آزادگرايان

آنانکه به دانشگاه آزاد اسیرند

ترسم که سرانجام بیفتند و بمیرند

این مرگ به تدریج بود ترم به ترم

هر ترم گروهی هدف حمله و تیرند

این شعبده بازی است که اول همه با پول

آخر سری اما همه بی پول و فقیرند

اول همگی شنگول و دل شاد و جوانند

آخر همگی منگول و دلخسته و پیرند

روزی که در آیند بازار حقایق، شرمنده

آن دانش محدود و صغیرند

عمری پی یک مدرک لیسانس دویدند

آخر به همان نقطه که بودند ، رسیدند

بس جوش زنند در پی یک شهریه لهذا

دارای صورت پر جوش و کهیرند

پس واجب عینی است بر آزادگرایان

از شوق بمیرند که تخفیف بگیرند

 

مهیار ، اصغر.ش ، حسین و چندی دیگر از آزاد گرایان