ضدحال يعنی
wضدحال يعنی وقتی يه قرار لطيف تو اينترنت داری وصل نشی
wضدحال يعنی وقتی منتظر فيلم مورد علاقت هستی برق بره
wضدحال يعنی بعد از کلی مصيبت که بابات برات موبايل ثبت نام کرده همه سيمکارتا بياد جز مال تو
wضدحال يعنی روز تولدت ،دوست پسرت جلوی دوستات فقط يه شاخه گل بهت بده و تو هم جلو همه سوسک بشی
wضدحال يعنی دوست دخترتو بيرون با يه پسر ديگه ببينی
wضدحال يعنی يه جلسه سر کلاس نری فقط همون يه جلسه استاد حضور غياب کنه
wضدحال يعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن
wضدحال يعنی يه هفته قبل از اينکه جشن تولد بگيری خاله مامانت فوت کنه
wضدحال يعنی قبض تلفن بياد 987979543456547979794654687 تومن...!!
wضدحال يعنی بعد از کلی مخ زدن تو اينترنت همينکه بيای به نتيجه برسی اشتراکت تموم بشه
wضدحال يعنی با.۹.۷۵ افتادن
wضد حال يعنی يه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گير کنه به صندلی پاره بشه
wضدحال يعنی صبح ساعت ۷ بری سر کلاس استاد نياد
wضدحال يعنی بعد اينکه کلی افه زبان اومدی نمره زبانت بشه ۱۰
wضدحال يعنی داداش کوچیکت ۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پريز برق
wضد حال يعنی بری عروسی خانمها و اقايون جدا باشن
wضدحال يعنی تو اتاقت فيلم نگاه ميکنی همينکه ميرسه جای.........مامان یا بابا بياد تو
wضدحال يعنی هیستوری رو پاک نکنی همه ايميلاتو داداشه فضولت بخونه
wضدحال يعنی کارگردان شدن حنا مخملباف
wضدحال يعنی کاندید شدن رفسنجانی برای انتخابات مجلس
wضدحال يعنی خواننده شدن میناوند
wضدحال یعنی حسنی امام جمعه ارومیه
wضدحال يعنی پژو آر- دی
wضدحال يعنی فیلم ژاپنی
wضدحال یعنی عشق یه طرفه
wضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد
wضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن
wضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن
wضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن
wضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه
wضد حال یعنی سر جلسه امتحان خودکارت تموم بشه
wضدحال یعنی با دوست دخترت بری کافی شاپ دخترخالتو ببینی
wضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه
wضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی
wضد حال یعنی اونیکه خیلی دوستش داری رو نتونی ببینی