زندگی تازه می بخشد.

"         عده ای براین با این باورند که ؛ در ايران باستان روزي با عنوان چهار شنبه سوري نداشته ايم و اعتقاد دارند ، چهار شنبه سوري پس از اسلام به وجود آمده و برگرفته از جشن "پنجه" است ؛ جشني كه پيش از اسلام ، زرتشتيان براي شادي روان نياكان برگزار مي كردند. جشن" پنجه" از جشن هاي " گهنبار" متعلق به زرتشتيان است كه آخر سال براي روان نياكان برگزار مي گرديد. چرا كه زرتشتيان اعتقاد داشتند در پنج روز آخر سال روان نياكان به خانه باز مي گردد تا از زندگي و شادي آن ها با خبر شود.

اما عده ای دیگر این نظر را رد می کنند و معتقدند؛ جشن چهارشنبه سوري" جشن پنجه" نيست چون كه "جشن پنجه" بن مايه زرتشتي دارد و در پنج روز آخر سال برگزار مي شود و در آن" مير نوروز" به حكومت مي پردازد در حالي كه جشن " سوري" يك جشن ساده و ابتدايي است و به هيچ عنوان يك جشن ديني و آييني نيست. ما سند مكتوبي در مورد چهارشنبه سوري در متون مقدس زرتشتي نداريم و به همين دليل فقط مي توان گفت، شايد،اين جشن تنها متعلق به زرتشتيان نبوده است.

"جشن سوري" یا چها رشنبه سوری جشن بر پايي آتش است و جشن آتش در تمام كشورها مرسوم است، اما ايرانيان با سليقه خود اين جشن را زيباتر برگزار مي كرده اند.با این توصیف می توان چهارشنبه سوري يا "جشن سوري" را يك جشن بومي و ملي دانست که تمام مردم ايران با اديان مختلف در اين جشن شركت مي كنند و زرتشتيان نيز كه بخشي از مردم ايران هستند، اين جشن را برپا می کنند. اما با توجه به جایگاه آتش در زندگی مردم گذشته و اینکه زرتشتیان تنها گروهی از مردم ایران را تشکیل می دهند نه تمام آنها را ؛ و اینکه آتش در دين زرتشتيان مقدس و داراي احترام است و آنها از روي آتش نمي پرند؛ و این برخلاف روش مرسوم در این روز است که مردم از روی آتش می پرند، می توان مراسم چهار شنبه سوري را جشني متعلق به ايران باستان وپيش از زرتشتيان دانست که در طی زمان ، مراسم های دیگر به آن افزوده شده است و همانطور که گفته شد با توجه به جایگاه آتش درزندگی مردم گذشته،جشن آتش در تمام كشورها مرسوم بوده و هست، اما ايرانيان با سليقه خود اين جشن را زيباتر و گاهی به آن رنگ دینی داده اند. دکتر "منیره احمد سلطانی " متخصص فرهنگ عامه دراین باره می گوید:« بيشتر جشن هاي ايراني با رفتار هاي ديني همراه بوده است.جشن هاي ايراني داراي ريشه و انديشه خاصي هستند و بر خلاف تصور عاميانه اي كه وجود دارد، ايرانيان آتش را خدا نمي دانستند، بلكه به عقيده آن ها آتش مظهر روشنايي و روشنايي مظهر دانش است. به همين دليل است كه ايرانيان براي آتش احترام قائل بوده و آن را نشانه اي از حضور خداوند مي دانستند . اين امر يكي از دلايل حضور آتش در جشن هاي ايراني مانند چهارشنبه سوري است، كه به مرور زمان جنبه ديني و اعتقادي پيدا كرده است . ديني كردن مراسم در همه جا ديده مي شود و اين كار در بين ايرانيان بيشتر از اقوام ديگر صورت مي گيرد؛ چون ايرانيان زودتر از تمام اقوام به ستايش خداوند پرداختند؛ به همين دليل بيشتر جشن هاي ما تا حدودي ريشه ديني پيدا كرده اند.»

منبع

                             

برخي از آيين های جشن سوري

بوته افروزي ، آب پاشي و آب بازي ، فالگوش نشيني ، قاشق زني ، كوزه شكني ، فال كوزه ، آش چهارشنبه سوري ، آجيل مشگل گشا ، شال اندازي ، شير سنگی ( توپ مرواريد ) و …

"     همچنين در جاهايی همچون شيراز ، كردستان و آذربايگان ، آداب و آيين ويژه و كهن تري وجود دارد . برای نمونه، سفره حضرت خضر ( ع ) و يا آب پاشي در سعديه كه ويژه ي شيراز است و يا سفره هاي خوراكي رنگيني كه در كردستان و آذربايگان آماده ميشود و نيز آيين آتش افروزي و شادماني همگاني مردم . برخي را عقيده بر اين است كه « جشن سوري » ( چهارشنبه سوري ) با مراسم مربوط به بزرگداشت فروهر درگذشتگان نيز پيوند و بستگي دارد. البته استاد مهرداد بهار با اين ايده ي فرجامين همداستان نيست.

و در پايان اميد است که همه ي هم ميهنان گرامی با برپاداشتن اين جشن و جشنهای ديگر ايران زمين در راه کوشش برای پدافند(دفاع) و نگهداری از اين آيين های کهن گام بردارند. باید گوشزد کرد که در این جشن کهن ایرانی ایجاد سر و سدا جایگاهی نداشته و ندارد! از آیین های برجسته ی این جشن میتوان به برپایی چند آتش کوچک و پریدن از روی آنها و رسم قاشق زنی و جشن و پایکوبی اشاره کرد.

"     در برخي از شهرهاي آذربايجان چون اروميه، اردبيل و زنجان، همه چهارشنبه هاي ماه اسفند هر يک نقش و نام معيني دارند، که از جمله در منطقهً زنجان بدين شرح است: نخستين چهارشنبه را موله گويند و به شستن و تميز کردن فرش هاي خانه اختصاص دارد. دومين چهارشنبه را سوله گويند، در اين روز به خريد وسيله ها و نيازمنديهاي عيد مي روند. سومين چهارشنبه را گوله گويند و به خيس کردن و کاشتن گندم و عدس و غيره براي سبزه هاي نوروزي اختصاص دارد. چهارمين و آخرين چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوري ) را کوله گويند؛ ( کوله در ترکي به معني کهنه و فرسوده است). در برخي از شهرهاي ايران، از جمله ايلام (نوروز آباد)، تويسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و ... مراسم چهارشنبه سوري را آخرين چهارشنبه ماه صفر برگزار مي کنند. و آخرين آتش نيز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفويه کرمان نيز، چهارشنبه سوري در ماه صفر بوده است.

"     در اصفهان چهارشنبه سوري را " چهار شنبه سرخي " نيز مي گويند. يکي از دليل ها و سندهاي ديگري که نشان مي دهد چهارشنبه سوري از آيين هاي پيش از اسلام نيست، مي تواند اين باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار مي شود. در گاهشماري قمري آغاز بيست و چهار ساعت يک شبانه روز از غروب آفتاب روز پيش است؛ و چهارشنبه سوري، مانند بسياري از آيين ها، جشن ها و سوگواري هاي مذهبي همچون عيد غدير، نيمه شعبان، رحلت حضرت پيامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماري قمري است، در غروب روز پيش برگزار مي شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهاي عاميانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( يعني شب چهارشنبه ) به احوال پرسي بيمار نمي روند، و پنجشنبه را عامه " شب جمعه " مي گويند. در صورتي که آيين هاي کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و ... که بر اساس گاهشماري خورشيدي است، آغاز بيست و چهار ساعت روز، از سپيده دم و يا از نيمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوري را به جشن ها و آيين هاي کهن ايران پيوند مي زند، مي تواند برگزاري رسم و جشني به نام " سور "، در روز پنجه ( خمسه مسترقه ) باشد که از آن تا سدهً چهارم، دوره سامانيان، آگاهي در دست است : صاحب تاريخ بخارا از برگزاري رسمي که " عادت قديم " و با افروختن آتش در " شب سوري " ( پيش از نوروز ) همراه بوده خبر مي دهد : ... آنگاه امير سديد ( منصور بن نوح ) به سراي نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوري، چنان که عادت قديم است، آتشي عظيم افروختند و پاره اي آتش بجست و سقف سراي در گرفت و ديگر باره جمله سراي بسوخت و ...

منبع

                                    

نقش آتش در چهارشنبه سوری و فرهنگ ايرانی

احترام به چیزهای که انسان را به یاد خدا می انداز یکی از ویژگی ها انسان با ایمان و معتقد است. این خصوصیت در مردم ایران باستان در احترام به آب و آتش و طبیعت به خوبی نمایان است.« آتش ، نشانه ای از حضور خدا ، در همه آیین های ایران باستان مقامی والا دارد ». این احترام امروز زرتشتیان و ایرانیان باستان به آتش نیز ازایمان آنها نشات می گیرد. پس ، بر خلاف تصور عاميانه اي كه وجود دارد و بیشتر توسط دشمنان ایران رواج یافت ، ايرانيان آتش را خدا نمي دانستند بلكه، به عقيده آنها آتش مظهر روشنايي و روشنايي مظهر دانش و نابود کننده تاریکی و بدی است ؛ به همين دليل است كه ايرانيان براي آتش احترام قائل بوده و آن را نشانه اي از حضور خداوند مي دانستند . نبايد فراموش كرد آتش به خاطر نقشي كه در زندگي مردم از نژادها و مليت هاي مختلف گذشته داشته است براي همه اديان باستانی مقدس بوده و اين احترام به آتش و استفاده از آن در جشن ها نه تنها در ایران بلکه در بیشتر جوامع مرسوم بوده و چندان عجيب نيست . برای مثال می توان ، احترام گذاشتن به آتش در کشور هند و يونان اشاره کرد.

« آتش کانون مناسک هندو زردشتی بوده است ، اما ریشه های آن به دوران هند و اروپایی بازمی گردد.گرچه هم عقیده و هم اعمال ( دینی مربوط به آتش ) به دوران پیش از زردشت تعلق دارند ، اما کاملا" رنگ زردشتی به خود گرفته اند و در اسطوره شناسی ایرانی غالبا" دشوار است که عقاید قدیم را از متاخر جدا سازیم . آتش پسر اهور مزدا ، نشانه مرئی حضور او و نمادی از نظم راستین اوست و یکی از پارسیان کنونی در (مسانی ، صفحه 80)، می نویسد :« واقعا" چه چیز می تواند بیش از شعله پاک بی آلایش نماینده طبیعی و والای خدا باشد که خود « نورجاودانی» است ؟»

این نگاه مقدس به آتش که روشنی بخش و یاد آور وجود خدایی بزرگ و آفریننده روشنی برای انسان است ، از گذشته های دور با ایرانیان بوده و هم اکنون نیز در بسیاری از مراسم های ایرانی به چشم می خورد. به همین دلیل حضور آتش در جشن هاي ايراني و برگزاري جشن چهارشنبه سوری ، که خبر از پایان سرما و تاریکی می دهد نشان ایمان و احترام نیاکان ما به بخشندگی خداوند است .

                              

گذری بر چهارشنبه

پس از تقسیم ماه به بخش های کوچک تر به نام هفته ، برای هر روز نامی انتخاب شد که چهارشنبه یک از آنها است. چها رشنبه ، پنجمین روز هفته ، بین سه شنبه و پنج شنبه است . اما درمورد این نام گذاری نظرات مختلفی وجود دارد. بسیاری معتقدند که درایران باستان واژه های شنبه ، یکشنبه و چهارشنبه و ..... وجود نداشته است و ایرانیان برای نامگذاری روزها از نام ایزدان استفاده می کردند، مانند : هرمزد روز ، بهمن روز و...... . اما پس از اسلام، تقسیم بندی ماه ها به هفته وهفت روز، پذیرفته شد. بر این اساس بسیاری معتقدند، چهارشنبه سوری متعلق به ایران پس از اسلام است . از طرفی نظری جود دارد که نام گذاری روزها براساس ایزدان متعلق به زرتشتیان است. اما، در ايران باستان اديان ديگري مانند مزدكي ، مانوي نيز وجود داشتند ؛ پس اگر چيزي در ايران وجود داشت كه ريشه آن به دين زرتشت نرسيد نمي توان گفت ايراني نيست. ممکن است روزهایی با نام شنبه ، یکشنبه و .... در دیگر دین های ایران باستان وجود داشته باشد. دکتر "ابوالقاسم اسماعیل پور" متخصص ادبیات ايران باستان و ادبيات و هنر مانوي در این باره ، می گوید « البته اين كه مي گويند ؛ قبل اسلام روز ی با نام چهارشنبه نداشتيم ، چندان قطعي نيست . من در متون مانوي كه مربوط به دوران ساساني است، به متني بر خورد كردم كه به "دوشنبه" اشاره مي كند . شايد در دين زرتشتي چهار شنبه نبوده است ،اما در اديان و كشور هاي ديگر ممكن است وجود داشته باشد. ممکن است این مراسم از طرف مانویان در ایران گسترش پیدا کرده باشد و در ادامه تبدیل به یک جشن ملی شده است».

دیدگاه دیگر این است که ؛ چهارشنبه سوری همان« جشن سوری » است که درایران باستان برگزار می شد و در گذر زمان و هم زمان شدن آن با شب چهارشنبه(سه شنبه شب) تبدیل به چهار شنبه سوری شده است. پس این جشن متعلق به ایران پیش از اسلام است و سابقه ای طولانی دارد .

اما در فرهنگ ایرانیان اعداد از نظر نمادین دارای معانی خاصی است . برای مثال عدد هفت در نزد ایرانیان مقدس است ، که این مسئله را می توان در سفره هفت سین و یا فراهم کردن هفت توده آتش در چهارشنبه سوری برای پریدن از روی آن اشاره کرد. شاید انتخاب چهارشنبه به دلیل وجود چهار فصل سال باشد که در چهارشنبه آخر سال به پایان می رسد. پس مي توان توجيه كردكه مردم براي اين كه چهار فصل به پايان خود رسيده است و سال جديدي آغاز مي شود جشن مي گيرند و آتش که نماد روشنایی و نابود کننده تاریکی و سرما است ، نقش اصلی را دراین جشن بازی می کند. ابوريحان بيروني در كتاب" آثار الباقيه" « چهار را از نظر نجومي نحس مي داند ». پس توجيه ديگر اين است كه مردم براي از بين بردن نحسي اين روز آتش درست مي كنند .

                                

پيشينه چهارشنبه سوری

تردید نیست كه ریشه و اصل این مراسم به ایرانیان عصر باستان میپیوندد، اما بدان لحاظ كه ایرانیان قدیم برای روزهای ماه سی نام پارسی داشته و ایام هفته، یعنی (شنبه، یكشنبه،... و جمعه)، نداشتند، باید بعد از اسلام، مصداقی موضوعی، یا قرین به وقایع و پندارهای كهن ایرانی، پیدا شده باشد كه مراسم آن به عنوان «سوری» يا «چهارشنبه سوری» شكل بگیرد. هانری ماسه، شرحی جالب درباره چهارشنبه سوری دارد: «این رسم شاید یادگار دین زرتشت باشد، و جهانگردان قدیم به آن اشاره نموده اند، اما شیعیان طور دیگری تعبیر كرده اند. به عقیده آنها، مختار، كه به انتقام خون امام حسین(ع) برخاست، در آن شب، برای آگاهی یاران خود، دستور داد كه آتش بر بام خانه های خود روشن كنند. به هر حال، چنین به نظر میرسد كه این آتش سبب نامگذاری آخرین چهارشنبه سال باشد، زیرا سوری همان سرخی است، و چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه سرخ و آتش.» این مطلب و مستندات هانری ماسه قابل بحث و بررسی است:

1. قیام مختار

برابر نوشته طبری، تصمیم مختار بر آن بود تا در ماه محرم سال 66.ق در كوفه قیام كند، ولی به تعویق افتاد و به پنجشنبه 14 ربیعالاول موكول شد. با وجود این، به سبب قتلی كه ابراهیم اشتر، یكی از یاران مختار، در شب چهارشنبه مرتكب شد، یك شب به جلو افتاد. ابراهیم به نزد مختار آمد و گفت: «ما برای قیام، شب پنجشنبه را وعده نهاده ایم، اما با حادثهایی كه شد، باید همین امشب قیام كرد. مختار گفت: خدایت مژده نیك دهاد. این فال نیك باشد، و انشاءالله این آغاز فتح است. آنگاه گفت: ای سعید، پسر منقذ، برخیز و آتش در نیزار بیفروز، و آن را برای [آگاهی] مسلمانان بلند كن. تو نیز ای عبدالله، برخیز و بانگ بزن: ای منصور [نصرت و پیروزی یافته] بیا. تو نیز پسر فیل، و تو نیز قدامه، پسر مالك، برخیزید و بانگ بزنید: ای خونیهای حسین. آنگاه گفت... زره و سلاح مرا بیاورید...» . معلوم میشود كه آتش افروزی در نیزار انجام گرفت و بر پشت بامها نبود. به علاوه، این اقدام، با جنبه اطلاع رسانی، احتمالاً ریشه در فرهنگ ایرانی داشته، و مصداقی برای برپایی جشن نبوده است. وانگهی، روز چهارشنبه 14 ربیعالاول سال 66 قمری، مقارن با 19 اكتبر 685 میلادی، برابر 4 آبان سال شمسی، واقعی بوده و در این روز مناسبت یا جشن خاصی در نزد پارسیان نبوده كه بتواند موجب تثبیت شبانگاه قیام مختار، در تقویم شمسی ایرانیان شود. بنابراین، قیام مختار نمیتواند مبداء مراسم چهارشنبه سوری باشد.

2. شب سوری در بخارا

هانری ماسه، در حاشیه مطلب، اشاره جهانگردان قدیم به چهارشنبه سوری را، از قول نرشخی (صاحب تاریخ بخارا، در قرن چهارم)، در این وجه نقل كرده است: شب چهارشنبه سوری، بنابر رسم دیرین، آتش مفصلی روشن میكنند. این مطلب نادرست نقل شده، زیرا در متن تاریخ بخارا، ذكری از «چهارشنبه سوری» نشده، بلكه صحبت از «شب سوری» است. علاوه بر این، نتیجه گیری هانری ماسه، مبنی بر آنكه برپایی این مراسم در قدیم، از جمله در بخارا، در چهارشنبه آخر سال انجام شده، نادرست است. احتمالاً این نتیجه گیری هانری ماسه، مبتنی بر باورهای شایع در عصر قاجاریه است.
شكلگیری مراسم چهارشنبه سوری: بعد از اسلام تا عصر حاضر، مواردی را سراغ داریم كه چون خلیفه یا سلطانی ظالم به قتل رسیده، یا بركنار شده و مخصوصاً اگر شخصیتی عادل و مردمی جای او را گرفته است، ایرانیان مسرور شده، و گاهی با برپایی جشن و اجتماعات، آتش برافروخته، و به نثار نقل و شیرینی و گل و زعفران میپرداخته اند. ریشه این مراسم، در همان آیینهای باستانی و جایگاه رفیع آتش و نور، و واقعه پیروزی فریدون بر ضحاك نهفته است. اگر تاریخ ایران اسلامی را مرور كنیم، و در جستجوی شخصیتی با خصوصیات ضحاك، برآییم، میتوانیم مبداء شكلگیری مراسم چهارشنبه سوری را بیابیم. نگارنده، پس از سالها بررسی، به این نتیجه رسیده كه این شخصیت همان متوكل، خلیفه عباسی، بوده و شبانگاه قتل او منشأ پیدایی این مراسم شده است. براین اساس، پاره هایی از خصوصیات و اقدامات متوكل و نیز خصلتهای منتصر، جانشین و فرزند او، را مورد بررسی قرار میدهیم، تا شباهتهای آنان با ضحاك و فریدون آشكار شود. سپس، موقعیت تقویمی شبانگاه قتل متوكل و تقارن آن با ایام فروردگان را مشخص میكنیم؛ تقارنی كه تداعیكنندهی روز پیروزی فریدون بر ضحاك نیز بوده است.

منبع